در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال احمد فیروزی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:04:06
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
«نگاهی متفاوت به خرده جنایت های زناشوهری»

این جمله رو وقتی درک می کنیم که نمایشنامه واقعی رو خونده باشیم
تبریک به کارگردان این نمایش که همچین متن خلاقانه ایی رو طراحی کردن
و
دیدن این نمایش با بازی خوب و روان خانم نسیم ادبی و آقایان رحیم نوروزی و مرتضی اسماعیل کاشی لدت اثر رو چندین برابر کرد


ای کاش
یه جایی توضیح میدادن ک بازی خانم آیدا کیخایی بصورت ویدئویه
نه اینکه تو سالن غافلگیر بشیم
گمراه کردن تماشاگر اصلا پسندیده نیست
امیدوارم حداقل بعد از دیدن این پیام اصلاحیه بزارن و تصحیح بشه
گروه همیاری (support)
درود بر شما
در حال در میان گذاشتن مساله با گروه محترم هستیم و نتبجه را اعمال و به شما اطلاع خواهیم داد.
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۷
گروه همیاری (support)
درود بر شما
پیرو هماهنگی با گروه محترم نمایشی این مورد اصلاح شد.
با سپاس
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۷
ممنون از توجه و اصلاحیه تون
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش خوبی بود، چیزی که برام جذاب بود این بود که چقدر انقلاب ها و روزگار بعد از اون بهم شبیه هستن
با این نمایش احساس نزدیکی میکنی بدلیل داشتن اینچنین دیالوگ های قشنگ

"ما اینجا دموکراسی داریم ولی همه چی دست خودشونه/ اقتصاد،سرمایه ،قدرت نظامی و ... همه چی //
چیزی که اینجا آدم رو اذیت میکنه و وادار میکنه که مبازره کنه اینه که :آدمای زیادی رو متهم میکردن به خیلی ها انگ میزدن و براشون پاپوش درست میکردن، شاهد جمع میکردن و ممکن بود یک نفر رو مدتها به زندان بندازن. چرا؟ چون نظرش خلاف نظر اوناس
آزادی یعنی هرچی دلت خواست بگی ولی بشرط اینکه همه اون چیزی رو که میخواااای بگی
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوست داشتنی و پر از واقعیت که در زندگی هر کدوم از ما می تونه رخ بده ( عادت ، کمبود و بی هویتی ) نمیدونم ... هفته ها و ماه ها همینطور می گذرن، اما داریم بزرگتر میشیم یا کوچکتر/// به قول راوی: گاهی تو بعضی از قصه ها واقعا نمیدونی طرفدار کی باشی حتی وقتی که خودت رو توش پیدا میکنی.
امیدوارم لذت ببرین و پا ب پای بازیگران غرق در داستان بشین
من هم مث بقیه از انتخاب هوشمندانه خانم کارگردان بابت زوج نمایش لذت بردم و آفرین میگم //
نمایشی دوست داشتنی بود و موزیک زنده ش هم دلنشین ترش کرده بود / از بازی خوب همه که بگذریم ، به نظرم بازی مادر (خانم مرضیه صدرایی) عااااااالی بود و انرژی خوبی داشت
امیرمسعود فدائی و بابک این را خواندند
مهدی حسین مردی، محمد رحمانی و ریحانه فرهادی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"موضوع بسیار بغرنج و رنج در این بغرنج مستتر، پس وقتی میگم بغرنج بغایت پر از رنج اگه نشه "
زندگی در هر لحظه بر لبه تیغ اتفاقات غیر منتظره س و چه زیباست درک کردن بدون هیچ حرفی (آغوش) حتی اگر کنار برج بابل باشی.
بقول شاملو "دستت را به من بده ، دستهای تو با من آشناست "
اجرایی تاثیر گذار ، تعلیم دهنده و متفاوت که کمی زمان میبره (البته کوتاه)تا با دکور و فضای خاصش ارتباط برقرار کنی.(دست مریزاد گروه نمایش)///
همچون سال های گذشته کاری رو میخوان انجام بدن ... اما این مسیر متفاوت تر از همیشه س ، در مسیرشون تمام اون خاطرات خوب و لحظه های بدشون با همه افکار سمی شون ،خواسته ها و انتظارات در همان دوران پر تنش که از جلوی چشمانشون رد میشه رو بخوبی با تماشاگر به اشتراک می ذارن تا غرق در نمایش بشی//
توصیه : حتما وقت بزار ببینش و لذت ببر
یه تاتر خوب از نظر من که تا آخرین لحظه و حتی پس از پایانش هنوز درگیرش هستی و بهش فکر میکنی
از اون دسته تاترهایی بود که خیلی حرف برای گفتن داشت
بازی روان و حساب شده "خانم الهام کردا "که تماشاگر رو مجبور به همراهی افکار " آن" که بسیار جستجوگر و خیال پردازی هایی داشت میکنه ( و البته که "پیر" موجبات این خیال پردازی ها رو با بعضی کارهاش فراهم میکرد)
/ بقول "دنیل " انگار دنبال دلایلی بود که وجود نداشتن تا تمام خاطره هایی که از "پیر" داشت خراب کنه"
و چقدر زیبا در کوتاهترین زمان حسش رو تغییر میداد و از یک زن رنجیده خاطر به یک زن خندان تبدیل میشد و بلعکس //
مصطفی نیک امجاد این را خواند
ف.امامی، الهام، ذوق زده و فهیم یزدان پناه این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
احمد فیروزی (ahmad60)
درباره اپرا تئاتر شاخ نبات i
//یه نمایش دوست داشتنی و زیبا از نظر من //
نمایش موزیکال و ریتمیک با ادبیات خاص که طنز به روز شده ای هم داشت
(در حین دیدن این نمایش یاد فیلم "بابا شمل" علی حاتمی افتادم که ریتمیک بود....)
برگردیم به نمایش :
عشق در محیطی که همه برای بقا تلاش میکنن (بقول موش دانا: حکم تنازع بقا) همه چیز رو بهم میریزه
موش دانا در دادگاه با هوش خودش گربه رو که محکوم به مرگ بوده نجات میده و گربه ابلق عاشق میشه ....
این عشق داستان اصلی نمایش رو رقم میزنه
شاخ نبات که فکر میکنه گربه عشق درش بوجود اومده و خصایل خوبش رو زنده کرده ، اونو به حریم شون راه میده که بتدریج متوجه عشق مجازی گربه میشه ... دیدن ادامه ›› و با ترفند خودش همه رو از این شر رها میسازه تا دنیای تازه شون ساخته بشه
از موارد خوب دیگه این تاتر باید به موزیک زنده و گروه "کر "ش اشاره کرد که عالی بود و گهگاهی با صدای دلنشین خواننده همراه بود
والبته اینکه تماشاگر اماده صحنه های بعدی میشد یا لذت همون لحظه رو بیشتر میکرد
نمایش های پر بازیگر همیشه زخمت و هماهنگی زیادی میخواد که این گروه به خوبی از پس شون بر اومد .



محمدرضا ملایری خواه و هژیر این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آنا: میدونی... من....
تا مدتها خیال میکردم بعد از ظهر سه شنبه 25 ام می ساعت 3:20 دقیقه ازخونه ت اومدم بیرون و در رو محکم بستم
آخرین باری میشه ک چشمم تو چشمت میوفته
وودی: این تاریخ و ساعت دقیقه!؟
آنا:یعنی میخوای بگی تو فراموشش کردی!!!
///
نمایش عالی بود , چقدر دوست داشتنی و باور پذیر( آفرین)
وجود دیالوگ های احساسی دلنشین با چاشنی موسیقی زیبا همینطور مسلط بازی کردن بازیگرا , تماشاگر رو غرق در ماجرا و ویژگی هایی میکنه.

آفرین به این گروه نمایش . یکی دیگه از تاترهای لذت بخش نوید محمد زاده رو دیدم و خوشحالم که وقتمو براش گذاشتم در عین سادگی بسیار دلنشین بود
سلام
دیشب با کلی شوک مواجه شدم ،نمیدونم چرا این کار انجام دادن احساس اینو داشتم که سرم کلاه رفته بود به دلایل ذیل :
اول اینکه اصلا کار پرفورمنس نبود (شاید معنی ش عوض شده بود)
دوم اینکه تازه دیشب متوجه شدیم هر شب یکی از بازیگران اجرا خوهند داشت در صورتیکه موقع خریداری اصلا به این موضوع اشاره ایی نشده بود
دیشب (جمعه) اجرا توسط خانم افسانه بایگان بود که شاید تنها چیزی که منو دیگران دوستان رو ترغیب کرد تا بشینم و تماشا کنیم
شوک بعدی همونجا بهمون وارد شد ، اصلا کار بداهه گویی و پرفورمنس نبود ، بلکه شعر خوانی ایشان بود به همراه کلی ایراد و سر رفتن حوصله تمام کسانی که اومده بودن تا شاید قدرت بازیگر با تجربه ایی مث خانم افسانه بایگان رو ببینن (اینو میتونستی از همهمه ایی در موقع شعر خوانی بود کاملا متوجه بشی)
خلاصه اینکه من قبلا کار پرفورمنس دیده بودم و کلی لذت برده بودم ،برای همین با پیشنهاد من با چند نفر از دوستام دیشب رفتیم که مجبور شدیم به دلایل بالا خیلی زود و با ناراحتی و بدون هیچ توضیحی از طرف مسئولین اجرا برگردیم منزل .


لیلا امینی و هدی این را پاسخ داده‌اند
دقیقا ما هم بیست دقیقه بعد از دیدن همچین چیزی رفتیم بیرون...
۱۸ دی ۱۳۹۵
واقعا جای تاسف داشت خانم ترابیان
۱۸ دی ۱۳۹۵
درود بر شما جناب آقالویی
امیدوارم با تذکر حضوری شما و خواندن مطالب فوق توسط کارگردان این اثر و دیگر دست اندرکاران شون به فکر احترام به وقت ونظر تماشاگران تئاتر بیوفتن (چرا که همیشه بعد از نمایش همه کارگردانان محنرم از اینکه تئاتر تبلیغ نداره گلایه میکنن و مسئولیت تبلیغ اثر رو به تماشاگرانش میسپارند) من به هیچ یک از دوستان پیشنهاد نمیکنم این اثر غیر پرفورمنس رو ببینن
۱۸ دی ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عاااااااالی بود // حس خوب داشتم وقتی از سالن اومدم بیرون //انرژی ابتدای نمایش نشون داد که سه ساعت خوبی در پیش رو داریم //
هماهنگی بین گروه خوب بود //همه چی این نمایش داشت ، در عین "غم "شادی و در عین "شادی" غم //آفرین به این گروه موفق
خوشحالم که رسیدم در روز آخر تماشا کنم (هنوز برام سواله که چرا این ساعت رو به این نمایش اختصاص داده بودن ، استقبال عالی بود )
ارغوان این را پاسخ داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تماشای این نمایش رو از دست ندین
موضوع نمایش برگرفته از اتفاقی تلخ و واقعی در جامعه بود
نمیدونم چی جوری از شب خوب و نمایش عالی شروع کنم که حق مطلب ادا بشه
داستان با بازی خوب هنرمندان ش و البته خانم رویاتیموریان ک صلابت این نمایش بود بیش از بیش مشتاق میکنه تا عمق نمایش پیش بری
مرد روغنی (ژله ایی) که عامل این جنایات شده بود وروایت زندگی قربانیانیان ماجرا که هر کدوم برای رسیدن به آسایش زندگی خود درتلاش بودن و شاید چیزی نمونده تا آرامش خود نزدیک بشن توسط فردی ک در رسیدن به آسایش زندگی خود ناکام مونده بود و در صدد کسب آرامش با رفتاری جنون گونه بود به آخر رسیده بود /

به قدری از بازی خوب بازیگران این نمایش لذت میبرد که متوجه گذر زمان نخواهید شد (داستان جالب ... دیدن ادامه ›› و عمق ماجرا)
تو این نمایش همه چی بود "قدرت اجرا بازیگرانش ،نگرانی ، لبخند، غرور ازدست رفته، امید،بهت و حیرت"
یه تاتر خیلی خوب که توصیه میکنم از کنارش ب راحتی عبور نکنین
در پایان تشکر میکنم از
نویسنده ای نمایش آقای عباس جمالی
کارگردانش آقای مرتضی میرمنتظمی
بازیگرانش رویا تیموریان، آزاده صمدی، سپیده صباغ، عباس جمالی ،فرشته صدرعرفایی، سارا لاهوت




mythie و سام بهشتی این را پاسخ داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام
دیروز این نمایش رو دیدم
تاتر خوبی بود و از مدتها قبل برنامه ریزی کرده بودم
چیزی ک در بدو ورود خیلی توی ذوق زد و تا دقایقی مشغول هضم این قضیه بودم این بود در حالیکه 5 دقیقه به شروع نمایش مانده بود وارد سالن شدیم و با برخورد نه چندان مناسب پرسنل هدایت کننده مواجه شدیم و از همه بدتر این بود جایگاه مون توسط افرادی ک همین پرسنل راهنمایی شده بودن پر شده بود
در صورتیکه به سختی و با وقت گذاشتن بسیار تهیه کرده بودم (باکس c صندلی 1، 2، 3 )
و برای اینکه نظم سالن بهم نخوره مجبور شدیم در جایگاه خیلی بدی به تماشا بشینیم
(جناب آقای داود بنی اردلان سرمایه های نمایش ت رو ... دیدن ادامه ›› از دست نده )
و اما خوده نمایش
نبودن خانم بهاره رهنما محسوس بود ، بازی خوب پژمان جمشیدی قطعا با خانم بهاره رهنما تکمیل تر میشد )
پژمان جمشیدی خیلی قشنگ بازی میکرد و یه وقتایی به تنهایی با ریزه کاری هاش تاتر رو ب دوش میکشید
حفظ نبودن دیالوگ ها توسط خانم الناز حبیبی باعث میشد فک کنم ک یک نفر داره برام کتاب میخونه " نه حسی داشت و نه در قالب نقش فرو رفته بود "
احمد فیروزی این را پاسخ داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یه نمایش خوب با بازی دلنشین هنرمندانش
از دید خوب خودم مسائل رو میپردازم بهش تا دوستان و علاقمندان راحت تر انتخاب کنن /
وقتی وارد سالن میشی و اولین چیزی ک جلب توجه میکنه
دکور خیلی قشنگه این نمایش بود ک زحمتی زیادی کشیده بودن با طراحی خیلی خوب
واقعا دست مریزاد
این نمایش حرفای زیادی داشت برای گفتن و برداشت های متفاوتی ازش میشد کرد
بازی روان پژمان جمشیدی , هنرمندی خانم گودرزی در اجرا و صدای خاطره انگیز ایرج سنجری و البته بازی خوب خانم صامتی
موضوع تاتر
برگرفته از عشق پنهانی بود ک پسر جوانی در این سن داشت و شیفته بازی " مهر نگار " بود ک هرگز فرصت ابراز عشق ش رو پیدا ... دیدن ادامه ›› نکرده بود و سالیان سال این عشق رو در قلب خود پنهان کرده بود
مهرنگار نماینده بازیگران و هنرمندانی این سرزمین بود ک بعد ازانقلاب فرصت پیدا نکرده بود تا هنرشو با مردمش تقسیم کنه
سالیان سال در خلوت خویش با قلم قرمزی ک سلیقه مسئولین فرهنگی این مرز و بوم بوده سر کرده بود تا اینکه با اشتباه ی جوان امروزی این شعله خاموش روشن شد و روح تازه و نور امیدی در زندگی این بازیگر پیشکسوت دمیده بشه
بازی خیلی خوب خانم گودرزی در اجرای نقش ش طوری بود ک میشد با تمام وجود لمس کرد این عزیزان خانه نشین و هنرمند چطور خوشحال میشن و منتظر هستن تا چراغ سبزی داده بشه تا با تمام وجود خودشونو برای هنر این مرز و بوم وقف کنن
// در پایان نمایش ناخواسته ب احترام همه هنرمندان از روی صندلی برمیخزی و بی امان دست میزنی
مرسی خانم صامتی با این کار قشنگ تون
ممنون خانم گودرزی
مرسی آقای جمشیدی
و سپاس از ایرج سنجری عزیز
همیشه موفق و پیروز باشین


مهدی حسین مردی و پرندیس این را خواندند
تیارا افشاری منش، مهرناز، نوونا، پری و iraj s این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید