در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال علیرضا | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:18:23
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نگهبان شب، فیلمیست که می داند چگونه آغاز شود، به اوج برسد و روایت ساده و شیرین خود را به پایان برساند، بدون آن که مرتکب اشتباه شده و در گیر و دار تلاطم های ساختگی گرفتار شود. نگهبان شب بدون آن که فریاد بزند و خود را به در و دیوار بکوبد، محترمانه موفق ظاهر می شود.

۴ از ۵
شاهین ه این را خواند
امیرمسعود فدائی، امیر مسعود، حسین ابراهیم نیا و سپهر این را دوست دارند
اکران هنرتجربه ست؟ یا قدیمیه؟
۲۰ بهمن ۱۴۰۰
زهره مقدم
شوخی نکن! ببین چقد دور افتادم از همه چی... چطور اسمش هیچ جا به چشمم نخورد عجیبه! امشب رفتم در اوج ناامیدی بی رویا رو ببینم به خودم گفتم تو صف از یکی بلیت میخرم بالاخره خدا بزرگه... پرسون ...
میفهمم چی میگی
فدای سرت بابا، کلی دغدغه ی شیرین و خوشگل تر داری عوضش :)
من فقط دوتا رفتم و بس بود برام حقیقتا

اخی. چه خاطره قشنگی، دمش گرم
ولی من یه خاطره ی تلخ دارم
رفتیم ملاقات خصوصی رو تو پردیس هروی ببینیم
۴۰ دقیقه گذشت و همچنان تو ... دیدن ادامه ›› سالن منتظر نشسته بودیم، مسئولش اومد گفت سیستم شون خرابه برین یه وقت دیگه بیاین
کلی دعوا و اعصاب خوردی شد بعدش و رسما گند زدن تو برنامه من
خدایی این چه جشنواره ای هست ما داریم آخه
۲۰ بهمن ۱۴۰۰
محمد مجللی
میفهمم چی میگی فدای سرت بابا، کلی دغدغه ی شیرین و خوشگل تر داری عوضش :) من فقط دوتا رفتم و بس بود برام حقیقتا اخی. چه خاطره قشنگی، دمش گرم ولی من یه خاطره ی تلخ دارم رفتیم ملاقات خصوصی ...
نرفتم تاحالا هروی. چقد عجیب ادم مگه وقتش و از سر راه اورده اخه!
۲۰ بهمن ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلم سینمایی برف آخر که در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، ناکام در فرم و محتوا صرفا تلاش می کند تا درام خود را به سرانجام برساند اما حتی نتوانسته چهارچوب اولیه خلق یک درام را ترسیم کند و سرگردان در میان سروسامان دادن به فرم و محتوا، به تخیلی ترین شکل ممکن به پایان می رسد.

۳ از ۱۰
فیلم سینمایی memoria اثری تجربی در گونه علمی تخیلی است که تمپو آهسته آن مخاطب را به ژرفای عمیق ذهن می کشاند و در طبیعت بی بدیل آمریکای لاتین محو می کند. این فیلم کلمبیایی که به نظر می رسد حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد در ابتدا با مطرح کردن یک سوال و ایحاد یک معما کنجکاوی لازم را ایجاد می کند تا مخاطب همراه کاراکتر اصلی سفری آغاز کند. سفری که مملو از دیالوگ ها و دکوپاژهای معناگرا بوده و یادآور آثار سیرو گوئرا و تارکوفسکی است. Memoria با وجود دقت ژرفی که در محتوا دارد اما در کارگردانی نتوانسته است انتظارات را برآورده کند. اتفاقی که مهم ترین مانع در مسیر این فیلم محبوب منتقدین برای رسیدن به عناوین و جوایز مطرح سال سینمایی است.

۸ از ۱۰
دمت گرم علیرضا گذاشتم تو لیست فیلم هام
۱۰ بهمن ۱۴۰۰
سحر لیلی ئیون
دمت گرم علیرضا گذاشتم تو لیست فیلم هام
قربانتتت
۱۰ بهمن ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رمان ها و داستان های شناخته شده ادبیات جهان همواره به عنوان سوژه ای جذاب، از سوی کارگردان ها مورد بهره برداری قرار می گیرند. مکبث نیز از این مقوله مستثنی نیست و چندین و چند اقتباس از آن ساخته شده که مهم ترین آن ها ساخته اورسن ولز، رومن پولانسکی، جاستین کورزل و جوئل کوئن است. مشخصا ذات قصه مکبث به گونه ای است که آن را باید در قلمرو آثاری دانست که قهرمان و ضدقهرمان در آن نقشی تعیین کننده دارند. قهرمانی که در آخرین نسخه مکبث نقش آن را "کری هاوکین" و نقش ضدقهرمان را هم دنزل واشنگتن ایفا می کند. ضدقهرمانی که نقش اصلی روایت است و مشخصا می تواند با درخشش خود سطح کیفی فیلم را به تنهایی ارتقا دهد. اتفاقی که دنزل واشنگتن در فیلم سینمایی روز تعلیم به بهترین شکل ممکن رقم زد و یکی از ماندگارترین ضدقهرمان های تاریخ سینما را مقابل دوربین قرار داد. هر چه تراژدی مکبث جوئل کوئن در تصویر، تدوین، صدا، نورپردازی، طراحی صحنه، طراحی لباس و دکوپاژ بی نقص ظاهر می شود، در خلق یک ضدقهرمان ماندگار و تاثیرگذار ناکام بوده که مشخصا علت آن عدم توانایی جوئل کوئن در بازی گرفتن از ابرستاره های دراختیار است. به همین علت می توان به وضوح گفت که "مایکل فاسبندر" در سال ۲۰۱۵ با ایفای نقش مکبث به مراتب از دنزل واشنگتن موفق تر ظاهر شد هرچند که آن نسخه از فیلم مکبث موفقیت خاصی را بدست نیاورد و با وجود این که دنزل واشنگتن را باید یک سر و گردن بالاتر از مایکل فاسبندر در جهان سینما دانست. واقعیت این امر زمانی مشخص می شود که "جاستین کورزل"، خالق مکبث در سال ۲۰۱۵، سال گذشته هم توانست در فیلم "نیترام" یک کاراکتر ماندگار دیگر با بازی "کلب لندری جونز" خلق و جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره کن را از آن خود کند. امری که جوئل کوئن در آن ناتوان بود و تراژدی مکبث او به شکلی دراماتیک در مقابل دیدگان مخاطبین قرار گرفت.

۸.۵ از ۱۰
"مگی جیلنهال" که تا به امروز صرفا بخاطر ایفای نقش در فیلم "شوالیه تاریکی" شناخته می شد، امروز نخستین اثر سینمایی خود را به قدری قدرتمندانه به تصویر کشیده و از بازیگران بازی گرفته که مخاطب احساس می کند با یک کارگردان با تجربه و کارکشته مواجه است. اوج هنرنمایی مگی جیلنهال در متن اثر است که مخاطب را گرفتار ابهامات کاراکتر اصلی فیلم می کند و اجازه نمی دهد تا پایان آب خوش از گلوی بیننده پایین رود. متنی که یک اقتباس از رمان "دختر گمشده" نوشته "النا فرانت" است.

۸.۵ از ۱۰
میم، امیرمسعود فدائی، امیر مسعود و سپهر این را خواندند
نیلوفر این را دوست دارد
احتمالا ربطی به فیلم Gone Girl دیوید فینچر داره یا خیر؟
۲۴ دی ۱۴۰۰
محمد کارآمد
احتمالا ربطی به فیلم Gone Girl دیوید فینچر داره یا خیر؟
نه ربطی نداره
فقط شباهت در ترجمه است
۲۴ دی ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلم سینمایی مادران موازی، به عنوان آخرین ساخته پدرو آلمادوار یک قصه گوی متبحر است که به سادگی روایت اجتماعی خود را با کمترین پیچیدگی‌به تصویر می کشد و نشان می دهد چگونه یک جامعه از اوج خشونت گذر کرده و به بازآفرینی خود کمک می کند. مادران موازی بی آلایش ترین اثر آلمادوار است که توانسته به خوبی مفاهیم اجتماعی و سیاسی خود را القا کند. در این مسیر همه ارکان فیلم حتی موسیقی متن قدرتمند "ایگلسیاس" به درستی در خدمت هدف واحد کارگردان بوده و کم تر شاهد بی نظمی در فیلم هستیم.

۸.۵ از ۱۰
سید حسام حجازیان، مهشاد، سپهر و امیرمسعود فدائی این را خواندند
علی محرابیان این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آدام مک کی که با ساخت فیلمی در خصوص زندگی عجیب دیک چنی(vice) در سال ۲۰۱۸ به موفقیت های زیادی دست پیدا کرد، امسال با یک ایده ساده اما بدیع توانست موفقیت خود را تا حدود زیادی تکرار کند. ایده ای تخیلی که در بستری سیاسی نقل می شود. شاید فیلم جدید مک کی، نتواند در مجموع یک فیلم بی نقص قلمداد شود اما مشخصا بواسطه همین ایده خلاقانه، می تواند جز بهترین های فیلمنامه در سال ۲۰۲۱ باشد. نقطه قوت دیگر فیلم سینمایی don't look up درخشش بازیگران آن است که می تواند منجر به موفقیت هایی برای مریل استریپ، کیت بلانشت و یا حتی دی کاپریو شود. فیلمی که بزرگ ترین ضعف آن مشخصا تدوین است که اجازه نمی دهد موفقیت های گذشته برای آدام مک کی به صورت کامل قم خورد.

۸ از ۱۰
سپهر و امیر مسعود این را خواندند
فرزاد جعفریان، محمد مجللی و امیرمسعود فدائی این را دوست دارند
هجویه ای تلخ ، به رئال ترین پایان احتمالی کره زمین! در دنیای این روزای ما...
منم بهش 8 دادم :))
۱۵ دی ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دست خدا، اثری درام و خانوادگیست که در فرم بواسطه تصویر، کارگردانی و دکوپاژ، مشخصا جز آثار شاخص سال سینمایی اخیر است. سورنتینو، در محتوا نیز با اتکا به سوژه ای جذاب که شامل حال و هوای شهر ناپل در دهه ۹۰ میلادی می شود، توانسته روایتی ترسیم کند که در ابتدا با محور قراردادن یک جوان، سپس یک خانواده و پس از آن یک جامعه، باورها و شیوه زندگی مردم در آن برهه زمانی را روایت کند. روایتی که تصاویر، استعاره ها، میزانسن و نمادها نقش پررنگی در خلق آن دارند. نمادهایی که با نام گذاری خاص فیلم آغاز شده و تا پنجره های خانه ها در به ظاهر کم اهمیت ترین سکانس ها نیز تداوم دارد. استعاره هایی که ناامیدی و جبر تاریخی حاکم بر جامعه ناپل را نمایان، راه حل غلبه بر آن را ماندن و جنگیدن نشان می دهد. هرچند در پایان قهرمان داستان مسیر دیگری را انتخاب می کند. امری که نشان می دهد تفکر نهادینه شده در ناپل به این سادگی تغییر نمی کند.

۹ از ۱۰
سپهر، امیر مسعود و سید حسام حجازیان این را خواندند
امیرمسعود فدائی و بامداد این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جنایت بی دقت که با دقت بالایی مقابل دیدگان مخاطب ترسیم شده، در فرم بار دیگر زبردستی شهرام مکری را به رخ می کشد، هرچند چنین پروژه سنگین و پیچیده ای نیاز به یک تدوین متناسب دارد که جنایت بی دقت از آن محروم است. شهرام مکری مخاطب را وارد ورطه ای می کند که با بهره گیری از نمادهای بصری از روایت اصلی خود گره گشایی می کند. روایتی که نشان می دهد چگونه در طول زمان یک پدیده می تواند در کمال شوم بودن در قسمتی از جامعه نهادینه و دور باطل پیرامون آن در طول تاریخ تکرار شود.

۷ از ۱۰
سپهر، امیرمسعود فدائی، امیر و امیر مسعود این را خواندند
Samira و نیلوفر ثانی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چهارمین قسمت از فیلم سینمایی ماتریکس برخلاف انتظارات نتوانست موفق ظاهر شود که از جمله علت های اصلی آن ضعف در ایفای نقش ها و خلق کاراکترهایی است که ماتریکس را به شهرت رسانده بود. علاوه بر این فیلمنامه شاید به برخی از سوالات بی پاسخ قسمت های گذشته پاسخ داده باشد اما از قوام لازم برای تبدیل شدن به یک اثر خوب برخوردار نبود. در مجموع قسمت چهارم ماتریکس جز صدا و جلوه های ویژه خوب، حرفی برای گفتن ندارد و می توان از آن به عنوان یک شکست سینمایی برای لانا واچوفسکی یاد کرد.

۵ از ۱۰
اتفاقات تلخ، نظیر کشتار دسته جمعی در یک مکان خاص که بر اساس داستان واقعی روایت می شود، یکی از موضوعاتیست که در سال های گذشته همواره سوژه ای جذاب برای فیلمسازان بوده است. سوژه ای که معمولا نیازمند یک کاراکتر خاص با هنرنمایی یک بازیگر خاص تر است تا دیده شود و پله های موفقیت را بالا رود. اتفاقی که برای‌ فیلم سینمایی nitram رقم خورده و شاهد بودیم که این فیلم در نخستین گام بواسطه خلق کاراکتر غیرعادی خود با نقش آفرینی Caleb landry Jones توانست جایزه بهترین بازیگر مرد کن ۲۰۲۱ را از آن خود کند. نقش آفرینی که تاحدودی یادآور کاراکترهایی جذابی همچون جوکر بود. فیلم سینمایی نیترام برخلاف نمونه های مشابه خود، از زمان تولد شخصیت شرور تا زمان وقوع حادثه اصلی را به تصویر می کشد و به دنبال نمایش قسمت روانشناختی داستان است که چه اتفاقاتی سبب شد تا چنین شخصیت شروری شکل گیرد. رویه ای که به خوبی مقابل دوربین قرار گرفته و با اتکا به مولفه های نئورئالیستی تلاش شده تا واقعیت داستان در مقابل دیدگان مخاطب قرار گیرد تا داستانی ملموس تر روایت شود. داستانی که مشخصا نقطه عطف تکان دهنده آن، می توانست بهتر در مقابل دوربین قرار گیرد و این فیلم را به برترین ساخته سال تبدیل کند.

۸.۵ از ۱۰
فیلم سینمایی antlers اثری است که پیش از اکران انتظارات از آن زیاد بود اما نتوانست موفقیت قابل توجهی در سال سینمایی ۲۰۲۱ کسب کند. این انتظارات بواسطه همکاری اسکات کوپر و گیرمو دل تورو به مراتب بیشتر شده بود اما جز روایت هولناک افسانه ای از بومیان آمریکای شمالی، فیلم نمی تواند دست آورد دیگری در متن داشته باشد. گویا این دو استاد کاربلد سینما عجله زیادی برای ساخت این فیلم داشته اند که این ایده نسبتا خوب را به صورت خام در مقابل دوربین قرار داده اند. فیلم با وجود ضعف هایی که دارد اما نشانه هایی از زبردستی اسکات کوپر به خوبی در آن نمایان است. کوپر در تمامی آثار گذشته خود به قدری قدرتمندانه هنرمندان را مقابل دوربین فرستاده است که همواره نگاه ها به نقش آفرینی بازیگران خیره مانده و این بار نیز می توان این نشانه را در فیلم سینمایی antlers مشاهده کرد. فیلمی که در دکوپاژ نیز موفق ظاهر شده و دلهره روایت وحشتناک خود را نه از طریق متن و موسیقی بلکه از طریق تصاویر می تواند به خوبی منتقل کند.

۶ از ۱۰
آخرین دوئل نام جدیدترین اثر سینمایی ردلی اسکات است که تلاش می کند با مانور بر متن و بهره گیری از بازیگران شاخص آن را به عالی ترین شکل ممکن، به نمایش در آورد. امری که محقق نمی شود و عملا فیلم آخرین دوئل به مراتب عقب تر از آثار مشابه نظیر the king ظاهر می شود. آخرین دوئل در متن با وجود تقسیم کردن فیلم به چند بخش و روایت آن از چند نگاه مختلف، هرچقدر تلاش می کند به جایی نمی رسد و عملا فیلم جز قسمت پایانی، حرفی برای گفتن ندارد. به روایت دیگر فیلم در مقدمه چینی ضعیف عمل می کند و صرفا می تواند یک پایان شکوهمند و قابل پیش بینی به تصویر کشد. گویا ردلی اسکات از روی اجبار سکانس هایی برای آغاز فیلم ساخته است تا قسمت پایانی و مورد علاقه خود را ترسیم کند.

۶ از ۱۰
من اسکار می خواهم، این عبارت، آن چیزی است که jane Campion در آخرین ساخته خود و در تمامی سکانس ها و پلان ها با نبوغ بی بدیل خود آن را فریاد می زند. "جین" اولین زنی است که بواسطه ساخت فیلم سینمایی "پیانو" موفق به دریافت نخل طلای کن شد اما بعدها نام او تحت تاثیر اسامی بزرگی همچون کاترین بیگلو و دبرا گرانیک تا حدودی در اذهان سینمایی کم رنگ شد. کارگردانی که امسال به نظر می رسد با جزئی نگری و تیزبینی خود در ساخت فیلم the power of the dog اسکارهای زیادی برای اثر چشم نواز خود رزرو کرده است. از اسکار بهترین بازیگر مرد برای benedict cumberbatch گرفته تا موسیقی، تصویر و طراحی صحنه. این اثر شاید تمپو آرامی داشته باشد اما ده ها نقطه قوت دیگر دارد که مخاطب را به دنبال خود می کشاند. مشخصا توجه به جزئیات، دکوپاژ بی نقص و بازی گرفتن استادانه، برگ برنده های فیلم سینمایی the power of the dog هستند. این فیلم استرالیایی که در گونه درام ساخته شده، یک نقاشی زیبا از زندگی روستایی است که به آرامی جان بیننده را در زمانی که مبهوت طبیعت زیباست، در دست می گیرد و در پایان با القای یک شوک کار را نهایی می کند.

۹ از ۱۰
تماشای پیانو جین کمپیون چقدر برام لذت بخش بود و. بعد خوندن نقد عالی حمیدرضا صدر روی این فیلم
۱۰ آذر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نگاهی متفاوت به زندگی خون آشام ها در گذشته بارها توانسته در عرصه سینما موفقیت آمیز باشد که نمونه بارز آن فیلم what we do in the shadows است. اثری که بر بستر کمدی ترسیم شد و توانست موفقیت های زیادی کسب کند. امسال نیز فیلم سینمایی blood red sky توانست با احساسی کردن و نشان دادن جنبه خانوادگی زندگی یک خون آشام لحظاتی ماندگار در سینما خلق کند. این اثر که محصول سینمای آلمان است شاید اندکی در گیر و دار روایت ماجراجویی خود گرفتار شود اما می تواند شخصیتی ماندگار ترسیم و احساسات مخاطب را اسیر کند.

۷ از ۱۰
نیلوفر، سپهر، امیر مسعود و رویا قربانی این را خواندند
فرزاد جعفریان این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلم سینمایی اکسیژن، اثری فرانسوی و در گونه تریلر است که مخاطب را با خلق معما و سوالات فراوان به دنبال خود دوان دوان می کشاند تا به تدریج رفع تعلیق را در دستور کار قرار دهد. داستان در این اثر به گونه ای پیش می رود که حتی مخاطب با این چالش مواجه می شود که در حال تماشای کدام ژانر از سینماست. گاهی تصور می شود یک روایت جنایی در مقابل ما قرار گرفته، گاهی این فکر به ذهن خطور می کند که آیا داستانی تخیلی را مشاهده می کنیم و یا اساسا کاراکتر اصلی در جهانی دیگر سیر می کند اما هیچ کدام به حقیقت روایت نزدیک نیست و مخاطب در پایان، رخداد دیگری را مشاهده می کند. رفع تعلیقی که شوکه کننده است اما با یک پایان درخور همراه نمی شود.

۷.۵ از ۱۰
سپهر و جعفر میراحمدی این را خواندند
مرسی از معرفی رفت تو لیستم?
۳۰ آبان ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلم سینمایی last night in soho اثری وهم آلود و سورئال است که زحمت ساخت آن را Edgar Wright نامدار کشیده است. فیلمی که مشخصا خبر از سیر نزولی آثار این کارگردان بریتانیایی خوش سابقه می دهد. فیلم سینمایی last night in soho در ریتم و تمپو همچون تمامی آثار Edgar Wright موفق ظاهر می شود اما در روایت نمی تواند چهارچوب کلاسیک یک قصه را به خوبی نشان دهد. فیلمی که حتی تعلیق آن قدرت لازم جهت غافلگیری مخاطب را ندارد و صرفا زرق‌و برق بصری‌آن است که می تواند مخاطب را تا انتها همراه نگه دارد.

۶ از ۱۰
سپهر، نیلوفر و امیر مسعود این را خواندند
امپرسیونیست این را دوست دارد
ممنونم برای معرفیش . دیدم و دوسش داشتم
۰۲ آذر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلم سینمایی drive my car که محصول سینمای ژاپن در سال ۲۰۲۱ است و توانسته جایزه بهترین فیلمنامه کن را نیز از آن خود کند، اثری تجربی و در گونه درام است که بواسطه خرده داستان هایی که پیرامون روایت اصلی فیلم ترسیم کرده، به نمایش خود قدرت بیشتری می بخشد. این فیلم که برای مخاطبین تئاتر و نمایشنامه یک گزینه جذاب سینمایی قلمداد می شود، مملو از دیالوگ هایی است که قسمت مهمی از روایت در ورای آن ها نهفته شده و همین امر شاید کار را برای مخاطب در روند تماشای فیلم سخت کند. هاماگوچی در این اثر با خلق یک کاراکتر هنری خاص باورهای روانی و ذهنی مخاطب را به چالش می کشد اما نمی تواند ایده و کاراکتر خاص خود را به عالی ترین سطح برساند و مخاطب با یک پایان کاملا قابل انتظار مواجه می شود. پایانی که می توانست به شکل دیگری رقم خورد و افتخارات بیشتری برای هاماگوچی به ارمغان آورد.

۸ از ۱۰
سپهر، پویا فلاح و سپهر امیدوار این را خواندند
کاوه علیزاده و امپرسیونیست این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلم سینمایی in the shadow of the moon تا قبل از این که نخستین رگه های تخیلی خود را به مخاطب نشان دهد یک تریلر جنایی خوب و قابل قبول است اما دقیقا زمانی که مخاطب در نیمه دوم فیلم متوجه می شود با یک اثر تخیلی مواجه است فیلم روند نزولی در پیش می گیرد که ریشه در تناقض ساختار متن دارد. تناقضی که صرفا به وسیله پلی کوتاه و نامطمئن سعی شده ارتباط آن با محتوا برقرار شود. مخاطب عملا در پایان فیلم زمانی که تمام کنجکاوی هایش برای حل معما تبدیل به یک تخیل آرمان گرایانه شده است دیگر انگیزه ای برای تماشای اثر ندارد. فیلم در محتوا دقیقا نقطه مقابل آثاری همچون predestination 2014 است. عموما آثاری که با محوریت زمان روایت می شوند همواره جذابیت مضاعفی دارند و این فیلم نیز این ویژگی را دارد اما باید اذعان کرد که بواسطه جلوه های بصری نه چندان قوی و روایت نامتقارنی که دارد یک پله از آثار فاخر هم نوع خود عقب تر است.

۶ از ۱۰
سپهر این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلم سینمایی the killing of two lovers شاید یکی از متفاوت ترین درام های خانوادگی سال های اخیر باشد که رابطه را به مثابه یک داستان معمایی و حتی جنایی اما در بستری آرام و با تمپویی آرام تر ترسیم می کند. درامی که نقطه درخشان آن قلم Robert Machoian است. قلمی که نه گرفتار کلیشه شده و نه هیاهوی ساختگی ایجاد می کند و نه با ایجاد سکانس های زائد قصد در جلب توجه نگاه عام دارد. فیلمی که روایت درخشان آن بدون هیچ زرق و برقی قلب مخاطب را همچون کاراکتر اصلی داستان به تپش می اندازد. فیلمی که در فرم نیز بی آلایش اما بی نقص ظاهر می شود و با تکانه های بی علت دوربین التهاب را به تصویر نمی کشد بلکه می داند مخاطب را از کدام زاویه وارد بحران کند تا گرفتار روایت شود.

۸.۵ از ۱۰
میم، نیلوفر ثانی، سپهر و پویا فلاح این را خواندند
نیلوفر و محمد کارآمد این را دوست دارند
چه به نظر باحال و خوب میاد?
دمت گرم بابت معرفی ??
۲۵ آبان ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید