خسته نباشید میگم به عوامل و بازیگران
نمایش بسیار خوبی رو شاهد بودم و نمره کاملی به نمایشنامه میدم چون نمایشنامه بسیار عالی بود، کنش دراماتیک، لحظات کمیک وطنز خلق موقعیت بحرانی و... همه نشون از یک نمایشنامه خوب حرف میزنه و خسته نباشید میگم به نویسنده و تنها نقدی که به نمایشنامه دارم گره گشایی یا پایان بندی نمایشنامه هست که عرض خواهم کرد به چه دلیل.
اما کارگردانی، اگر بخوام تنها ایراد بزرگ کارگردانی اجرا رو توضیح بدم از عدم وجود تمرکز برای مخاطب در اجرا میگم. در نمایشی وقتی همزمان تعدادی بازیگر وجود دارد تا وقتی که این در صحنه هستند قطعا بازی و اکت دارند اما وقتی که تمرکز نمایشنامه یا اجرا بین دو نفر برقراره بازیگران دیگر نباید تمرکز مخاطبان را از بین ببرند مگر اینکه هدف کارگردان همین باشد(که از نظر بنده به لحاظ دراماتیک مخاطب رو جدا میکرد از قصه) البته که بهم ریختگی و قاطی شدن قصه ها و خلق موقعیت بحرانی تم اصلی نمایش بود اما مصادیق زیادی در نمایشنامه های مارتین مک دونا داشتیم که همزمان موقعیت های بحرانی زیادی پیش می آمد ولی هیچکدام از بازیگران همزمان دیالوگ نداشتند یا اگر داشتند تنها در یک صحنه کوتاه در حد یک صفحه نمایشنامه باشه اما در این اجرا ما به طور مداوم شاهد دیالوگ های همزمان، متعدد و مهم از سوی بازیگران فرعی و اصلی با همدیگر بودیم که تمرکز مخاطب را از بین میبرد و مخاطب رو بین دوراهی قرار میذاشت که خب الان به کدوم مکالمه گوش کند، این نقد بسیار جدی برای کارگردانی کار وارده و نقد بعدی میزان سن کار بود که متاسفانه در صحنه هایی هم که دو بازیگر به منسجم دیالوگ داشتند و تمرکز قصه بین آنها بر قرار بود طرف دیگر صحنه بازیگرانی اکت های طنزی داشتند و ما از دیدن آنها تعلل داشتیم چون از سوی دیگر صحنه و دیالوگ های بازیگران متمرکز جا میماندیم و باز مارا بین دوراهی انتخاب تمرکز بین کدام موقعیت قرار میدهد که این مشکل با یک میزان سن درست و فکر شده قابل حل بود.و همچنان که گفته
... دیدن ادامه ››
بودم پایان اجرا هنگام اوج کنش و کشمکش دراماتیک و اوج موقعیت بحرانی و دیالوگ های همزمان، نسبت به گره گشایی پایانی اجرا نقد دارم، وقتی همچین موقعیت های بحرانی خلق میشود و پیچیدگی ها در اوج خود قرار میگیرد باید یک پایان بندی و گره گشایی قوی تری شکل میگیرفت که متاسفانه شاهد آن نبودیم و با وجود مونولوگ آخر اجرا توسط شخصیت رضا و اکت بدون دیالوگ دیگر بازیگران راحت ترین کار و آسون ترین کاری بود که میشد انجام داد و میشه گفت گره گشایی کار از سر خود بازکردن گره گشایی اجرا بود، و از همچین نمایشنامه خوبی انتظار میرفت به اندازه قدرت خود نمایشنامه یک گره گشایی قوی مانند بدنه نمایشنامه داشته باشه که متاسفانه ندیدیم و به همین دلیل باور پذیری گره گشایی برامون سخت شد و مانند سریال های ایرانی تموم شد که انتظار پایان خلاقانه ای داشتم از نمایشنامه. اما نقاط مثبت اجرا، بازی های خوب از سوی بازیگران( به جز بازیگرانی که تقریبا در یک سوم پایانی نمایشنامه وارد میشوند به دلیل شکل نگرفتن شخصیت هایشان) میشه گفت و شکل گیری کامل شخصیت های نقش های اصلی اجرا که باعث جذب کردن مخاطب تا انتهای اجرا میشد.
در کل اجرا با بازی های خوبی که شاهد بودیم باعث خسته نشدن و دنبال کردن و جذب مخاطب تا انتهای اجرا شد اما باز هم خسته نباشید میگم به کارگردان، نویسنده و بازیگران و دیگر عوامل اجرا.خدا قوت