در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش توفان
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:13:12
امکان خرید پایان یافته
۱۷ فروردین تا ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
۲۱:۰۰  |  ۱ ساعت و ۴۰ دقیقه
بها: ۷۰,۰۰۰ تا ۱۲۰,۰۰۰ تومان
+ ۹% مالیات ارزش‌افزوده  |  جزییات
ردیف ۱ تا ۴: ۱۲۰.۰۰۰ تومان
ردیف ۵ تا ۸: ۱۰۰.۰۰۰ تومان
ردیف ۹ تا ۱۰: ۹۰.۰۰۰ تومان
ردیف ۱۱ تا ۱۲: ۸۰.۰۰۰ تومان
ردیف ۱۳ تا ۱۴: ۷۰.۰۰۰ تومان
پراسپرو حاکم مخلوع میلان در صدد انتقام از کودتاچیان است، اما جباریتش مانع شده که ببیند، حتی دخترش نیز دیگر نمی‌خواهد در این جزیرهٔ جدا افتاده با او زندگی کند. پراسپرو راهی جز کناره‌گیری مقابل خود نمی‌بیند.
  • درهای سالن ۱۵ دقیقه مانده به زمان اجرا باز می‌شود.
  • برای مشاهده نشانی پارکینگهای نزدیک پردیس تئاتر شهرزاد و بوتیک تئاتر ایران لطفا اینجا را کلیک نمایید.

اخبار

›› رامین سیاردشتی و وحید نفر به «توفان» پیوستند

ویدیوها

مکان

خیابان حافظ، خیابان نوفل‌لوشاتو،‌ بعد از سفارت ایتالیا، شماره ۷۶
تلفن:  ۶۶۷۶۱۴۲۳ - ۶۶۷۵۱۰۴۶ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۸۴ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۷۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یه نمایش بزرگ…
توفان با بهره گیری کامل از یک صحنه ی بزرگ، تک دکوری بزرگ، تیم بازیگری بزرگ و داستانی بزرگ یه نمایش بزرگ بود.
توفان، داستان ... دیدن ادامه ›› خیانت برادر به برادر. نمایش اما جدای از روایت یک خیانت، خیانت های دیگری هم در خود داشت.
بخش هایی از نمایش شگفت انگیز بود اما بخش هایی به آن خیانت کرد. خیانت کارگردان به هنرش.
گروه موسیقی توانمند بود اما سیستم صوتی سالن به کیفیت و شفافیت آن خیانت کرد. خیانت تکنولوژی به هنر.
و البته خیانت لباس به اثر.
نمایش برای من ۳ بخش داشت، از شروع تا ورود شراب خواران. این بخش به قدری زیبا و رویایی بود که احساس کردم دارم یه کتاب مصور انگلیسی قدیمی می خونم. از اون کتابهایی که یک صفحه ی کامل تصویرِ بخشی از کتاب رو روایت می کنه. شگفت انگیز بود. هر قسمت از نمایش یکی از این نقاشی ها بود. جوری من رو جذب کرد دوست نداشتم پلک بزنم. حتی موسیقی رو روی صفحات کتاب میشنیدم.
بخش دوم از بدو ورود اولین کاراکتر شرابخوار به صحنه بود که یکباره نمایش از بلندی های عرش و عرشه با یک سقوط آزاد به کف صحنه و دریا کوبید. نمی دونم چرا کارگردان و نویسنده این خیانت رو در حق نمایش کردند اما باید :”با اشد مجازات به سزای عملشان برسند!”
و قسمتهای حضور شاه که تا حدی از آب در اومده بود اما چیزی توی ذوق میزد. به نظر من لباس! و البته بازی خود شاه. من شخصا شاهی با کت شلوار ۳ تیکه و تاج ندیدم. همینطور کشیش. و البته باقی المانهای لباس مثل عصا و‌کفش‌و غیره. اینجا طراحی لباس می تونست با پایبندی به سایر بخش های نمایش، فضای باورپذیرتری رو خلق کنه و کیفیت نمایش رو بالاتر ببره.
بازی سونیا سرلک مسحور کننده بود… این میزان چالاکی، کنترل، انعطاف و توان بدنی بی نظیر بود و ‌البته در خدمت اثر. درسته که به جای تنه ی درخت در یک کیسه زندانی شده بودید اما دیدیم چه آتشی در صحنه به پا کردید. زنده باد.
موسیقی و آوازها فضای خیلی خوبی رو ساخته بود و میشد بدون استفاده از سیستم صوتی سالن هم ارائه ش کرد تا لذت کار رو چند برابر کنه. الان ی همهمه ای بود که صدای خیلی از سازها گم شده بود، همینطور صدای آواز.
و دکور… تک دکور نمایش کاراکتر ویژه ای به صحنه بخشیده. با اینکه استفاده ی ازش تکرار و تکرار شد اما تکراری نشد. و تا رورانس هم زیبا و جذاب بود. و البته مهارت بازیگرا در استفاده و تعامل باهاش رو نباید فراموش کرد. هر لغزش یا برخوردی، میتونست مهلک باشه.
در مجموع لذت خوبی از اجرا بردم و خوشحالم که از دستش ندادم. هر چند باور دارم پتانیسل این رو داشت که یه اثر استثنایی باشه. دستمریزاد….




پوریا جان، خیلی با نظرتون موافقم. چه خوب نوشتی.
به نظر من هم پتانسیل اثر استثنایی شدنو داشت و واقعا کاش لباس شاهو عوض میکردن.
من دریافت خاصی نداشتم اگر با منظور خاصی اون لباس تهیه شده
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
«توفان» را دیدم... توفان را فقط دیدم (سی، واچ نه!)
خب پشیمون هم نیستم از دیدنش؛ اگرچه کاملاً متوجه شدم که من آدم دیدن دو تا نمایش پشت هم در ... دیدن ادامه ›› یک روز نیستم.
پس ممکنه بخوام در روز دیگه‌ای دوباره ببینمش؟ نه!

وقتی این نمایش در ایرانشهر اجرا شد به دیدنش نرفتم. از کامنت‌ها شاید، از نمایشنامه‌ش، نمی‌دونم.
اومدنش به شهرزاد همزمان شد با دیدن فیلم‌تئاتر «رویای یک شب نیمه تابستان» از آقای «کوشکی» و چنان عاشق و دلباخته شدم که «توفان» رو هم با قیمتی بالاتر از قبل در شهرزاد عزیزم خریدم!
اصاً دست سرنوشت هی گذر منو می‌ندازه به شهرزاد (واس «آکتور» هم اول اشتباهی رفتم شهرزاد پرسیدم ورود کیه؟!؟?)

خب مقدمه بسه، برم سر خود نمایش:
.
.
.
.
.
و پایان!

چی بگم واقعاً؟! حس می‌کنم همه‌چی حیف شد انگار! چرا؟ نمی‌دونم واقعاً. به‌خاطر عدم ارتباطم با نمایشنامه؟ شاید..

من فکر می‌کنم هر متنی، حتی تخیلی، باید سیر منطقیشو داشته باشه و دنیاش، از قوانین خاص خودش تبعیت کنه. مثل «ارباب حلقه‌ها»، «هری پاتر» (به‌جز جلد آخر)، «گیم-آو-ترونز» (سریالش نه‌ها، کتاباش) و و و...
این نمایشنامه این‌طور نبود (من اصلی رو هم نخوندم البته). خب اگه جادو و جن وجود داشتن اییین‌همه استفاده‌ی خلاقانه‌تر می‌شد کرد ازشون?‍♀️
موارد دیگه: چرا شاه باید خواب می‌بودن تا بکشنشون؟ مثلاً تو بیداری چه‌کاری ساخته بود ازشون؟
دختر و پسر کجا فرار کردن؟ پسر چرا تو لجن‌زار پیدا شد؟ دختر چه شد؟ و و و...
پیام کلی نمایش هم خیلی کلیشه‌ای بود. اصاً شکسپیر-دوستِ درون من گیرنگیر داره!

بازی بازیگرا و آمادگی بدنیشون عالی و حرفه‌ای بود، جز این هم انتظار نمی‌رفت.
بخوام انتخاب کنم، آریل انتخاب اولمه، کالیبان دوم و بقیه هم همگی عالی، حرفه‌ای، عالی، مسلط، عالی، دوست‌داشتنی.

نگم از موسیقی. اصاً این نمایش باید کنسرت-تئاتر طور می‌شد! هم گروه موسیقی خیلی خوب بودن و هم آقای بازیگر-خواننده: اکت و آواز، جذاب و پرکشش.

شوخی‌ها خیلی زیاد و بد نبودن از نظر من، رده‌ی سنی تماشاگرها مشخصه دیگه! استفانو خیلی بامزه بودن و کاش وقت برنامه‌ی تیم ۳ نفره‌شون بیشتر می‌شد? (من اصلاً کمدی‌پسند نیستما! اما این نقش‌ها کنار هم واقعاً خوب در اومده بودن).

طراحی صحنه واقعاً جذاب و کاربردی بود (اولش کشتی و بعد درخت و آسیاب و کمد و...).

اما چرا هی ناخودآگاه با نمایش «رویای یک شب نیمه تابستان» مقایسه‌ش می‌کنم و غمی سنگین بر دلم می‌شینه؟! حقیقتاً دست خودم نیس.

پ.ن۱: سبک نوشتنم چرا انقد عوض شده؟!؟ نکنه نمایش رسالت خودشو انجام داده و من بی‌خبرم؟!؟

پ.ن۲: یکی از بازیگران در «اِرور» هم بازی نکردن؟ عجیب ذهنمو مشغول کرده بودن طی نمایش.
من متوجه نشدم کدوم بازیگر توفان بوده؟
جالبه حالا تانیا جان شما میتونی بگی کدوم تیاتر دیدی بازیگرو، واسه من فقط صورتشون اشناست. اصلا نمیتونم با حافظم بگم کجا بازیشونو دیدم مگر اینکه خیلی خوب بوده باشه که بازی یا اسم خاطرم بمونه
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
تانیا
مهرنوش جان بیا حافظه‌هامونو جمع و سپس تقسیم بر ۲ کنیم! فک کنم نرمال شه قضیه?‍♀️
اره تانیا جووونم ... اتفاقا دو شقه کردنم بد نیست ?
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
مهرنوش مومنی
اره تانیا جووونم ... اتفاقا دو شقه کردنم بد نیست ?
اوه اوه!
چی می‌گف جمشیدی؟ «بلا به دور هفت قرآن به میان»
???
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نوید عسکری (u.rxsu5d)
درباره نمایش توفان (برگه وابسته) i
این چهارمین نمایش خوبی بود که امسال بعد از احتمالات ،ژپتو و بچه دیدم .از بین چهل و پنج نمایشی که دیدم .طراحی صحنه عالی .نور و موسیقی کم نظیر .و جالب آنکه درخت در وسط صحنه محوریت نمایش را به خود اختصاص داده بود .