مارا ساد را باید دید... مارا ساد آشنای همه ی ماست. یک نمایشنامه قوی، کارگردانی خلاقانه و نقش آفرینی هایی پر رنج و پر زحمت. که مشخص است رمان
... دیدن ادامه ››
زیادی صرف آن شده است. درباره مارا ساد باید حرف زد. من از گروه اجرایی درخواست دارم تا امکان یک جلسه ی نقد و بررسی و فراهم کنن. این نمایش پیچیدگیهایی داره که می تونه در یک نشست با عوامل اجرایی برای ما تماشاکنندگان راهگشا باشه. در ماراساد هیچ چیز در نهایت نیست اما همه چیز درست و بجاست. حتی طراحی صحنه یک الاکلنگ ناقص است که شارلوت و تمامی وابستگانش در یک عدم تعادل دائمی در نوسان هستند ( ساد، پدر، معشوق، وجه درونی خودش، بیماران دیگر، اهالی شهر و ... ) شارلوت زمانی این عدم تعادل را به تعادل می رساند که از بالای الاکلنگ پا بر زمین می گذارد ( جایی که بر روی وان می ایستد) در این لحظه شارلوت دست به عمل میزند. او بالاخره پس از چندبار تردید مارا را می کشد. انتخاب قاشق به عنوان چاقو، دشنه و یا هر چیز دیگر ، بسیار خلاقانه است. همان قاشقی که دیگر غذایی نمیتوان با آن خورد ( چون غذایی دیگر در کار نیست) حالا تبدیل به چاقو می شود. لحظه ی پایانی نمایش هیچ وقت از یادم نخواهد رفت و البته نقش آفرینی آقای طباطبایی که صدای ایشان همچنان در گوشم مانده است.
در پایان باز هم از آقای اسکندری درخواست می کنم یک جلسه ی نقد و بررسی برای این کار اختصاص بدهند. ممنون از تمامی گروه خوب نمایش ماراساد.