اصل این نمایش نوشته برنارد مالامود نویسنده آمریکایی است .
پسر: آره—مامان،من بابت چیزی که اصلا به دردم نمیخوره، خیلی چیزها رو از دست دادم.
مادر: چه چیزهایی رو؟
پسر:خودمو—مامان، من نمیدونم تو این دنیا چیکاره م.
چشم های بسته از خواب داستان خانواده ای است ،که همه اعضا خود را به خواب زدن، دیالوگ پسر به به مارد زمانی که می گوید پدر به شما سیلی زد،اما مادر آن را خواسته و آگاهانه فراموش کرده ، مشکلات خانواده همه به خواب رفته اند اما هستن . اینا از زمان ابتدای ورود بچها شروع شده بودن ؛مادر می گوید، ما در زمانی خانواده خوب بودیم، اما آن زمان فقط مشکلات کمتر بوده و در طول سالیان با بی توجهی زیاد شده و در انتها به انفجاری از سوی یکی از اعضا یعنی پسر منجر
... دیدن ادامه ››
شده است.
تکرار، چرخه معیوب تکرار با گفتن زندگی دختر آشکار می شود، زندگی دختر همان تکرار مادر است، در دیالوگی پسر به دختر میگوید، زمانی توروا دوست داشتم اما الان وقتی کنار اون مرد(همسرش) تورو میبینم متنفر میشوم. چون همان تکرار معیوب زندگی خانواده را در خواهر خود دیده است.
با سپاس از دوستان و نویسنده و بازیگران