در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال جشنواره تئاتر فجر، ‌دوره چهل و سوم، بخش فجر+
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:22:07
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام و عرض ادب
اولا تشکر میکنم بابت این نمایش عجیب و تفکر برانگیز
دوما که ممنونم که انقد خوب حقیقتو نیککبید تو صورت مردم ، نیاز این جامع همینه
ضمن قدردانی از تلاش تمامی عوامل این نمایش، باید بگویم که متأسفانه اجرای آن در هیچ بعدی در سطح انتظاراتم نبود. اجرای یک نمایش تنها به مدت زمان روی صحنه محدود نمی‌شود، بلکه از همان لحظه‌ی ورود مخاطبان و نحوه‌ی برگزاری آغاز می‌شود. در این مورد، درهای سالن با ۲۰ دقیقه تأخیر باز شد و پس از استقرار کامل تماشاگران، نمایش با ۳۰ دقیقه تأخیر اجرا شد، که این خود از همان ابتدا تأثیری منفی بر تجربه‌ی مخاطب گذاشت.
علاوه بر این، نمایش دچار سردرگمی روایی بود و به‌جای پیشروی در یک مسیر داستانی مشخص، حول محوری تکرارشونده می‌چرخید. مفهوم اصلی آن، یعنی عدم ابراز عشق و حسرت ناشی از گفتن یا نگفتن جملاتی که استحکام یک رابطه را شکل می‌دهند، بدون عمق‌بخشی به شخصیت‌ها و تنوع در پرداخت‌های نمایشی، صرفاً در موقعیت‌های مشابه بازتکرار می‌شد. این یکنواختی، ریتم اجرا را کشدار و بی‌جاذبه کرده بود و نبود گره‌های نمایشی مؤثر و اوج‌های دراماتیک، نمایش را از ایجاد هیجان احساسی بازمی‌داشت.
طراحی صحنه و میزانسن‌ها نیز نتوانسته بودند به پویایی اجرا کمک کنند. دیالوگ‌ها گاهی بیش از حد تصنعی و غیرضروری بودند و در برخی صحنه‌ها، بازی‌ها فاقد حس و جان لازم برای باورپذیری موقعیت‌ها به نظر می‌رسیدند. در مجموع، این نمایش به کلافی سردرگم شباهت داشت که به‌جای یافتن راهی برای پیشرفت در روایت، در چرخه‌ای تکراری از موقعیت‌های مشابه گرفتار شده بود. در حالی که ایده‌ی اولیه‌ی آن ظرفیت بالایی برای خلق لحظات عاطفی و تأثیرگذار داشت، اما فقدان نوآوری در اجرا و عدم پرداخت عمیق به شخصیت‌ها باعث شد که نمایش نتواند آن‌طور که باید، بر دل و ذهن مخاطب بنشیند.
همه چی عالی بود، از طراحی صحنه گرفته تا بازیگرا، حسابی لذت بردم.

نمایش هست و نیست هم کاری خوبی بود ولی بنظر این بنده نمایشی در حد جشنواره نبود . بازیگرا همه تلاششون را کرده بودن عوامل خیلی زحمت کشیدند دست تک تکشون درد نکنه.
قبل از هر چیز تبریک ویژه به تماشاخانه طهران بخاطر بازسازی و نوسازی زیبا و جذاب . نسبت به دوسال پیش که اجرای گلابتون را در این تماشاخانه دیدم و واقعا اون موقع دخمه بود خیلی تغییر کرده و واقعا عالی بود ممنونم از مدیریت و کلیه عوامل
متن ‌و داستان رو‌ دوست داشتم
دیالوگ‌ ها خوب بود
نورپردازی و افکت های صدا و موسیقی خیلی خوب بود
اما بازیگر خانم اصلا بازی نمیکرد
یک سری جمله حفظ شده رو پشت سر هم میگفت بدون هیچ حسی و صدای خنده هاش هم اینقدر مصنوعی بود که اذیت کننده میشد
مثلا اونجا که گفت آخ از انزلی! اینقدر این جمله رو‌بی حس و سریع گفت که اینطوری شنیده شد: آخازانزلی!!!
کار بازیگر آقا بهتر بود
حسش رو میشد حس کرد

امیدوارم در نمایش های بعدی به انتخاب بازیگر بیشتر دقت بشه
متنی که میتونست یه شاهکار بشه حیف شد
زهرا رضایان (zararzn)
درباره نمایش جوف i
نمایش واقعا بی‌نقص بود و همین‌طور بسیار تاثیر گذار!
خیلی خسته نباشید می‌گم به اجراگران، کارگردان عزیز و همه‌ی عوامل این کار فوق‌العاده و زیبا...
فرهاد آقارضائی این را خواند
فرناز نجفی و علی رضا علی لو این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ذرات آشوب ۷ بهمن ماه ١۴٠٣

دیدن تئاتر خوب یک طرف، نقد کردنش با رامتین طرف دیگه.

دیشب یکی از بهترین نمایش های عمرم رو داخل جشنواره دیدم، (ذرات آشوب) و باید اعتراف کنم ابراهیم پشت کوهی ذهن بسیار بازی داشته تا چنین اثری رو نوشته. گویی تمام دانشی که در این باره نیاز داشته رو به دست آورده و به دست گرفته و به تحریر درآورده.
انگار میدونسته چی میخواد.
نمیدونم چقدر در بخش موسیقی این تئاتر دست داشته اما با این حال موسیقی ای زنده و همرا با جریان داستان داشت. طوری که اگر چشم هایتان را می‌بستید و تنها به تئاتر گوش می‌دادید، کاملا متوجه جریان می‌شدید.

نمایش، روایتی از هُرمز بود. در دوره‌ای که هرمز توسط پرتغالی ها اشغال شده بود. و خب طبیعتاً ... دیدن ادامه ›› نشان دهنده این بود که مردم هرمز دارن با دیکتاتوری پرتغالی ها مبارزه میکنن. بخشی که من رو به وجد آورد و مجبور به نوشتنم کرد این بود که:
شخصیت منفی نمایش (کاپیتان بلِیت) بسیار جلوه کریح و بد ذاتی داشت اما موقعی که از عشقش نسبت به یک دختر هرمزی حرف می‌زد همه‌ی کراحتش به کلی پاک شد و همزمان موسیقیِ تمیزی نواخته شد که این ذات پاک رو گویا تر می‌کرد. حالا چرا میگم من رو به وجد آورد؟
#مولانا در دفتر اول مثنوی اینطور از عشق میگه:
هرکه را جامه ز عشقی چاک شد/ او ز حرص و عیب کلی پاک شد
تا قبل از دیدن این نمایش هیچ وقت مفهوم این بیت برایم آنقدر مشخص نشده بود. و تازه فهمیدم که وقتی مولانا میگه [هرکه] یعنی هرکسی. تفاوت نمی‌کند که او گمراه و کثیف باشد یا عارف و پاک. از این بابت هم میگم که پشتکوهی دانشی عمیق درباره نوشته‌اش داشته.
دستیار اول این تئاتر دوست نازنینم مدیا نورخمامی بود که کما بیش شاهد تلاش های مستمرش برای جمع کردن چنین نمایش تمیزی که داشت، بودم. و برای باری دیگر دست مریزاد بهش.

دیشب این اجرا رو با رسا و رامتین دیدم و حتما بهتون پیشنهاد می‌کنم که اگر اجرای عمومی گذاشته شد برید ببینید. نه تنها برای اون بحث فلسفی، بلکه برای دیدن یک تئاتر فاخر. از نظر تاریخی که بر ایران گذشته. برای شنیدن موسیقی هایی نو(حقیقت تا به حال موسیقی پرتغالی با نوای بندری نشنیده بودم). و هزاران زیبایی دیگرش.

۸ بهمن ماه ۱۴۰۳، فردای تماشای ذرات آشوب، عآمش فرهیخته.
حسین چیانی، عآمش فرهیخته و محمد فروزنده این را خواندند
بهار مشفق این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خوب پس از چند بار دیدن پس از قبلی به ب دیدن پس از جدید رفتیم،اونم برای جشنواره🎭

همراه با یک رفیق هنرمند عزیز دوست داشتنی ک به طور اتفاقی ب پیشنهاد ایشون رفتیم برای دیدن پس از جدید❣️🕊️❣️

پس از جدید چه از لحاظ فرم و اجرا تغیر کرده بود.
اسپویل نمیکنم ک دور جدیدشو برید ببینید✌️🤗

مادر نشان، بالاخره خودشو نشون داد✌️ بازی فوق العاده 🕊️

از آقای کاظمی و کوهی هم ممنونم بابت پس از جدید🎭❣️🎭
واقعا این تاتر رو توصیه میکنم، بازی های کاراکترها خیلی قشنگ روی بازیگرها نشسته بود، نمایشنامه عالی و پرمحتوا و به شدت مفهومی بود
امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سارا فتحی فوق العاده بود! 🌟🌟🌟
این یه کتابه که به شکل نمایش اینجوری در اومده و انصافا قشنگ کار شده بود.
مفاهیم عمیقی رو به تصویر کشیده بود که آدم میتونه کلی بهشون فکر کنه و شاید حتی خودش رو توی خوکدونی خودش ببینه که از روی ترس تن میده به زندگی میون خوک ها!
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بعضی وقتا ،ندونستن خیلی خیلی بهتر از دونستنه...
محمد فروزنده، امیر مسعود و مهرناز خلیلی این را خواندند
نسترن گلی زاده این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
برای بزرگ شدن ، باید بزرگ فکر کرد...
(ق) ها رو (ف) نوشتید در عنوان زیر پوستر😐😐
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوشنبه ساعت ۱۵
امیرمسعود فدائی و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
«ژوزف» یک فضای رویاگونه دارد/ ماجرای یک نمایشنامه سیاسی که به اجرا نرسید!

متن: به گزارش خبرگزاری صبا؛ سارا داروفروش، کارگردان نمایش «ژوزف» در گفتگو با خبرنگار حوزه تئاتر خبرگزاری صبا با اشاره بر متن نمایشنامه بیان کرد: تمایل دارم تا گفته‌های خود را با دیالوگی از شخصیت گریگوری در نمایش که دوستش دارم شروع کنم، او می‌گوید: «در مواجهه انسان و اهریمن اما انسان هرگز تسلیم نمیشه و تاپای مرگ پای باورهاش محکم می ایسته»؛ «ژوزف» که تحت‌عنوان Collaborators و در سال 2011 منتشر شده، اولین تلاش «جان هاج» در امر نمایشنامه‌نویسی‌ست که اولین‌بار، 25 اکتبر همان‌سال نیز در «تئاتر ملی لندن» ‌روی صحنه رفت و متعاقباً برنده جایزه «لارنس اولیویه (2012)» برای بهترین نمایشنامه تازه‌تولید در بریتانیا شد.
او افزود: «میخائیل بولگاکف» که او را به‌عنوان یکی از مروجان ادبیات نوگرا و رئالیسم جادویی روسیه، عمدتاً با رمان «مرشد و مارگاریتا» و نیزبا رمان‌های «تخم‌مرغ‌های شوم» و «دل سگ» می‌شناسیم؛ آنچه را که متن برپایه آن شکل گرفته به‌واقع انجام داده است. نوشتن نمایشنامه‌ای سفارشی در وصف جوانی‌های «ژوزف استالین» که قرار بود به ‌مناسبت تولد دبیرکل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی اجرا شود و البته به اجرا نرسید. خودِ نویسنده نیز یک‌سال‌بعد (در 1940) درمی‌گذرد. سرانجام سال‌ها‌ بعد، کمی قبل از فروپاشی شوروی، سرانجام مردم به متن دست پیدا ... دیدن ادامه ›› می‌کنند.
داروفروش بیان کرد: فضای این متن با توجه به برداشت‌های نمایشی متفاوت از آن، یک فضای رویاگونه را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد که سعی داشتم شاید یک فانتزی-سوررئال با پس زمینه‌ای تاریخی که جدال دو نیرو را به تصویر می‌کشد، به شیوه‌ای مدرن تداعی کنم؛ جدال انسان با هیولا و سرنوشت محتوم آن (پیروزی هیولا وشکست انسان!) که برایمان یادآور قصه‌ی آشنای «فاوست» و نمایشنامه فاستوس است، دکتری که حس نارضایتی از زندگیش ، اورا وارد معامله ای با شیطان می کند و روح خود رابه اهریمن می فروشد تابه خواسته هایش عینیت بخشد اما اینجا جدال نویسنده‌ روشنفکر با استالین است، دیکتاتور خون‌خوار اتحاد جماهیر شوروی که دیوانه‌وار دست به کشتار و قتل عام مردمش می‌زند! نویسنده (بولگاکف) از نوشتن نمایشنامه‌ی زندگی او سر باز می‌زند اما با وسوسه گرفتن تسهیلاتی هرچند اندک درنهایت به خواسته‌ی دیکتاتور تن می‌دهد که نهایتا نیز با شکست روح و پشیمانی منحط او پایان می‌پذیرد.
او ادامه داد: در این اثر سعی کردم باحفظ طنز نهفته در برخی دیالوگ‌ها و با تفکیک فضاها و میزانسن‌های موازی و قاب‌های ادغام شده در صحنه‌های پیا پی علاوه بر سرعت تغییروتحول، فضای رویاگونه و همینطور خشونت و ترس فضای حاکم برشوروی استالینی را تداعی کنم. الان و در این زمان نیز مخاطب عام، خاص و حتی مخاطب حرفه‌ای تئاتر نیاز دارند یک اثر متفاوت تماشا کنند.
این هنرمند تئاتر با اشاره بر اینکه بیش از ده سال است در عرصه کارگردانی مشغول به فعالیت است؛ عنوان کرد: از بنده به عنوان کارگردان انتظار می‌رفت نمایشی را روی صحنه ببرم که علاوه براینکه برای خود رسالتی داشته رسانه مناسبی نیز برای مخاطبین تئاترکه همواره در انتظار تماشای آثاری تازه با پیامی متفاوت هستند باشم. در «ژوزف» که تقابل هنر و سیاست به وضوح به چالش کشیده می‌شود و تئاتر سیاسی نیز به نقد و بررسی مسائل اجتماعی و اقتصادی و البته سیاسی می‌پردازد؛ همه‌ی این جنبه‌ها می‌تواند برای مخاطب امروز تائتر جذاب و تامل برانگیز باشد، چراکه مخاطب امروز بدنبال پاسخی برای چرایی‌های ذهنش می‌گردد، چرایی‌هایی در مواجهه با یک متن، یک نمایش-متن جان هاج و مواجهه بولگاکف و استالین یا به تعبیری انسان واهریمن و حتی هنر و سیاست!
کارگردان نمایش «ژوزف» گفت: این شیوه‌ی اجرایی ادغام صحنه‌های موازی (قاب در قاب) و همزمانی بازی‌های توامان در یک صحنه که در جرگه‌ی سبک مدرن تئاتر قرار می‌گیرد بسیار برایم لذت‌بخش و مورد علاقه‌ام بوده و خواهد بود. همینطور تکنیک تصویر ویدئوپروجکشن همزمان نیز، تماشاگر کم صبروحوصله تئاتر امروز را که عادت به تماشای تصاویر ورسیدن هرچه سریع‌تر به حق مطلب است اغنا می‌کند؛ همچنین تداعی‌گر فضای وهم و رویای شخصیت اصلی نمایش نیز می‌باشد. خوشحالم که بازیگرانم به زیبایی و شایستگی از عهده کار برآمدند و مخاطبین نیز با این سبک کار ارتباط خوب و صمیمانه‌ای برقرار کردند و بازخورد خوبی از مخاطبین تئاتر گرفته شد؛ حقیقتا بسیار خوشحالم که تا این حد سطح فهم و درک و پسند تماشاگران تئاتر بالا رفته و در مورد آثار مختلف روی صحنه باریک بین و نکته سنج شده‌اند.
او ادامه داد: به شخصه متون خارجی را بیشتر می‌پسندم! البته این بدین معنا نیست که متون ایرانی را دوست نداشته باشم یا کار نکنم اما معتقدم که نمایشنامه‌های خارجی بدلیل قدمت و قوامی که به لحاظ دیرینگی در این هنر و ادبیات دارند و همینطور تکنیک و محتوا منسجم‌تر ودارای استحکام متنی بیشتری هستند.
کارگردان نمایش «موسیقی مجلسی» ابراز داشت: سعی کردم تا در این اجرا شعور و سلیقه مخاطبان تئاتر را در اولویت هدف‌ها به‌ عنوان کارگردان قرار دهم و در بخش‌های مختلف اعم از موسیقی، فرم، گریم و... حتی انتخاب تصاویر ویدئویی با وسواس و طراحی و محاسبات ریزبینانه کار را جلو ببرم و البته برخورداری از یک تیم حرفه‌ای و همراهی که این امر را میسر کردند نیز بسیار حائز اهمیت و تأثیرگذار بودند. باید به این نکته نیز اشاره کرد که تماشاگر تئاتر امروز تحلیل‌گر است و انتخاب متن و برخورداری از پتانسیل زمینه تاریخی-اجتماعی حاکم بر آن دید تحلیل‌گرانه مخاطب را تحریک می‌کند و این برای تماشاگر تئاتر بسیار جذاب و تأثیرگذار است.
او در ادامه عنوان کرد: یکی از عمده تمرین مشکلات تئاتر امروز کم دغدغه بودن و بی توجهی مسئولین به این مقوله و متاسفانه نوعی رها شدگی کامل تئاتر است. علی الخصوص متاسفانه در این برحه اجتماعی که نیاز شدید به بهبود آن حس می‌شود کمتر وجود دارد و نابسامانی‌های مالی و کمبود امکانات در زمینه ترویج و سازماندهی تئاترهای کاربردی مشهود است که اگر مسئولین در راس توجه و تمهیدات اصولی و کاربردی اتخاذ کنند، حال تئاتر که یک اهرم مهم و موثر درفرهنگ‌سازی جامعه است از این بهتر خواهد شد. یکی از راه حل‌های این مشکل تخصیص بودجه مشخص با نظارت به این مهم و حمایت همه جانبه مسئولین از گروه‌های جوان و پویاست؛ حتی المقدور حمایت‌های معنوی و تبلیغی و یا تخصیص وام‌های کوتاه مدت و بودجه‌های معین به گروه‌ها که می‌تواند بسیار دلگرم کننده، امید بخش و راه گشا باشد.
سارا داروفروش، کارگردان نمایش «ژوزف» در پایان گفت: امروزه تئاتر به خصوص با موضوعات سیاسی _ اجتماعی، که حرفی برای گفتن دارد، یک ابزار قدرتمند برای گفتمان و یک راه ارتباطی مستقیم و مستحکم برای بررسی و مطالعه مسائل مهم اجتماعی‌ است که نقش مهم و موثری در ترمیم و بازسازی ریشه‌های فرهنگ و زیرساخت‌های ارزش‌های بنیادین فرهنگی_ اجتماعی جامعه ایفا می‌کند. باید بدانیم مبارزه هنرمند با اهریمن، مبارزه‌ای همیشگی است. هنرمند می‌داند که اهریمن همواره در کمین است؛ اما او از این رویارویی نمی‌هراسد، چراکه ایمان دارد هنر حتی در تاریک‌ترین لحظات، می‌تواند نور را به ارمغان آورد، شکست‌های موقت، او را از پا نمی‌اندازد. او با هر شکست، خود را بازآفرینی می‌کند و به جهانیان نشان می‌دهد که هنر، نه وسیله‌ای برای پیروزی‌های آنی، بلکه ابزاری برای بقا، آگاهی و تغییر است. این یادداشت، تعهد من به هنر و هنرمندانی است که هر روز، در برابر اهریمن‌های کوچک و بزرگ، ایستادگی می‌کنند. شاید اهریمن بارها پیروز شود، اما هنرمند هرگز از میدان به در نمی‌شود. چرا که هنر، چیزی فراتر از مرگ و نابودی است؛ هنر، زندگی است، حتی در دل شکست. هرچه بیشتر تئاتر را دریابیم.

انتهای پیام/
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قوانین این شهر هیچوقت ابدی نیست👠👠
محمد فروزنده و عرفان ضرغامی این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مردی که زندگیش به بن بست رسیده و اسیر پوچی شده🤦‍♀️
محمد فروزنده این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به اعتقاد من ،مرد باید یه دلیلی برای زنده بودنش داشته باشه😌
محمد فروزنده این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بازی تمام بازیگران قوی بود و نشان دهنده زحمات زیاد گروه بود
اگر زمان کار کوتاهتر بود به نظرم خروجی بهتری هم داشت