در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال منیعات | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:48:30
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خسته نباشید به بازیگران جوان نمایش و کارگردان و نویسنده نمایش، با آرزو موفقیت در حرفه حرفه ای شون. نسبت به امکانات کم و منابع محدود، نمایش خوبی بود. اما نقد نمایش ، تراژدی برادری و برابری ، تراژدی نبود، طنز بود چون به همه حس خنده داد، همه می خندیدند. و اگر هدف تراژدی بود به طنز تبدیل شد. اما اگر طنز بود ، نمایش تو در تو خود نمایش، نمایشی ، در نمایشی دیگر است( مانند نمایش خدایان ،در سالن تماشاخانه ملک)، نمایش رو به سمت جذاب شدن برد و با گذشت زمان نمایش بهتر میشد و شوکه میکرد ، که این نمایشی در نمایش دیگر است ، و وارد نقد تئاتر و جشوانره تئاتر و مشکلات تهیه کننده و بازیگران شد. و احتمالا" نمایش از متن نمایشنامه اصلی میشل ریب خارج شده است. و نمایشنامه اصلی به عنوان قسمتی از نمایشی بزرگ تر نشان داده شد. به این ترتیب نویسنده وارد نقد طنز ، جشنواره تئاتر شده است.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
منیعات (ramin1499)
درباره نمایش مَثلِث i
مَثلِث نمایش عروسکی بود، که براساس ترکیبی از نمایشنامه های شکپیر بود، که بصورت خلاقانه اجرا شده بود، من با دوستانم دیدم ، یکی از دوستانم گفت اگر نویسنده متن نمایش را اقتباس نکرده باشد و خود نوشت باشد ، خلاق ترین نمایشی است که در ایران اجرا شده، که در هر صورت من گفتم چه بومی سازی شده باشد چه نباشد نمایش نامه خلاقیت و نوآوری زیادی دارد.
آنتیگونه تراژدی‌ مشهور یونانی، نوشته سوفوکل است. که شعر خوانی در این نمایش بومی سازی شده بود، خانم نسیم ادبی کارگردان نمایش هم خوش شانس بودیم جمعه شب دیدم. موزیک زنده زیبا سنتی ایرانی به سبک تعزیه خوانی ، نورپردازی مه آلود که فضای شب و غم را ایجاد میکرد. بازی با انرژی خوب بازیگران، آناهید ادبی در نقش آنتیگونه دیالوگ طولانی و قوی اجرا کرد. نویسند ه اجرا، به متن اصلی تا حد زیادی وفادار است، وتلاش نویسنده در پیوند زدن نمایش به جریان زنان امروز ایران ، با استفاده از زنان بازیگر زیاد در نمایش و آنیگون به عنوان زن شجاع که در مخالفت با فرمان پادشاه کشته می شود و تکرار جمله "ما مردم معمولی، شبیهِ شبیهِ آنتیگون هستیم!" در آخر نمایش ، جالب است. اما تقابل قدرت با مردم یا تقابل قدرت با حق در زیر سایه تقابل خواسته (خواسته شاه) و اعتقادات(اعتقاد آنتیگونه به دفن مرده) پنهان می ماند.
با تشکر و خسته نباشید لذت بردم.
منیعات (ramin1499)
درباره نمایش مسلخ i
درود فروان و خسته نباشید.
اجرای بازیگران، گریم ، ایجادفضا و حس،پیام رساندن نیمه صامت ، کارگردانی ، و موسیقی دوست داشتم . نویسنده در رساندن پیام افسردگی ،دیالوگهای درونی ذهن ، چالش ها درون ذهن، چرخه تکرار افسردگی بین نسل و مشکلات کودکی ،به سختی میتواند دیدگاه ها روانشناسی در این موضوع رو انتقال دهد و دچار کلیشه های روانشناسی میشه. نقطه قوت نمایش تصویر سازی های صامت است ، که پیام را بدون دیالودگ میتواند به مخاطب برساند.
ممنون از نگاه شما 🙏
۲۹ مهر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلاوم خسته نباشد. نمایش کمدی خوبی بود، صحنه و نور و موزیک و لباس و گریم خوب بود. هوای سالن خیلی گرم بود اونم وسط تیر ، همه داشتند ، عرق میکردند.
باتشکر از عوامل تئاتر، اگر کار اول نویسنده و بازیگران باشد. از این نظر خوب بود. از نظر بازیگری به جز دوتا بازیگر بقیه رو نمیشد تشخیص داد، دارند نقش دیوانه در تیمارستان را بازی میکنند. دیالگوها ها، دیوانه ها را تداعی نمی کرد و افرادی با مشکلاتی روانی را نشان میداد که نتوانسته مشکل را خود را حل کنند. مشکلاتی چون خیانت، حادثه تصادف و مرگ برادر ، تن فروشی، عشق نافرجام، فوت پدر، طلاق و رفتن پدر. اگر نویسند به دنبال تقابل ناخوآگاه با خودآگاه بوده ، این تقابل نشان داده نشده است. به امید کارهای بهتر از گروه ، تشکر
امیر مسعود، سپهر و فرشید راد این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
منیعات (ramin1499)
درباره نمایش دروغ i
درود بر بازیگران و مخصوصا" پیانیست، من دومین بار بود این نمایش میدم ، برای همین شاید به نوعی مقایسه برای من باشد، که موزیک زنده فوق العاده به ان اضافه شده بود.
امیر مسعود، Reza1991s و سپهر این را خواندند
Yashar Kia و حسین رضوانی این را دوست دارند
دوست عزیز، فکر کنم اشتباهی بهشون ۱ دادی از ۵... 😅

من هم واقعا لذت بردم از نمایشتون، کار متفاوتی بود. خسته نباشید میگم به همتون!
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
منیعات (ramin1499)
درباره نمایش چَفت i
درود به نویسنده و بازیگران.
هم چ(آ)فت به معنای به هم دیگر تکیه کردن و آویزون بودن مردم به هم و هم چ( ِ)فت و بست معنی میداد در این نمایش طنز است. زنجیره افرادی که به سر هم کلاه میگذارند( و دستشون تو جیب همدیگر است) و کنار هم زندگی می کنند و هر که قدر ت بیشتری دارد بهتر از دیگران استفاده میکنند(دست بالای دست بسیار است). به دنبال چه چیزی هستند؟ بازیگر زن ( دنا تارفی )رو به تماشاچیان می گوید: به دنبال خوشبختی و خوشبختی در سطوح مختلف از ماشین شاسی بلند خریدن تا در خارج زندگی کردن را تعریف میکند، بازیگر مرد(کامران تفتی) آرزو خود و رویا خرید ن کازینو در آمریکا ،دیگری ارزو پارک ابی در دبی و دیگر رسیدن به فرزانه و زنجیره ارزوها و رویا ها نیز تمام شدنی نیست و بعد رسیدن به آن رویا دیگری خواهی داشت. بازیگر زن میگوید در این باز که ازهمه بهتر است و پاسخ میدهد؟ پسر حاجی بازاری امجی که ادم ساده است او به فرزانه میرسد شاید به طنز میگید کسی به چیزی نمیرسد چون امجی ادم چلمنگ و ساده و در این زنجیره ،تنها یک حلقه است که زمانی که استفاده از آن تمام می شود ،کامران تفتی پس از دریافت دویست هزار دلار رو به امجی(کیارش حقگو) می گوید سهم تو هیچ است و در میبندد و می رود.
من و دوستم از نمایش ، دیالوگ ها که به روز ، بازی خوب بازیگران لذت بردیم و خنده تماشاگران نیز نشان لذت آن ها از نمایش بود.
نمایش خوبی بود که در مورد عدالت و عشق ، که با پیش رفتن به جلو، بازی بازیگران عمق بهتری پیدا میکرد و داستان مشخص تر می شد. خسته نباشید به بازیگران و نویسنده و کارگردان
مونا شکری این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
منیعات (ramin1499)
درباره نمایش خدایان i
خوشحالم فرصت شد در آخرین روز این نمایش ببینم. وودی آلن با طنزی فلسفی عناصر تئاتر و عوامل سازنده‌اش را به چالش کشیده و با آن شوخی می کند. نمایش نامه خدایان با نوشته ودی آلن ، پر از نمادها پست مدرن است.چرخه ها تکرار بازی در بازی ، بازی استیج تئاتر آتن در استیج تئاتر نیوریورک و صحنه نیوریوک در اسیج تهران(تماشاخانه ملک) ، چرخه ها تو در تو مانند فیلم inception بود. این پیام میداد که تماشاچان خود بازیگر نقشهای زندگی خود هستند. برای القاء این حس، تعامل صحنه با تماشا چیان توسط بازیگران بین بین تماشیان صورت گرفت و بازیگران ،تماشاگران مخاطب قرار میداند. علاوه بر اینکه بازیگران نقشها تو در تو داشتند ، نویسندگان نیز حالت زیر مجموعه ای (تو در تو ) داشتند.نویسنده صحنه آتن خود توسط نمایشنامه نیویورک نوشته شده بود و آن نیز توسط ودی آلن نوشته شده بود. پیوند این سه صحنه توسط بازی برده( آقای مداح) بسیار خوب صورت گرفت. نویسنده بزرگ این مجموعه زئوس است ، نویسنده که خود در صحنه اول یک نقش است و توسط یک نویسنده کوچک نوشته شده است. اما در چرخه تکرار در این دایره نویسنده بزرگ است. حتی این نویسنده بزرگ (زئوس ) میتواند بمیرد در دیدگاه آتئیسم پسن مدرن، اما چرخه بینهایت این دایره همچنان پایدار است و روایت داستان همچنان نقل میگردد. وودی آلن در پاسخ به این سوال است، که آیا خدایی وجود دارد؟ نویسنده بزرگ زئوس را با ظنز(با جریان برق) میکشد. سوالات فلسفی بارها در صحنه پرسیده میشود که " آیا من وجود دارم یا من حقیقی هستم؟ یا بهتر این این طور سوال کنیم نویسنده زندگی من کیست؟ در انتها نمایش ودی آلن پاسخ میدهد، زمانی که از این در تئاتر خارج میشوی میتوانی نویسنده خودت باشی و نقش نویسندگان دیگر (چه بزرگ چه کوچک ) را بازی نکنی.
باتشکر از بازی خوب دوستان بعد چند ماه نرفتن تئاتر (به دلیل کرونا) خیلی لذت بردم از بازی بازیگران و نویسنده و کارگران و موسیقی صحنه ،حس خوبی داشتم . خیلی ممنون
سپاس از مهرتان ??
خوشحالیم که کار رو دوست داشتید.
۱۰ مهر ۱۴۰۰
بسیار نقد موشکافانه ای بود، از شما بسیار ممنونیم امیدوارم لذت برده باشید❤?
۱۰ مهر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اصل این نمایش نوشته برنارد مالامود نویسنده آمریکایی است .

پسر: آره—مامان،من بابت چیزی که اصلا به دردم نمیخوره، خیلی چیزها رو از دست دادم.
مادر: چه چیزهایی رو؟
پسر:خودمو—مامان، من نمیدونم تو این دنیا چیکاره م.
چشم های بسته از خواب داستان خانواده ای است ،که همه اعضا خود را به خواب زدن، دیالوگ پسر به به مارد زمانی که می گوید پدر به شما سیلی زد،اما مادر آن را خواسته و آگاهانه فراموش کرده ، مشکلات خانواده همه به خواب رفته اند اما هستن . اینا از زمان ابتدای ورود بچها شروع شده بودن ؛مادر می گوید، ما در زمانی خانواده خوب بودیم، اما آن زمان فقط مشکلات کمتر بوده و در طول سالیان با بی توجهی زیاد شده و در انتها به انفجاری از سوی یکی از اعضا یعنی پسر منجر ... دیدن ادامه ›› شده است.
تکرار، چرخه معیوب تکرار با گفتن زندگی دختر آشکار می شود، زندگی دختر همان تکرار مادر است، در دیالوگی پسر به دختر میگوید، زمانی توروا دوست داشتم اما الان وقتی کنار اون مرد(همسرش) تورو میبینم متنفر میشوم. چون همان تکرار معیوب زندگی خانواده را در خواهر خود دیده است.
با سپاس از دوستان و نویسنده و بازیگران
محسن جوانی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش خوبی بود و در ابتدا سفیر اکراین درباره این روخداد تاریخی ناراحت کننده کشورشان توضیح دادن ، ما درباره هلوکاست زیاد شندیم اما درباره هولودومور اطلاعات ،فیلم ها و کتاب ها کمی است . نمایش فضای زمان استالین و و استبداد آن زمان بخوبی نشان داد، قسمت اخر نمایش دختری با لباس قرمز من رو یاد فیلم فهرست شیندلر(که درباره هلوکاست ) انداخت ، دست بازیگران نویسنده و کارگردان درد نکنه عالی بود.
رامین عزیز, خوشحالم که با اجرا ارتباط برقرار کردید
۱۷ اسفند ۱۳۹۹
برای ما هم شنیدن درباره واقعیت ها از زبان یک اوکراینی که فاجعه را در خانواده خودش لمس کرده دردناک و البته آموزنده بود، ممنونیم از حضور و نظر شما
۱۹ اسفند ۱۳۹۹
خدا را شکر که کار را دوست داشتید و ممنون از نظرتون
۱۹ اسفند ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید