در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نوشین ایزدپناه | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:37:22
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
از لحظه ای که روی صندلی آرام شدم، صدای طنین انداز آن‌ماری رُش در تمام فضای کوچک خانه نمایش دا طنین انداز شد، و آن سوی پرده صدای میشل، مردی به ظاهر مقتدر اما خسته از مشاجرات زناشویی مرا به عمق داستان های عاشقانه ی بیمار گونه برد.

فضا سازی نمایش را دوست داشتم چه به لحاظ دکور و چه به لحاظ فضای انتزاعی؛ انگار خودم را وسط یک دعوای بی انتهای یک عشق ناکام یافتم.
رفتارهای سایکوتیک خانم صبا ایزدپناه و سوالات پی درپی، یادآوری اولین دیت، همه و همه به من القا می کرد که او با واقعیت قطع رابطه کرده و در خیالات روان پریشانه خود از یک رابطه زخمی غور می خورد و هرچه دست و پا می زند تا خود را از گردابی که ایجاد شده بیرون بکشد، بیشتر فرو میرود.
مارگریت دوراس؛ راوی عشق و رنج است او هرگز خود را دوست نداشت و بازنمود او را می توان در شخصیت مهرطلب و درگیر در تله بی ارزشی آن‌ماری رُش به وضوح دید.


بدن های تکه پاره در اجرا، نشانگر بیان درست شخصیت هاست؛ که باید به خانم مژگان یوسفی برای این فضا سازی تبریک گفت.
شخصیت هایی مثل میشل ... دیدن ادامه ›› من را به یاد بی عملی در نمایشنامه های چخوف می اندازند، چیزی شبیه بی عملی ما و آنتی کنشگر بودن ما در مواجهه با آلام جامعه؛
میشل تندیس بی عملی بود
می خواست کتاب بنویسد، ننوشت
می خواست معماری را ادامه دهد، نداد
می خواست زنش بماند، اما ...
آقای مهیار ارجمندنیا به خوبی این بی تفاوتی را به من القا کرد.


اگر کارمند هتل (آقای مهدی فروغی) ، در مواقعی دست نمی انداخت و ما را از آن لحظات پر ملال بین میشل و آن‌ماری رُش بیرون نمی کشید، احساس خفگی ناشی از انفعال حالم را بد و بدتر می کرد.

خسته نباشید به همه عوامل کار
سپاس که به تماشای نمایش ما نشستید،و سپاس از اینکه باشناخت از نویسنده و ریز بینی از اثر و رابطه زناشویی وشناخت شخصیت های اثر نظر خود رابیان کردید.
۲۳ بهمن ۱۴۰۰
سپاس از شما که به تماشای ما نشستید، خود را گم و خود را پیدا کردید.
زیستن با شخصیت ها پیچیده و دوس داشتنیست.
۲۳ بهمن ۱۴۰۰
مهیار ارجمندنیا (mahyar.arjmandnia)
ممنون از حضورتون
تصویری که از این فضا به نظرتون رسیده قابل تامل برای منطق داستان و نمایش می‌باشد . از منفعل بودن مرد تا هیستریک بودن زن نمایشنامه برای جلب توجه و تلطیف فضا از طرف راوی قصه و پیچیدگی های دیگر شخصیت ها ، که البته به وضوح به نظر شما رسید .
۲۶ بهمن ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
** خطر اسپویل شدن ماجرا **

«نمایش ایرانی» نیمه جان است؛ چشم به ذهن و قلم و همت عزیزانی چون علی صفری و رها حاجی زینل دارد.
تمام قد در برابر تلاشتان برای بازنمایی ادبیات دراماتیک ایران می ایستم.

فضای نمایش را دوست داشتم، موضوع شاید رگه هایی از کلیشه داشت اما دیالوگ های کلیدی بر پایه مفاهیم تعزیه و انتظار گودو وار برای نجات دهنده، اجازه نمی داد این رگه ها ... دیدن ادامه ›› پر رنگ شود؛

- آنجا که ملکوک زینب را از بر بود ...
- آنجا که داوود می خواست لباس شمر ناقص دوخته شود ...
- آنجا که پای تختی به میان آمد ...


در این میان راوی داستان "بی بی"، انگار برایمان قصه می گفت، قصه ای پر از غصه، انگار انتهایش را مثل داستان کربلا می دانستیم اما می خواستیم بپریم توی دل "کبابی حاج مولوی" و سرنوشت داستان را تغییر دهیم.
با بی بی خندیدیم، با بی بی اشک ریختیم بر زخم های ازلی مان و عزاداری کردیم برای قربانی بی گناه تا شاید روزگاری به اصل خودمان باز آییم.

همینطور با "انیس" و "داوود" که بی نظیر و درخشان بودند؛ در آن لحظاتی که منتظر تختی بودند، با تمام وجود به تمام انتظارهای بی نتیجه مردمانمان فکر می کردم ...

سپاسگزارم از همه عوامل و بازیگران نمایش کباب
می تونین زمان انتشار روی گزینه ای که خطر اسپویل هست بزنید تا برچسبش روی نظرتون بخوره. آیکونش یک مثلت با یک علامت تعجب در وسط مثلث هست‌.
۱۰ دی ۱۴۰۰
ممنونم از حضور گرمتون و نظر کامل و ریز بینانه شما??
۱۱ دی ۱۴۰۰
ممنون از نگاه گرمتون
۱۲ دی ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بعد از دو ماه از غارم بیرون آمدم، غار که چه عرض کنم، دو ماهه که به جز سرکار و املاک برای پیدا کردن خونه جای دیگری نرفتم! این شرایط زیست دو ماه اخیرم، خود یک اثر رئالیسم جادویی بود. افکارم، یاس‌ها، نشخوار ذهنی، کابوس‌های خواب و بیداری، شرایط ایران و بگذریم ...

انگار امسال برایم سال رئالیسم جادویی شده؛ از عشق در سال های وبا شروع کردم، وسوسه شدم دوباره صد سال تنهایی را بخوانم، سراغ آثار بورخس رفتم و بعد هم همین اواخر خسرو خوبان از رضا دانشور دوستداشتنی و از اهالی تئاتر و ادبیات را خواندم.

در اوج التهاب این روزهای ایران، و رهاشدگی لجام گسیخته اقتصاد و سیاست، اینکه تئاتر هنوز دارد نفس می کشد خیلی ارزشمند است، ما هنوز به تئاتر می‌رویم تا با "حقیقت وجودی خویش" ارتباط برقرار کنیم و فرض بر این است که با این اعتقاد از تئاتر خارج می شویم که هنوز هم ایجاد این نوع ارتباط امکان پذیر است.
من یک اثر یک ساعت و 30 دقیقه ای دیدم و حداقل یک ساعت و 20 دقیقه آن را به هیچ چیز فکر نکردم! قلم آرش سنجابی از نقد شرایط موجود را دوست دارم، ... دیدن ادامه ›› زیست ما را زیر سوال می برد و اخطار می دهد که داریم در پست ترین وضعیت موجود زندگی (یا به قول سنجابی زنده مانی) می کنیم.
سنجابی با در هم شکستن تابو تقدس گرایی و پرسش از ایدئولوژی، تحمیق ما را گوشزد می کند و ما را به اندیشیدن فرا می خواند.

رقص پردیس زارع با رنج زندگی
حضور پر حضور و باور پذیر بهزاد عبدی و نادر فلاح
و مشعل پر نور صبا ایزدپناه در روشن کردن قومیت و ملیت و داستان های فولکلور ایران زمین
و تلاش و همراهی تیم بووگی ووگی برادوی
به من باز هم یاد آوری کرد که جهان به تئاتر و تئاتر به بازیگرانی نیاز دارد که حقیقت روح آدمی را روی صحنه ببرند.




بسیار شیوا و زیبا نوشتید ??
۲۷ تیر ۱۴۰۰
سلام وقت بخیر بلیت ها همه رزرو شدن؟ گزینه ای برای خرید بلیت نیست! ممنون می‌شم راهنمایی کنید.
۳۰ تیر ۱۴۰۰
حمیدرضا یاریمنش
سلام وقت بخیر بلیت ها همه رزرو شدن؟ گزینه ای برای خرید بلیت نیست! ممنون می‌شم راهنمایی کنید.
سلام وقت شما هم بخیر ، سینماها و تئاترها تا تاریخ یکشنبه ۳ مرداد تعطیل هستند دوست عزیز
۳۰ تیر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
داستان زیست بوم کودک و طبیعت بلوط

کندوکاو کم شتاب در طبیعت
برای یادگیری تجربی مهارت‌های زندگی

به محل زندگی گیاهان، حیوانات و سایر موجودات زیست‌بوم می‌گویند، محیط‌هایی که در آن‌ها زندگی جریان دارد، بلوط یک زیست‌بوم است برای کودکان، زیست‌بوم کودک و طبیعت، برای لمس بی‌واسطه همه عناصر طبیعت و زیست پایدار در همه زیست‌بوم‌های ایران زیبا؛ پایدار یعنی ما استفاده کنیم و برای نسل بعدی هم باقی بگذاریم.

ما اینجا باور داریم، کودکان برای علاقه‌مند شدن به طبیعت نیاز به امکانات ویژه ندارند؛ کافی است امکان تجربه‌ی مستمر با طبیعت را برایشان ... دیدن ادامه ›› فراهم کنیم.‌

بلوط این فرصت را ایجاد می‌کند، که بچه‌ها در طبیعت کاوش کنند، از درخت بالا بروند، آب بازی کنند، جانوران مختلف را ببینند، لمس کنند و با خاک، سنگ، چوب و سایر عناصر موجود در محیط، دست به ابداع بزنند، با هم‌سالان خود زیستِ گروهی داشته باشند و اگر برایشان سؤالی پیش آمد، با جهت‌دهی و قرارگیری در مسیرِ یافتن پاسخ صحیح، فرصت اندیشه‌ورزی و ژرف اندیشی برایشان ایجاد شود، نه این‌که طبیعت را به کلاس درس دیگری بدل کنیم و به شرح جزییات همه‌چیز از زاویه دید خودمان بپردازیم.

پژوهش‌ها نشان می‌دهند، کودکان مهارت‌هایی را که در فضاهای آزاد و در حضور هم‌سالان خود و از طریق بازی، کسب می‌کنند هیچ‌گاه نمی‌توانند در محیط‌های بسته به دست آورند. ما می‌دانیم به‌صرف وجود خطر نمی‌توانیم ذهن بکر کودک را از تجربه شگفت‌انگیز طبیعت محروم کنیم؛ وظیفه‌ی ما ایجاد شوق و رفع ترس‌هایی است که به‌واسطه آموزش‌های غلط پیشین به وجود آمده است.

بلوط با طراحی کارگاه‌ها و تورهای گردشگری هدفمند با موضوعات حیات‌وحش، آشنایی با اقلیم‌های جغرافیایی و شناخت اقوام، تلاش می‌کند، بسترسازی کندوکاو کم شتاب در طبیعت را برای یادگیری تجربی مهارت‌های زندگی فراهم نماید.

مفتخریم که اعلام نماییم در سال 1399، بلوط با شماره ثبت 562909 به عنوان مدرسه مهارت آموزی در حوزه طبیعت گردی برای کودکان با رویکردهای نوین آموزشی، توسعه سبک زندگی پایدار و حفاظت از محیط زیست، در برنامه «توسعه زیست‌بوم شرکت‌های خلاق» معاونت علمی ریاست جمهوری پذیرفته شده است.

امید که فانوس راه کودکان این مرز و بوم باشیم.



آدرس سایت: www.BalootSchool.com
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی وقت بود یه کار رئال خوب ندیده بودم... فوق العاده بود. همه بچه ها خوب بودن من فقط یه گروه و تیم همراه و هماهنگ دیدم که تمام کانسپت رو به بهترین شکل به تماشاچی انتقال دادن ... مرسی از همتون ، مرسی محمد مساوات