...تکه ای از قصه ی یک کنش
اکبر رادی نمایشنامهی "آهنگهای شکلاتی" را برای اولین بار در تالار بتهوون مجموعه خانه هنرمندان ایران میخواند و به هنگام خوانش بخشهای پایانی نمایشنامه است که برای لحظهای بغضش رها میشود.
این کنش خالق در خارج از محیط متن حافظهی این یادداشت را تحریک میکند. این یادداشت چنین به یاد میآورد.
در حافظهی تالار بتهوون خانه هنرمندان ثبت شده است که "بهرام بیضایی" چند سالی قبلتر نمایشنامهی "افرا یا روز میگذرد” را در این تالار خوانده است و همچنین در حافظهی این مکان ثبت شده است که "بیضایی" به هنگام خوانش بخشهای پایانی "افرا و یا..." بغضش رها میشود.
یادآوری کنش همسان خالقان این دو اثر در خارج از محیط اثرشان نه به منظور باور کردن احساس نوستالژیک این یادداشت، بلکه بهانهای است برای کاوش
... دیدن ادامه ››
در محیط این دو اثر که آیا هست نقطهی اشتراکی؟ این یادداشت، نقطهی اشتراک این دو اثر را که در ظاهر نیز دور از هم هستند،
چنین میخواند: در نمایشنامه "افرا یا روز میگذرد"، به "برنا" برادر کوچک و شاگرد "افرا" گفتهاند، نامهای به پسرعموی خود که در شهرستان زندگی میکند بنویسید و از او بخواهید شما را که در وضع سخت و نامطلوبی قرار گرفتهاید کمک کند و حالا مسئله این است که برنا پسر عمویی ندارد، "افرا" به "برنا" میگوید: "چقد این دست اون دست میکنی، نترس، میخوان نامه نوشتن یاد بگیری؛ مهم نیست که پسر عمو نداری ـ خیال کن داری! برای پسر عموی خیالی بنویس!"
پسرعمویی که هم افرا و هم برنا میدانند که وجود ندارد. خود افرا است که به مادرش میگوید: "کدوم پسر عمو؟ چرا باورت نیست که کسی رو نداریم؟"...