در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال آیدا محمد | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:54:15
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کلافگی شخصیت اصلی رو خیلی دوست داشتم..گیر کردنش توی این برزخ و اون احساس خفگی
حسی که خیلی از ماها بیشتر اوقات داریم..فکر می کنیم به چیزی عادت کردیم که اذیتمون نمی کنه ولی توی یه برخورد می فهمیم فقط بهش بی تفاوت بودیم..مثل مرگ و مردن برای شخصیت اصلی
..
اینکه بفهمیم آخر خطیم و برخوردمون چی باشه خیلی متفاوته..و این شخیت بدون جنگیدن تسلیم رو انتخاب کرد
..
درباره بازیها هم نظر نمی دم..همه نقشهای سابقشون رو تکرار کرده بودن..انگار کارگردان خوصله نداشته نقش آفرینی کنه...فقط خواسته خودشون رو تکرار کنن و گذاشته سر جای نقش..
..
در کل ارزش دیدن داشت
بسیار عالی...
طنز تلخی که به خوبی و با هنرمندی می دونست دقیقا کجا همه رو به خنده بندازه و وقتی خنده تموم می شه تازه می فهمی اونی که بهش خندیدی یک حقیقت تلخیه که خودت هم داری باهاش سر و کله میزنی و کارگردان با هنرمندی تمام اون رو با خنده به رخ تو کشیده..

ایرادی که داشت،انتخاب مصطفی زمانی بود که به نظر من به قالب فیلم نمی اومد..شاید اگر برای این نقش از اشکان خطیبی استفاده شده بود بیشتر می چسبید .. متاسفانه بخاطر فن بیان ضعیف مصطفی زمانی،چند تا از دیالوگها از دست رفت..

یکی از نقاط برجسته ی فیلم هماهنگ بودن لحظه های خنده است .. همه ی سالن دقیقا به یک سوژه می خندیدن و این نشون می ده فیلم یک طنز صرف خنده و پراکنده نیست که فقط قصد سرگرم کردن مخاطب رو داشته باشه

این فیلم حرف داره برای زدن

و بیشتر از همه سوژه ناب و جدیدش کار رو متمایز می کنه
بسیار عالی...
طنز تلخی که به خوبی و با هنرمندی می دونست دقیقا کجا همه رو به خنده بندازه و وقتی خنده تموم می شه تازه می فهمی اونی که بهش خندیدی یک حقیقت تلخیه که خودت هم داری باهاش سر و کله میزنی و کارگردان با هنرمندی تمام اون رو با خنده به رخ تو کشیده..

ایرادی که داشت،انتخاب مصطفی زمانی بود که به نظر من به قالب فیلم نمی اومد..شاید اگر برای این نقش از اشکان خطیبی استفاده شده بود بیشتر می چسبید .. متاسفانه بخاطر فن بیان ضعیف مصطفی زمانی،چند تا از دیالوگها از دست رفت..

یکی از نقاط برجسته ی فیلم هماهنگ بودن لحظه های خنده است .. همه ی سالن دقیقا به یک سوژه می خندیدن و این نشون می ده فیلم یک طنز صرف خنده و پراکنده نیست که فقط قصد سرگرم کردن مخاطب رو داشته باشه

این فیلم حرف داره برای زدن

و بیشتر از همه سوژه ناب و جدیدش کار رو متمایز می کنه
حسین کوهی، manimoon، غزاله کهن دل و یاشار یشمی این را خواندند
raha azimi و ریحان این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بسیار برجسته
خدا رو شکر که هنوز هم می شه تئاتر واقعی دید ..
قبل از دیدن این نمایش،نمایشنامه رو کامل مطالعه کردم ..
بی عیب و نقص و کامل که تا جایی که امکان داشته پرداخت شده و اگر جایی کمی کمرنگ شده به دلیل دست بسته ی شرایط است ..
..
توضیح بسیار واضحی از انتظاری که معلوم نیست آخر دارد یا نه؟
منتظر موجودی که معلوم نیست حضور دارد یا نه؟
و این انتظار همه را به سوی چیزی سوق می دهد که حتی گاهی از کارهای روزمره هم بمانند..
و مثل همیشه.."همیشه پای یک زن در میان است"
این فیلم هم از این قاعده مستثنی نبود
چه می شه گفت
بالاخره یکی باید باشه که کارا رو خراب کنه یا اون طور که دلش می خواد پیش ببره
داستان جذاب روایت نشده بود
فیلم برداری و شات ها عالی بودن و بی نقص
با اینکه یه جوری تا آخر فیلم کنجکاو بودم که ته فیلم چی می شه ولی فقط از روی کنجکاوی بود نه کشش و جذابیت روایت
از اون فیلمایی است که اگر این بخش از تاریخ رو می دونستم دیگه هیچ گونه دلیلی برای دیدن فیلم نداشتم
الهه الف، وحید سکوت، امید رستگار و sanaz m.barin این را خواندند
کاوه ت و morago morago این را دوست دارند
خوبیش اینه که یه روایت جدید از تاریخ رو میبینید نه تاریخ اتفاق افتاده رو!
۱۲ آذر ۱۳۹۲
بذار اعلام کنن ١٠ درصدش رو پس میدیم بعد ٧٠ میلیون صاحاب پیدا میشه. اصلا هر چی گند مشاهده میشود مربوط به دوره ی مادها و دایناسورها و ماموتهاست. وگر نه ما همه گلیم.
۱۲ آذر ۱۳۹۲
نصف بیشتر تاریخ یه توهم ذهنی ای بیش نیست و اتفاق نیفتاده..مثل داستان همین فیلم..
۱۴ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جزو معدود فیلمهایی که سوژه تکراری رو بسیار جذاب روایت کرده بود
سکانس های کاملا در هم ریخته که مثل پازل باید توی ذهن مرتب می کردیم و داستان رو برای خودمون دوباره روایت می کردیم
..
فقط حیف از بعضی بازیهایی یکنواخت و تکراری
صابر ابر کاملا تکراری .. مهناز افشار که هنوزم مفهوم حس در بازیگری رو متوجه نشده ..
baharinbahar، manimoon و شیوا اکبری این را خواندند
وحید سکوت و الهه این را دوست دارند
مهناز افشار که هنوزم مفهوم حس در بازیگری رو متوجه نشده ..
و هیچوقت هم نخواهد شد!
۱۰ آبان ۱۳۹۲
CD این فیلم رو خریدم و از دیدنش لذت بردم.از نظر من فیلم جالب و جدیدی بود فیلمی که گره های زیادی داشت و با فلش بک های زیاد تماشاگر رو با خودش همراه می کرد.به تعبیر خانم آیدا مثل پازل بود و من این رو دوست داشتم.تدوین قوی این فیلم یکی از نقاط مثبتش به حساب میاد.در کل از دیدنش راضی بودم و بابت خرید CD پشیمون نیستم.
۱۱ آذر ۱۳۹۲
خانم شیوا مزاحت به حقیقت خیلی نزدیک بود باهات موافقم
آقای وحید با شما موافقم این فیلم تدوین بسیار خوبی داشت.. بله منم علاوه بر سینما فیلم رو خریدم و دوباره دیدم و باز هم از شیوه ی روایت لذت بردم
۱۲ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ترسیدم از بالیوودی شدن سینمای ایران .. تقلید از سینمای هالیوود..

غافلگیری داستان چسبید

البته فیلم خوش ساخت و تمیزی بود .. تدوین خیلی خوب و تیتراژ بسیار مناسب با فضای فیلم ..
- من وقتی یه دستمال سفید می بینم یاد اون تفی می افتم که قراره بیفته توش

..
از حسی که منتقل می کردن به شدت خوشم اومد .. حس کاملا تاثیر گذار آقای پسیانی
و خوندن هر لحظه احساس خانم طباطبایی که به راحتی آدم رو تحت تاثیر خودش قرار می داد و وادارمون می کرد حس کنیم جای اون خانم هستیم و تمام اون احساس رو با ایشون تجربه کنیم
..
فقط ای کاش اون LCD اونجا نبود
و همینطور ایکاش صداشون با میکروفون پخش نمی شد
..
یه نمایش جمع و جور و خلاصه .. مثل یه جمع بندی درباره ازدواجهای قومی و بدون عشق .. ناهماهنگی مهاجران شهرستان با آداب بی مرز تهران و بعد ناهنجار شدن توی این بی در و پیکری تهران ..

توی این نمایش همه از دید غیر مغرضانه حق دارن و دارن از حق خودشون دفاع و استفاده می کنن .. مرد می گه همون قانونی که به من حق ازدواج دوم رو می ده حق سرپرستی پسرم رو هم می ده .. بله راست می گه ..
دوست مرد می گه حالا که جدا می شی با من ازدواج کن .. دوستت دارم ..
زن می گه یعنی بعد از ده سال زندگی هیچی از این زندگی به من نمی رسه؟
..
با یه دوره ی کوتاه می بینیم همه دارن در حق هم اجحاف می کنن ولی همه هم دارن از حقشون استفاده می کنن .. شایدم سوءاستفاده
..
و اون ندایی ... دیدن ادامه ›› که با زنگ تلفن به ما نشون می دن و هر لحظه بلندتر می شه
..
سوری از کارگر خونه می پرسه"من باید چیکار کنم؟"
و اون می گه"مامانم گفته زن باید مطیع شوهرش باشه"
اینحاست که همه چیز یادمون میاد که قانون همیشه مردونه اس
..
این نمایش خلاصه و کوتاه یادآور خوبی بود برای اینکه گاهی یه تلفن به خودمون بزنیم و یادمون نره کجاییم