در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال کامبیز عباچی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:11:07
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به عنوان بیننده عادی تئاتر لذت بردم.
به نظرم تقریبا همه تماشاگران تا پایان، متمرکز روی نمایش بودند و رضایت داشتند. بهمین خاطر نمایش قابل توصیه به دوستان هست.
حین نمایش، تماشاگری بلند صحبت نکرد یا موبایلی روشن نبود و صدای خورد خوراک مزاحم نبود. که تقریبا برای بار اول این رو تجربه کردم.
نمایشنامه باورپذیر و دلنشین بود مناسب برای یک ساعت بهمراه ترکیب مناسب نور. موزیک بسیار دلنشین بود.
شخصیت ژنرال از همه بهتر طراحی شده بود.
شروع با کمتر از یک ربع تاخیر جای تقدیر دارد.
تنها نکته منفی صدای فلش عکاس نمایش از ابتدا تا انتها بود.


نمایش رو شب آخر دیدم و لذت بردم. به نظرم، علت جذابیت نمایش، خلق شخصیتهایی بود که در درونشون تناقض داشتند.
شخصیت خواهر بزرگ‌، نماد دوگانه فداکار-طلبکار بود که این حس تناقض رو از ابتدا تا انتها خیلی عالی منتقل میکرد. صحنه درگیری با پدر و ثانیه های بعدی بسیار تاثیرگذار بود.
شخصیت پدر، دوگانه ناتوان-رییس خانواده بود که قسمت اول خوب ولی قسمت دوم شخصیت به اندازه کافی حس رو منتقل نمیکرد.
شخصیت خواهر کوچک، دوگانه یاغی- عزیز دردونه بود که قسمت اول شخصیت خیلی بهتر احساس میشد.
پسر خانواده، دو گانه فرد لاابالی- پیوند دهنده اعضای خانواده بود که یسیار عالی ایفا شده بود.
تازه متوجه شدم چقدر این نوع شخصیت ها دور و برمون زیاد داریم.در مورد جنبه های دیگه هنری خیلی سردرنمیارم. در کل ، به نظرم، تئاتر تنها جایی هست که پیچیدگی های مربوط به مسائل اجتماعی و انسانی در کشور داره مطرح میشه. امیدوارم حفظ بشه.
امیرمسعود فدائی و امیر مسعود این را خواندند
سالار ناجی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یکسری نمایش ها، مشخصاتی دارند که به سرمایه تئاتر کشور چیزی اضافه می کنند. این نمایش، ایده ها و دیدگاه های جدید به جامعه تئاتر میده. حتی اشکالاتی هم که داره، باعث میشه افراد به دنبال راه حل باشند برای نمایش های آینده.

اینکه نویسنده ای در قالب تئاتر سعی میکنه دید تازه و موشکافانه به یک موضوع اجتماعی مثل جشن جدایی داشته باشه، قابل تقدیر هست. جشن جدایی موضوعی است که اگر در کشورهای توسعه یافته ایجاد میشد، مطمئنا براش یک دوره دانشگاهی تعریف می کردند و موسساتی ایجاد میشد که در موردش تحقیق کنند. الان در کشور، اینکار در حال حاضر نه در دانشگاه ها، نه رسانه های دیگر و نه در هیج جای دیگر انجام نمیشه و به نوعی تئاتر تقریبا تنها جایی شده که با دید موشکافانه و هنری به مسائل نوپدید اجتماعی نگاه میشه. بهمین خاطر این نمایش قابل احترام هست
نکته بعدی مدیریت سطح انتظارات تماشاگر هست. وقتی نمایشی، عناوینی مثل روانکاوی، روایت غیر خطی و پست مدرن و ... داره، انتظارات، در سطح نمایش های معروف دنیا بالا میره. به همین خاطر شوخی های ساده (مثلا بازی با اسم نویسنده امریکایی) جذابیتی نداره. به نظرم در این نوع نمایش ها، اگر با ظرافتها و پیچیدگی های نمایش، لبخند کوتاهی از تماشاگر گرفته بشه کافی هست و بیشتر از این لازم نیست.
در مورد شخصیتها، تا حد زیادی احساس همزادپنداری داشتم. شخصیت پلیس به لحاظ ظاهر، نوع رفتار و حتی لباس به عنوان سمبل و ضمیر ملامت کننده (احتمالا ... دیدن ادامه ›› سوپرایگوی فرویدی) خوب در نیومده بود. بیشتر شبیه پلیس کلانتری بود. شخصیت دستیار پلیس هم به کلیت نمایش و انتظار اولیه لطمه می‌زد. شخصیت تد هم خوب پرداخته نشده بود و آخرش متوجه نشدم چه نقشی داره و آیا سمبلیک هست یا نه. پایان بندی و پرواز در عین سادگی، عالی و خلاقانه بود.
به عنوان یک تماشاگر عام نظر میدهم.
ایده نمایش در عین سادگی بکر و نو بود. نمایشنامه با درون مایه ،،`به تصویر کشیدن خطاهای حین نمایش` بسیار هوشمندانه انتخاب شده بود.
بعنوان فردی که با موضوع برنامه ریزی و اجرا در سازمانها سرو کار دارم، برنامه ریزی صحنه ها، حرکات و .... به نظرم در سطح بسیار بالایی بود و فقط از یک ذهن خیلی منظم برمیاد.
با توجه به وجود یک درون مایه کلی یعنی خطاهای حین نمایش، در قسمت انتهایی، نمایش کمی قابل پیش بینی شده و بار طنز آن کاسته شد، شاید اگر قسمت اخر کوتاهتر بود بهتر میشد.
اینکه شوخی ها صرفا محتوای جنسی نداشت جالب بود.
انتخاب پردیس سپند هم بخاطر کمبود امکاناتی که داره بسیار متناسب با متن نمایش و نشانه هوشمندی کارگردان بود‌
در کل، ده از ده.
جناب عباچی عزیز
ممنون از حضورتون، انرژی خوب شما رو همراه خودمون داریم?
۱۷ آذر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نتهای موسیقی عوض شده اند.
برنده آنقدر مسابقه می دهد که ببازد.
نفوذی بیشتر از همه درد می کشد.

اول عصبیت، بعد پلشتی، آخرش هم خون.
داستان، خیلی آشناست.