در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ehsan khoshkhoo | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:32:53
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
زندگی آدمی در ببین میل و ملال در نوسان است
شوپنهاور.

گتسبی آرزوهای و پندارهای دست نیافته کاراکتر اصلی داستان است؛؛ نویسنده ای که نقشش را توبی مگوایر بازی میکند؛؛واو گتسبی رادر ذهنش ساخته و پرداخته است که در واقع وجود برتر( سوپر ایگو) کاراکتر نیک که تجسم مادی پیداکرده است؛؛ که ازاو برای رسیدن به دختری که دوستش می‌دارد و پنج سال سرگشته عشق ؛ او گشته یاری می گیرد...؛نویسنده رمان (توبی مگوایر)اینقدر غرق در اوهام و خیالات برای نوشتن قصه و باورپذیرکردن کاراکترهای داستانش هست که با کاراکتر اصلی قصه اش( گتسبی) یکی می‌شود و داستانش درشرایط بد و سخت اقتصادی آمریکا در دهه ۲۰ برای مخاطب روایت میکند. اسکات فیتزجرالد نویسنده بزرگ انگلیسی توانسته است با خلاقیت  و نبوغ بالایی که دارد در دهه ۲۰ میلادی یکی ازبزرگترین رمان‌های تاریخ ادبیات رابه زیباترین شکل ممکن بنویسد و در آن دوره پا در قلمرو ادبیات ذهنیت و بیان گرایی بگذارد  و چنین داستان پیچیده و خلاقانه ای را روایت کند که خواننده را درگیر و مبهوت قدرت تخیل خلاق و ذهن اندیشه گر خود  می نماید. همچنین ازپایگذاران ادبیات سوبژکتیو و داستان مدرن همچو گوستاو فلوبر و جیمز جویس باشد و در قله رفیع ادبیات جهان جای گیرد.

کارگردان بازلورمان؛ با بهره گیری از امکانات و ابزارهای هالیوود و یاری گرفتن ازتکنسین های فنی و جلوه های ویژه و انتخاب درست بازیگران که ... دیدن ادامه ›› کاملا دقیق و حساب شده توانسته اند شخصیت های رمان را جان بخشی نمایند؛؛ فیلمی پرهزینه و مکسیمال و به شدت پرزرق و برق ساخته که جادوی سینما در خلق فضاهای ذهنی و خودکاوی انسان امروز را به رخ کشیده و روایتی ازعشق  رابرای دنیای امروز بی عشق و تهی گشته ازدوست داشتن را  به تصویر می کشد. حکایت مردی ثروتمند و قدرتمند که همه چیز دارد ولی درپی معنایی برای زندگیش می‌گردد که همانا عشق و دوست داشته شدن توسط زنی می‌باشد.
#سینما
#نقدفیلم
#ادبیات_جهان
#گتسبی_بزرگ
#رمان_خارجی
#اسکات_فیتزجرالد
#یادداشت فیلم

۰

۰


.
نگاهی به فیلم درسواوزالا
به کارگردانی:آکیرا کوراساوا



((انسان کلید درهای طبیعت را گم کرده است.))
جان میلتون
خلاصه داستان: این فیلم در ژانر #سفروماجراجویی که بیشتر به #مستندهای مردم شناسی شباهت دارد می باشد.
داستان کاوش های مردم شناسی روس که ... دیدن ادامه ›› به جهت جستجو و کشف سرزمین های ناشناخته کشور پهناور روسیه به این مناطق سفر می کند با مردی جنگلی بنام
در سو آشنا می گردد.
درسو کاراکتری شیرین و کاریزماس که مخاطب رابا شکل و ظاهر و نوع گفتارش همراه می‌کند؛بیشتر به شمن (جادو درمانگر؛سیبری) می ماند که اعتقاد زیادی به روح #طبیعت و خدایان چند گانه دارد؛به قوانین #جنگل احترام می‌گذارد و ارزش قائل است؛وطبیعت برایش محترم و مقدس شمرده می شود.
آشنایی و ارتباط سرهنگ نظامی روس با درسو به دوستی عمیقی چون پیر و مرید در #عرفان ایرانی منجر می‌شود. شخصیت درسو #تنهایی عمیقی در درونش دارد که به علت مرگ و از دست دادن عزیزانش(زن؛فرزندانش) از جامعه و انسان‌ها دور شده و به طبیعت رازآمیز و مقدس پناه آورده ودر سایه سار آن به آرامش رسیده است؛این دوستی سرهنگ با درسو که حکم پیر و راه بلد  رادارد سبب کشف مکان های جدید و ناشناخته ای می گردد.
#آکیراکوراساوا  درمتفاوت ترین ساخته اش که به گمان نگارنده؛ بعداز خودکشی نافرجامش می باشد تا حدودی کاراکتر شخصی خود را در شخصیت درسو می‌بیند و بااو همذات پنداری می‌کند.
دست به ساخت فیلمی سفارشی زده است که نسبت به آثار قبلیش در سطح پائین تری از لحاظ ریتم و زمان بندی و سبک فرمال قراردارد؛از منظر #سینماتوگرافی؛؛ بیشتر سکانس های فیلم برای نشان دادن زیبایی های طبیعت و فضاسازی بالنزهای واید ؛لنز نرمال۵۰م م ؛ در نسبت ابعاد پرده عریض(سوپر اسکوپ )با #نگاتیو در شرایط سخت آب و هوایی و تحمل سختی ها گرفته شده؛؛ که به مستند بودن و باور پذیری تصاویر کمک زیادی نموده است.
اگر فیلم را بخواهیم به دو بخش تقسیم بندی کنیم در بخش اول: سکانس های ماجراجوئی  و جستجو در طبیعت؛ببیننده با زیبایی بصری خاصی که بارنگ ها و نور طبیعی محیط گرفته شده و همچون  قاب های نقاشی گونه می‌ماند مواجه است که دیدن فیلم را دوچندان می‌کند؛؛ ولی در بخش دوم؛ باورود به شهر؛با فیلم معمولی و ساده ای سرکار داریم که با ریتم کند و زمان زیاد؛ حوصله تماشاگر را سر می‌برد.
در آخرسخن؛ این فیلم می‌تواند تلنگری به انسان امروز بزند که طبیعت و دنیای پیرامونش را مخدوش و زخمی نموده و  کلید درهای طبیعت را گم کرده است.

#فیلم
#زیبایی‌های طبیعت
#نقد فیلم
#سینمای ژاپن
#یادداشت فیلم
#سینما
# آکیرا_کوراساوا

۰

۰

۰

نگاهی به فیلم داستان توکیو
به کارگردانی:یاسوجیرو ازو

#مدیتیشن سکوت لحظه های مرده زندگی؛ داستانی ساده و روان به سان# زندگی؛؛ پدر ومادر ی پیر برای دیدن فرزندانشان به توکیو سفر می‌کنند تا دیداری با آنها تازه کنند و ازدلتنگی بیرون آیند ولی مورد بی توجهی و بی مهری آنان قرارمی گیرند اما بیوه عروس جوان با مهرو محبت از آنها پذیرایی می‌کند و مورد لطف و مهربانی خودش قرارمی دهد و مادر که بیمار شده است در بازگشت ازسفر#توکیو می‌میرد.پدر تنها و بی کس میماند؛
#ازو کارگردان سترگ #سینمای ژاپن فیلمی ساخته که باوجود زمان طولانی فیلم و استفاده ازلحظه های مرده زندگی؛ریتم مناسب و یکنواخت دارد که به زندگی واقعی نزدیک است .ازو با پرداخت برشی اززندگی زوج پیر به بحث تقابل سنت و مدرنیته در زندگی خانوادگی ژاپن میپردازد ودر همین بزنگاه هم گریزی به معرفی آداب و رسوم دربین خانواده های ژاپنی می زند ؛ فیلم در عین سادگی و قصه ساده و روانی که دارد پیچیده هم هست ازو با پرداخت ساده به موضوعات مهم زندگی بشری: همچون #تنهایی انسان امروز؛فاصله بین نسل ها؛تقابل #سنت و مدرنیته ؛اثرات جنگ بر زندگی آدمی می پردازد؛سفر پدر و مادری تنها که بطور سمبولیک سفر ماه عسل قبل از مرگ آنها می باشد؛ ازفضای سنتی شهرشان فاصله می‌گیرند تا با شهر مدرن و بزرگ توکیو آشنا گردند؛؛مرگ مادر؛به نوعی نماد مرگ سنت های قدیمی؛ورود کشور ژاپن ... دیدن ادامه ›› به دوران صنعتی و تحولات #مدرنیته می باشد که باید سنت بمیرد گذشته ازبین برود تا تحولات و تغییرات جدید در جامعه آغاز شود و کشور به پیشرفت و توسعه رهنمون شود.
کارگردان در یکی از بهترین ساخته هایش با انتخاب درست بازیگران در ارائه نقش ها؛قاب های ثابت با #کمپوزیسیون های هندسی زیبا؛دوربین فیکس با انتخاب زوایه های معمول ؛لنز ۵۰م م که به زاویه چشم انسان و نقطه دید اومی ماند؛#دکوپاژهای دقیق و مهندسی شده؛میزانسن های تئاتری که کاراکتر هادر عمق صحنه قراردارند؛ و با انتخاب زاویه دوربینی که چارچوب درهای کشویی و سنتی ژاپن؛ را در قاب میگرد به ترکیب بندی خاص و منحصر بفردی می رسد که به سازنده اثر در خلق تابلوهای زیبا و نقاشانه وترکیب قاب در قاب آزادی عمل بیشتری می‌دهد.ازو با طراحی صحنه مینیمال و تهی از آکسسوارهای اضافه؛ که موجب تمرکز بیشتر و به طبع خالی شدن ذهن می شود؛ ببینده را به میهمانی مملو از زیبایی بصری ناب و#هایکو گونه؛؛ مراقبه و سکوت و باغ های ذن ژاپنی می‌بردکه هرقاب فیلم بسان نقاشی های و گراورهای سنتی ژاپن میماند که آثار باشو؛اوتامارو و نقاشان بزرگ دگر رادرذهن متبادر می‌کنند..
کارگردان با ساخت چنین فیلمی مخاطب را به سکوت و آرامش روحی فرو برده و او رابه تعمق بیشتر نسبت به زندگی و گذران عمر ؛وقدر دانستن لحظه های زندگی وامی‌دارد.
https://vrgl.ir/QiCxc
#سینما
#سینمای _ژاپن
#یاسوجیرو_ازو
#نقدفیلم
#یادداشت _فیلم


نگاهی به فیلم همسر چایکوفسکی
#عشق دیوانه وار و نافرجام دختری سرگشته و حیران به #موسیقی‌دان بزرگ و نابغه و عاری از عشق متعارف ؛ که این اشتیاق و میل سوزان  موجب انحراف او می گردد.
#قصه اززوایه دید دختر عاشق طبقه متوسط ایوانینا؛روایت می‌شود؛ ببیننده با درد ورنج های عشقی جنون آمیز و نادرست با بازی قدرتمند و باور پذیر و هیستریک #بازیگرزن فیلم(آلیونامیخاییلووا) همراه و سمپات می‌شود و فرجام این عشق را دنبال می‌کند.
#فیلمبرداری قدرتمند درخدمت داستان؛ فضاسازی تاریخی ؛طراحی صحنه قوی؛تصویر نگاتیو گونه باتنالیته رنگهای سرد و خاکستری ؛گرین دار؛#نورپردازی شاعرانه با شمع و چراغ های گردسوز که منجر به قاب های نقاشانه شده است؛؛ تماشاگر را به سفری خیال انگیز به قرن هیجدهم روسیه و حال و هوای آن دوران می‌برد گویی که در رمان های #داستایوفسکی سترگ در حال قدم زدن است. بازی باور پذیر و قدرتمند زن که نقش ایوانینا رابه #زیبایی هرچه تمامتر ایفانموده است و از پس این کارکتر چند وجهی و سخت برآمده است.به ویژه در بخش های که کاراکتر به# جنون ؛# دیوانگی کشیده می شود از نکات قابل توجه فیلم است؛همچنین سکانس ابتدایی فانتزی گونه آن که #چایکوفسکی آهنگساز فقید؛ازمرگ برمی‌خیزد و به کسانی که اورا دیده اند سرزنش گرانه می‌نگرد؛ودوباره به تابوت بازمی‌گردد ... دیدن ادامه ››
؛
در سکانس درخشان پایانی  فیلم؛ کارگردان به زیبایی توانسته درون پرآشوب و ملتهب زن؛ امیال جنسی سرکوب شده اورا با میزانسن های تئاتری و حرکت سیال گونه دوربین به شکل کابوس های تیره و تار  در هیبت مردانی  برهنه که انگار با حرکات و چیدمان # باله در ذهن پریشان حال زن# رقص کنان می آیند و می‌روند به قاب #دوربین بکشد؛  که این ذهنیات و اوهام اورابه جنون و دیوانگی می کشانند و در آخر  داستان؛زن در تیمارستان بستری شده و جان می سپارد.
کارگردان #سربرنیکوف نسبت به فیلم قبلی اش بنام تب پتروزوف؛؛توانسته درامی درخشان و تامل برانگیز بسازد که مخاطب را به تعمق و تامل در پیچیدگی‌های ذهن آدمی و عشق وا می دارد .
#سینما
#فیلم
#نقد فیلم
#یادداشت سینمایی
#سینمای_اروپا
#سینمای_روسیه
#همسر_چایکوفسکی

آقا خیلی کُنده😊😊 ولی در عین حال هم فیلم جالبیه...
ولی به نظرم فیلمی که نتونه بیننده‌اش رو پای خودش بنشونه و طرف از نرم‌افزار نمایش فیلم بیاد بیرون یا پخش رو نگه داره خیلی فیلم قابل پیشنهادی نیست...
۰۸ مهر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
  نگاهی به #فیلم
#صحرای_سرخ
🎬red desert  1964
🎬dir:Angelo Antonioni  
(دراین فیلم سعی کردم با قاب هایم مثل بوم؛نقاشی کنم. آنتونیونی)
داستان فیلم؛ روایتگر زنی تنها و روان پریشی بنام جولیاناس که دراثرتصادفی برایش رخ داده است گرفتار بیماری روحی وروانی شده و با محیط اطراف و دنیای پیرامونش نمی تواند سازگاری پیداکند؛
آنتونیونی دراولین فیلم رنگیش دست به ساخت فیلمی اکسپرسیونیستی انتزاعی ؛بیان گرا زده است و اززوایه دید قهرمان زن قصه فیلمش را روایت میکند کارگردان با فضاسازی و ایجاد محیط سرد و فسرده؛که تمثیلی از دنیای مدرن و صنعتی است سعی براین دارد که بگوید انسان بامحیط اطرافش شناخته می‌شود و خو میگرد ... دیدن ادامه ›› و چیدمان محیط اطراف و مبلمان ظاهری آن تاثیر بسزایی در روحیه؛ روان انسان دارد.کارگردان؛ذهن پریشان و احوال نگران زن؛عدم ارتباط بادیگران؛و  نیز؛نبود ارتباط عاطفی انسان مدرن را با استفاده از رنگ های سرد و میزانسن های دقیق و واگرا   به زیبایی به مخاطب انتقال  می دهد؛ آنتونیونی بااستفاده از قابلیت لنز تله فوتو به قاب های نقاشی گونه زیبایی که به نقاشی های آبستره می‌ماند رسیده است وبا ترکیب بندی درعمق صحنه و قاب های ایستا فضای دوبعدی تابلوی نقاشی را ساخته است و عناصر و اشیا را درون قاب چیدمان کرده است ؛برای خلق دنیا و فضاسازی فیلمش چیزی کم نذاشته. حتی؛ رنگ گردن آب ودرختان جنگل و دیوارها که به رنگ خاکستری درآمده اند؛ همچنین بازی موثر و باورپذیر مونیکا ویتی و مهارت فیلمبرداری کارلو دی پالما  به خلق دنیای ذهنی کارگردان کمک نموده اند.
لینک پست در ویرگول:https://vrgl.ir/gTyhu
#مایکل_آنجلو_آنتونیونی #مونیکا_ویتی #فیلم_صحرای سرخ
#سینمای _جهان #سینمای_اروپا #سینمای_ایتالیا #یادداشت فیلم #فیلم_ایتالیائی #شاهکار_سینما#پیشنهاد_فیلم#سینما_نقاشی#نقد_فیلم# 




برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نگاهی به فیلم خانه خالی ساخته:کیم کیدوک
کاراکتر پسر درفیلم ؛ شبحی سرگردان است همانند؛ (دریفتر) که دریکی ازخانه های خالی می‌رود باشبح زنی مواجه میگردد واین زن  با  نیروی عشق موجودیت پیدامیکتد وبه جسم  تبدیل می‌شود. کارگردان که جز پانک بودیسم ها درسینمای کره می باشددر خلال ورود پسر به خانه های مختلف که ازلحاظ سبک معماری در رده های مدرن و پست مدرن قرارمیگیرند فلسفه درونی خودش را به ببینده نمایش می گذارد و آداب ورسوم شرقی رابه تماشاگر معرفی می‌نماید.
دوربین سیال و نماهای ذهنی(سوبژکتیو) که  درنیمه دوم فیلم ازpovزاویه دید ذهنی روح سرگردان پسر؛مخاطب را کاملا در جای پسرقرارمیدهد و ما انگار بااو یکی شده ایم و همراه با او درقالب روحی پریشان وآواره به این خانه های خالی و خاطرات این خانه ها سرک می کشیم و ازاین دید زدن زندگی ها و حریم شخصی آدما لذت می‌بریم همچون ادای دین به سینما و انجام تشریفات آیینی مناسک برای ورود به حریم خصوصی انسانها در تاریکی جنین گونه سالن سینما.
این فیلم ازمتفاوت ترین عاشقانه ها در تاریخ سینما ست که با نشانه ها و تصویر مفهوم عشق مثلی رابه تصویر می کشد واز کمترین کلام و مکالمه برخورداراست.عشاق با نگاه خیره و اشارات نظر باهم ارتباط می گیرند و عشق بازی می‌کنند.   یکی اززیباترین سکانس های فیلم؛عشق بازی دوکاراکتر   اصلی از پشت دیوار حمام  می باشد که معشوقه در وان قرارگرفته است و کاراکتر پسر ازپشت دیوار انگار بدن معشوق را می‌تواند حس و لمس کند ودرآغوش خود گیرد. در بحث کارگردانی نیز،کیم کی دوک با اشرافی که به آیین های ذن؛بودیسم دارد توانسته با به کارگیری نماهای ثابت و بلند  و ترکیب بندی های زیبا هندسی و استفاده از موسیقی ذن؛ فیلمی مدیتیشن گونه بسازد که هم ذهن و جسم تماشاگر رادرگیرخود میکند و هم به آرامش روحی و روان می رساند .
پی نوشت:
نگاه خیره؛چشم چران  gaze
دریفترdrifter=انسان ... دیدن ادامه ›› آواره؛ روشنفکر تنها که از نقاشی های کاسپارفردریش می‌آید مردتنهایی که پشت به ببیننده دارد و به اعماق و ژرفا خیره شده است.
https://vrgl.ir/14l8k
#سینما
#سینمای_شرق
#کیم_کیدوک
#نقدفیلم

امیرمسعود فدائی، سپهر و امیر مسعود این را خواندند
ساحل عابدعلی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نگاهی به فیلم مصائب آنا
ساختهٔ:اینگمار_برگمان
فیلم مدرن  و روانکاوانه درباب ارتباطات روزمره و روزمرگی احساسات و عواطف  با ساختار کولاژگونه؛؛ روایت مردی تنها و گوشه گیر که با مشغولیات ذهنی خود درگیر است و اتفاقی با دوزن زیبا و احساسی آشنا میشه و درگیر روابط عاطفی و نافرجام می گردد. داستان به شکل فیلم در فیلم روایت می‌شود و بازیگران همچون رمان های نو درباره کاراکترها خود و ویژگی های آن رو به دوربین صحبت می‌کنند و دیوار چهارم شکسته می‌شود برگمان در این فیلم همچون فیلمای دیگر به فرم روایی زیبایی دست پیدا کرده و مضامین تماتیک همچون تنهایی و ملال و افسردگی انسان معاصر را در قالب ساختار شکیل که شامل قاب بندی های جذاب و گیرا و نقاشی گونه و همچنین تدوین دقیق و هوشمندانه میباشد به مخاطب ارائه می‌دهد و تجربه استتیک نابی را برای ببیننده به همراه می‌آورد. در ادامه چند مثال ازسکانس های درخشان  این فیلم در زمینه تدوین و سینماتوگرافی رامی آورم؛؛ درصحنه کابوسی که لئو اولمن می‌بیند  در دشت وسیعی پا میگذارد که جنازه ها  و زن های گریان در آن محیط قراردارند؛ زن جنازه ای پسربچه ای را می‌بیند و به سمت جنازه می‌رود حاشیه صوتی(صدا) قطع می‌شود وزن هرچه فریاد می‌زند  صدابه جنازه نمیرسد.
در بحث فیلمبرداری؛در سکانس گفتگوی داخل کلبه سون نیکوست مدیرفیلمبرداری بزرگ و همراه همیشگی برگمان بامهارت تمام لحظه های بصری نابی را با نورپردازی نور طبیعی وسبک جانبی با استفاده از چراغ های روی میز و بازتاب این نور ؛روی چهره کاراکترها قابهایی همچون تابلوهای نقاشی کارواجو و رامبرانت خلق می‌کند. و به استتیک  و غنای بصری فیلم می افزاید.
#سینما
#اینگمار_برگمان
#سینمای اروپا
#سینمای هنری
#نقدفیلم

نگاهی به فیلم نورزمستانی

جدال شک و ایمان
سکوت خدا
فیلم نورزمستانی داستان کشیشی که دچار چالش بزرگی درزندگی اش شده و در دیوارذهنی  خود ساخته اش اسیرگشته و در جدال بین شکاکیت و ایمان قرارگرفته است. اوکه سالیان سال در پی موعظه و آموزش آداب و امور دینی و مذهبی به پیروانش و مردم بوده است دراثر مرگ معشوقه اش به پوچی  رسیده است و درگیرچالش های ذهنی و فلسفی شده است.
اینگمار برگمان دست به ساخت فیلمی فلسفی روانشناسانه زده است که بانورپردازی مایه روشن  و ترکیب بندی های کلاسیک  تابلوهای ناب بصری خلق کرده که میزانسن های دقیق و مهندسی شده او دربیان مفاهیم اگزیستانسیالیستی فیلم کمک کرده و نور به مثابه  کاراکتر درفیلم عمل نموده است؛درآغاز فیلم برگمان با همراهی فیلمبردار کاربلدش نیکوست با سبک نورپردازی مایه روشن و  استفاده ازنور  ملایم ونرمی که درقاب تصویر پخش شده اند  تمثیلی از نورالهی و باوری که کشیش ... دیدن ادامه ›› می‌تواند داشته باشد را خلق کرده اند  . ودر انتها ی فیلم کارگردان باکمک فیلمبردارش با به کاربردن  سبک نورپردازی مایه تیره واستفاده ازنورهای شمع   سعی در القای  دگرگونی و تحولات روحی کاراکتر که( کورسویی ازامید وایمان در درونش دارد)را دارند.
#سینما
#فیلم
#نورزمستانی
#یادداشت_فیلم
#اینگمار_برگمان
#ریوونویسی

نگاهی به فیلم توت فرنگی های وحشی ساخته: اینگمار برگمان
کابوس های به واقعیت رسیده؛؛
خلاصه فیلم:
سفر مرگ پروفسور مغرور و خودخواه و بی محبت که قبل ازمرگ مروری برزندگی و اموری که در دنیا انجام داده است میکند و مدام در خاطرات و هذیان ها وکابوس های ذهنی اش در گیراست .مضامین مهم فیلم که ای انسان آگاه و واقف باش
به فرصت کم زنده بودن وزندگی کردن ؛ بیشتر زندگی کن در مواجهه با محدودیت زمان؛ و این تنها
عشق و محبت است که به این بی معنایی زندگی انسان در تقابل با دنیای پیرامون معنا میدهد؛ و نیکی ها و خوبی های انسان به یاد می ماند.
برگمان دراین اثر فلسفی ،روانکاوانه ازمنظر فلسفه اصالت وجود بشر به بزرگترین پرسش فلسفی  و حل ناشدنی انسانی؛مرگ میپردازد؛اینکه تمام تلاش ها و درد ورنج های بشری در جهت رسیدن به موفقیت ها و شادی و خوشی با سرنوشت محتوم که برایش تعیین شده است به زودی  به پایان می‌رسد و درحقیقت انسان مرگ خود ... دیدن ادامه ›› را زندگی میکند؛ولی باید وین یک دم عمررا غنیمت شمرد و ازلحظات زندگی کوتاهش لذت ببرد وهربار مرگش را به عقب بیاندازد؛
اینگمار برگمان،با استفاده از بازیگری توانمند  و قدرتمند ؛ویکتور شوستروم که؛به زیبایی و باقدرت نقش پروفسور راایفا میکند؛؛و تاثیر بصری از کارگردانان بزرگ سینمای سوئد همچون درایر؛مورنائو؛شوستروم در فضاسازی؛نورپردازی و خلق سکانس های کابوس گونه و وهم آور؛ فیلمی با مضمونی پیچیده که همواره دربین واقعیت و خیال در نوسان است ساخته است؛که ذهن بیننده را درگیر و مبهوت میکند  مثال‌هایی از دوسکانس ماندگار  فیلم: سکانس کابوس؛پروفسور در کابوسی وحشتناک وارد شهری خالی ازسکنه می‌گردد که ساعت‌های بی عقربه دارد و زمان وجود ندارد؛(همچون تابلوهای سورئال دالی و فضاهای خالی و اظطراب آور دی کریکو)
و کالسکه ای تابوتی حمل می‌کند که تابوت دراثر شکستن چرخ (سرنوشت) به زمین افتاده و باز می‌شود و پیرمرد با تعجب جنازه خودرا درتابوت می‌بیند؛
کابوس دیگر:پیرمرد پزشک وارد محکمه ای میشود،درآنجا مهارت پزشکی اورا مورد آزمایش و امتحان قرارمی دهند؛و پیرمرد ازلحاظ علمی ازخود نمی‌تواند دفاع کند و به سوالات درست پاسخ بدهد؛
#سینما
#فیلم #یادداشت فیلم
#نقدفیلم #اینگماربرگمان

امیرمسعود فدائی، سپهر و امیر مسعود این را خواندند
PAYE KORSI این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
🎬معرفی فیلم:بری لیندون
📽کارگردان:استنلی کوبریک  
Dir:estanly Kubrick 
Dp:John Alcott
جذاب ترین حماسه بصری که روی نگاتیو (نوارسلولوئید )ثبت شده است.
بری لیندون روایتگر جوان ماجراجوی بلندپرواز ایرلندی که برای رسیدن به اهدافش چیزی کم نمی گذارد و برای آنها دست به هرکاری می‌زند.
استنلی کوبریک نابغه کمال گرای سینما اقتباس ازرمان ویلیام تاکری با دقت و وسواس خاصی با چیدمان درست بازیگران ؛ میزانسن های دقیق و حساب شده ؛؛ با سبک نورپردازی های طبیعی و نورهای ملایم که وام گرفته از تابلوهای نقاشان فلاندری می باشد شعرتصویری زیبا و خوش ریتمی را خلق ... دیدن ادامه ›› نموده است؛
کوبریک با یاری مدیرفیلمبرداری اش جان الکوت با انتخاب لوکیشن های مناسب  و سبک معماری قصرهای دوران ویکتوریایی ؛ وباهچنین استفاده از  لنزهای ویژه( آسپریکال) با دهانه باز دیافراگمی۷ /۰؛ نورهای جانبی که ازپنجره های عمارت های ویکتوریایی میتابد؛توانسته  قاب های نقاشان خلق کرده وبه زیبایی هرچه تمامتر حس و حال آن دوران را زنده کند. اوبا نحوه دکوپاژ؛ کمپوزیسیون های متقارن و کلاسیک تمرکز ببینده را همچون تماشاگر ی تابلوی نقاشی به قاب بندی‌های زیبا و چشم نوازش جلب کرده وبا گرفتن پلان های بلند تماشاگر را به عمق زیبایی می‌برد ودریک تجربه بصری ناب شریک می نماید.
#سینما
#استنلی_کوبریک
#بریلیندون
#کارگردانان_سینما #کارگردانی_سینما
   

امیر مسعود، سپهر و رهام اردشیری این را خواندند
stanco، نیلوفر ثانی و H.M.kiani2 این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نقد فیلم خانواده فیبلمن ها ساخته:استیون اسپیلبرگ
استیون اسپیلبرگ  دریکی از درخشان ترین ساخته هایش؛خاطرات کودکی و نوجوانی خود را که چگونه شیفته دنیای جادویی سینما می‌شود را به شکل موجز و و نوستالژیک برای ببیندگان بیان میکند؛؛
فیلم با سکانس صف مخاطبان سینما؛کودکی که از رفتن به سینما ترس دارد آغاز میشود او با کنجکاوی و ترس ازپدر می‌پرسد سینما چیه؟درجواب پدر میگه:رویاهای مارو نشون میدن؛
پسر:رویاها که ترسناک هستن
کودک ترسان از دیدن فیلم رو پرده نقره ای؛که سکانس تصادم قطار فیلم؛ نمایش بزرگ روی زمین دومیل را نشان میدهد؛درحقیقت مفتون سینما می گردد؛و ..درادامه داستان با اسباب بازی ها و قطار به بازسازی این سکانس می پردازد.مادر که نوازنده قهار پیانوس به علایق پسرش احترام می‌گذارد و راه برای شکوفایی استعداد و خلاقیت فرزندش را با دادن دوربین ۸ میلی متری هموار میکند؛و پسر باساختن فیلم های کوتاه با بچه های کالج کم کم وارد مسیر فیلمسازی می‌شود. در سکانس بی نظیر پسر نوجوان؛ با بزرگترین کارگردان دوران طلایی هالیوود جان فورد کبیر دیدار میکند که با بازی دیوید لینچ باور پذیر شده اس وازاو درباره نقاشی و خط افق می‌پرسد خط افق کجاس؟؟درهمین سکانس اسپیلبرگ با زیرکی و درایت معنی فیلم را گنجانده اس؛ سینما هنراست نه صنعت؛؛ در پایان داستان؛ نوجوان ۱۶ ساله در عمق ... دیدن ادامه ›› صحنه کوچه های منتهی به استودیو فیلمسازی هالیوود با ترس بزرگتری مواجه می‌شود که همانا قدم گذاشتن در عرصه بزرگ فیلمسازی و درمسیر کارگردانی است. کارگردان ؛ اسپیلبرگ با فیلنامه پراز جزئیات  و شخصیت پردازی های دقیق و درست پرداخت شده  و با انتخاب درست بازیگران و هدایت وراهنمایی آنها؛همچنین؛ لوک سینمایی خاص که نگاتیو هست وبااستفاده از دوربین پاناویژن و لنزهای پرایم و قطع (نسبت ابعاد تصویر(آنامورفیک ۲:۴۰.۱.) به  به همراهی سینماتو گراف بزرگ و همکارهمیشگی اش؛یانوش کامینسکی که با دوربینش تابلوی نقاشی می سازد؛ به زیبایی  توانسته حال و هوای آن دوران دهه۶۰ آمریکا را به مخاطب انتقال بدهد و تماشاگر؛ سینمادوستان را وارد دنیای جادویی قصه اش کند و شیفته و مسحور سازد وادای دینی مانا به هنرسینما و بزرگان این هنر داشته باشد..

برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حکایت سرگشتگی  و رنج انسان در دنیا و پاسخ نگرفتن سوالات بی‌پایان در هستی و چیستی او در این جهان؛
کارگردان اثر؛حسن حسامی با ایجاد تابلوهای فرم گونه به یاری اجرای موسیقی زنده تا حدودی توانسته است موقعیت نابهنگام و متزلزل انسان امروز در تقابل با دنیای پیرامونش را به شکل برش هایی موجز و کوتاه اززندگی نشان دهد.وبازیگران اثربا پوزیشن های خاص و میمیک های صورت پریشان و دفرمه پوچی  و سرنوشت محتوم انسان را که در این دنیای پراز کابوس و رنج ها و سختی ها قرارگرفته ودر دور تسلسل و تکرار گرفتار شده است و هروز به تهی بودن و بی معناشدن متمایل می شود  را؛همچون آینه ای در مقابل چشم تماشاگر منعکس  کنند و تلنگری به مخاطب زده و اورا در این تابلوهای کابوس گونه رنج؛ همراه سازند.
کارگردان؛با ایجاد  قطعات کوتاه ولی تاثیر گذار؛که آشنایی زدایی و کنتراست جذابی درآن ایجاد کرده است مثل قطعه؛ زوجی که بالباس شیک و مرتب و سفیدرنگ  به مجلس سوگ و عزا (سیاهی)واردشده اند ویا دختر بچه ای به حالت فرم (جنین گونه)در کف صحنه خوابیده است و می‌خواهد
از کثافت و لجن گرفتارشده در آن رهایی یابد و به سن بالاتری می‌رسد و شروع به خوردن قرص های آرامش بخش میکند و یا در تابلوی دیگری زن جوانی جسد شوهرش را  مسیح وار به دوش می کشد و می‌خواهد حتی در مرگ هم؛ بااو همراه و همیار باشد
توانسته ایده های ذهنی و فرمال خود را به بیننده ارائه دهد و بر احساسات او تاثیر بگذارد؛ولی ی سری ایده ها وذهنیات کارگردان هنوز خام و درست پرداخت نشده اند وفقط درحد ایده باقی می مانند. 

امیر مسعود و سپهر این را خواندند
حامد خسروی، رضا هاشمی، هدی فلاح، Mohammad M و فلور فغانی این را دوست دارند
سلام و درود
ممنونیم از حضور شما و سپاس از نظرات و دیدگاه سازنده شما
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید