«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
اولین تجربه من از سیاهبازی که بسیار شیرین و خوشانرژی بود.
خداقوت به همهی اعضای این گروه عزیز که دقایقی این چنین شاد رو برای ما خلق کردند.
نمایش رو دوست داشتم و خوشحالم بخاطر نظرات دوستان ترغیب به تماشا شدم.
به دعوت یکی از دوستانم این نمایش رو درحالی دیدم که کتابش رو هنوز نخونده بودم و ایدهای برای عنوان اون نداشتم.
در ابتدا همه چیز برام مبهم و نامفهوم بود ولی کمکم قالب اصلی موضوع دستم اومد و بنظرم یکی از بهترین تجسمهای ممکن برای دوزخ، برزخ و بهشت بود.
ممنون بابت تجربه پایان نمایش از حیث نورپردازی و هیجان جمعی
بعد از خبری از او نیست، سی و یک رویا هم برای من کار خودشو کرد و تا وقتی آقای مولانیا با این تیم فوقالعاده همینطور دغدغهمند و حرفهای پیش برن قطعا مخاطب پروپا قرص نمایشهای ایشون خواهم بود.
در کنار همه چیز چقدر لذت بردم از موسیقی و آواز و هیجان صحنه در طول اجرا.
خدا قوت
بلیط این نمایش رو امسال از سایت دیگهای خریداری کردم ولی دوست داشتم نظرم رو اینجا هم بنویسم.
قطعا در درجه اول بازی بینظیر خانم رضی توجهم رو جلب کرد که میتونست با ذرهای تفاوت از تاثیر و باورپذیری همه چیز کم کنه.
استفاده از موسیقی خاص و صفحه نمایشی که کاربردهای زیادی در خط داستانی داشت هم برام جالب بود.
درنهایت هم داستان تامل برانگیزی داشت.
خدا قوت میگم به عوامل نمایش هیدن
لذت بردم از هنرنمایی عزیزانی که تابحال تنها در پرده سینما یا قاب تلویزیون شاهد هنرشون بودم.
داستان جالب و تامل برانگیز بود.
طراحی صحنه و لباس هم در نوع خودش جذاب بود.
بازی آقای سیاحی جدا منو حیرتزده کرد.
خسته نباشید میگم به همه عوامل این نمایش
فکر میکنم از فیلم اینجا بدون من بود که متوجه شدم صدا و بیان آقای ابر، تاثیر کلامشون رو دوچندان میکنه.
میدونستم که قراره تمام این نمایش با مونولوگی تاثیرگذار از ایشون سپری بشه ولی انصافا عمق محتوای این نمایش بیش از متن و بیان خوب بود.
از تشریفات پذیرایی خانم نقوی با رفتار و نگاه معنادارشون گرفته تاعطر کدوی سرخشده با لیموی تازه در سالن، ارتباط کلامی و چشمی آقای ابر با حضار و غیره و غیره… هر لحظه به حضور من تماشاچی در صحنه عمق میداد.
خوشحالم بابت این تجربه غنی از هنر نمایش
بعد از این اجرا، احترامی که برای هنر آقای افشاری قائلم چندین برابر شد؛ چرا که با قلم ایشون آشنا نبودم.
نمایش رو اونقدری دوست داشتم که گذر زمان رو اصلا احساس نکردم؛
لذت بردم و قطعا کارهای بعدی ایشون رو همچنان دنبال خواهم کرد.
خدا قوت
نمایش جالبی بود.
هم از ته دل خندیدم
هم از ته دل گریه کردم
همچنان که شب خوبی داشتم و بهم خوش گذشت، یکبار دیگه با مفاهیم عمیقی که همیشه برام مهم بودن روبرو شدم…
تنهایی، عشق، مهاجرت، ازدواج، خانواده، …
من باتوجه به نظرات غالبا مثبت تیوال به تماشای این اجرا رفتم.
فکر میکنم بازی نقشهایی با این شرایط و احوالات، مثل بندبازیه؛ یک مرز باریکی وجود داره بین باورپذیر بودن و اگزجره بودن.
علاوه بر این با در نظر گرفتن حرکتهای دستهجمعی این تعداد بازیگر، در عین حال که هرکدوم رفتارهای اختصاصی خودشون رو هم دارن، ولی باید بینظمی و همهمه رو هم بازی کنن، بنظرم هماهنگ کردن همه این موارد باهم کار راحتی نبوده.
سعی کردم بدون اسپویل موضوع، منظورم رو انتقال بدم.
به طور کلی برای من تجربه جالبی از تئاتر بود.
مخصوصا ورودی سالن اجرا
خداقوت میگم به گروه جوان این نمایش
امیدوارم هرکدومتون روی صحنههای بزرگتر بدرخشید.
عشق بدون آزادی که عشق نیست…
نمایش خوبی بود
با داستانی جالب و غافلگیرکننده
اینطور که متوجه شدم، تیم این نمایش یک گروه مستقل از رشتههای متفاوت هستند که این اجرا ماحصل علاقه مشترکشون بوده.
حمایت از گروههای اینچنینی که با این علاقه کار میکنن به نوعی وظیفه ماست.
خدا قوت
امیدوارم کارهای بیشتری ازتون ببینیم
بینهایت حظ بردم.
از تمام زمان نمایش حتی یک لحظه هم فکرم جایی جز صحنه نبود.
هیچوقت تصور نمیکردم صحبتهای بداهه مردم توی اجرا بتونه انقدر خوب پیش بره و فهم عمیقتری ایجاد کنه.
جناب افشاریان انقدر راحت و صمیمی با صحنه و تماشاچیها برخورد میکنند که انگار ما هم جزئی از نمایشیم و در عینحال روند اجرا همچنان ادامه داره…
موضوع و دیالوگها هم جوری به دلم نشست که حس میکنم همون تراپی کیت برای دورا رو از آقای افشاریان گرفتم.
این نمایش بینظیر بود.
تا لحظات آخر بدون اینکه ذرهای خستهکننده باشه، شمارو دنبال خودش میکشونه و جذابیتش رو حفظ میکنه.
بازی فوقالعاده بازیگرها واقعا من رو میخکوب کرد. تسلط بینقصشون روی متن قابل توجه بود.
دکور رو هم خیلی دوست داشتم؛ نه اونقدر ساده بود که لازم باشه همهچیز رو تصور کنیم و نه جزئیات غیرضروری داشت.
برای تجربه یک تأتر واقعی، قطعا پیشنهادش میکنم؛
از دستش ندین.
به گروه این نمایش خداقوت میگم و ممنونم برای خلق چنین تجربه خوشایندی.
چقدر ساده، دوستداشتنی و در عین حال پرمایه
چه تجربه لذتبخشی بود.
و چقدر سخت بود تحمل همون چند لحظه سکوت و تاریکی برای ما آدمها.
حالا منتظرم آذر بیاد و نمایش تنهایی آقای افشاریان رو ببینم.
خدا قوت
داستان جذاب
اجرای بینقص و هماهنگ
خلق لحظاتی که شخص من تابحال روی صحنه نمایش ندیده بودم و گمان میکنم اصلا ساده نیست؛ چرا که لحظاتی کاملا فراموش میکردم اجرای زنده بازیگران رو تماشا میکنم و نه یک صحنه از فیلم.
بسیار لذت بردم از نمایش.
بله ناهماهنگیهایی وجود داشت اما خیلی زود به متن برمیگشتند.
تغییرات دکور و صحنههایی که در بکگراند پخش میشد، خیلی کمککننده بود برای خلق لحظاتی که با احساسات، تخیل و توهم درگیر بود.
ترجیح میدادم فیلم پدر رو ندیده باشم و بدون پیشزمینه و اطلاع از داستان به تماشای این نمایش بشینم.
و چه خوب انتخابی بود آقای کیانیان به جای آنتونی هاپکینز؛ چون ناخودآگاه مقایسه صورت میگیره.
عرض سلام و خداقوت خدمت عوامل عزیز
اول از همه باید بگم که تو تایم این نمایش واقعا بهتون خوش میگذره؛ هم فضای صحنه و طنز اجرا و هم برخورد دوستانه بازیگرا بعد از اجرا، این حس خوشایند رو منتقل میکنن.
من چون پرفکت استرنجرز رو دوست داشتم این نمایش رو انتخاب کردم و واقعا لذت بردم.
اگر به این سبک علاقه دارید حتما پیشنهادش میکنم.
واقعا لذت بردم.
خدا قوت میگم به جناب فلاح و همه عزیزان.
با وجود تعداد زیاد بازیگرها، تمامی لحظات این نمایش موزون و هماهنگ بود.
متن نمایش عالی بود و شخصیتپردازی طوری انجام شده بود که اشک و لبخند همواره از هم پیشی میگرفتن و یکنواختی و کسالت در این نمایش جایی نداشت.
فکر میکنم تشویق جانانه و پرشور تماشاچیان در انتها، احساس رضایت مشترکی که بینمون بود رو منتقل کرد.
سپاس از شما که اینچنین تجربه جذاب و پرمایهای رو برای منِ مخاطب فراهم کردید.
ضمن عرض سلام و خداقوت به تیم نمایش گاماسیاب
شاید نظر من کمکی برای انتخاب کردن یا نکردن این نمایش برای تماشا نکند، اما صرفا دوست داشتم به عنوان یک تئاتر اولی تشکر کنم بابت لحظات جذابی که برام ساختین. من با تجربه این نمایش هیجانانگیزکه برای فهمش حسابی به فکر فرو رفتم، مشتاق شدم تا چیزی که سالها از خودم دریغ کرده بودم رو عضو ثابت زندگیم قرار بدم و اون حضور زنده با بازیگرا تو سالن تئاتره.
این رو هم اضافه میکنم که از هنر بازیگران در اجرای حرکات بدنی دشوار و همچنان ادامه بینقص دیالوگها بسیار لذت بردم.
سپاس از شما