آنچه مسلم بود این بود که بازیها کاملا برنامه ریزی شده و در اختیار نمایش بود. بازیها کمترین اشتباهات فردی را داشتند و مشخص بود گروه بازیگران تمام آنچه در چنته داشتند را به اجرا گذاشتند و در حق تماشاگر کم فروشی نکردند. از این بابت تبریک میگم به بازیگران نمایش و برای توانمندی اجراییشان ایستاده کف میزنم.
با اینحال نمایشی نبود که بگم از دیدنش لذت بردم و متأسفانه ضعف نویسندگی در این اثر مشهود بود. بالاخص متن نمایش که به نظرم فاقد درامی جذاب بود. اثر صرفا روایت و یا بهتر بگویم گزارشی بود از سرگذشت نادیا مراد. داستانی که توانایی همراه سازی مخاطب را داشته باشد در متن نماش دیده نمیشد.
ایده نور روی
سر بازیگران در بیست دقیقه اول نمایش تا حدود زیادی برایم آزار دهنده بود زیرا چهره بازیگر را از تماشاچی پنهان میکرد. تمام میمیک بازیگر زیر آن نور سوخت میشد. حتی جاهایی چشمان من روی صحنه به دنبال بازیگر متکلم میگشت تا پیدایش کند.
اما به نظرم اشتباه بزرگ کارگردان و نویسنده آنجا بود که بازیگری به سمت تماشاچیان می آید و از آنها سیگار طلب میکند تا به زور پیام نمایش را به کله تماشاچی فرو کند که آهای تماشاچی، من به عنوان بازیگر با این نقش زندگی کردم و تحت تأثیرم، لطفا درکم کن و تو هم تحت تأثیر قرار بگیر ... غافل از اینکه وظیفه بازیگر همین است. چه نیازی که این در پایان نمایش عنوان شود؟!
موسیقی نمایش بسیار عالیست و در خدمت نمایش. در نمایش دیگری نیز این نوارنده توانا
... دیدن ادامه ››
را دیده بودم که موسیقی نمایش را به تنهایی با سازهای مختلف اجرا میکرد. نقطه ضعف این نوع موسیقی، فوکوس کشیدن نوازنده است. گاهی توجه مخاطب چنان جلب مهارت فردی نوازنده می شود که از مهارت های جمعی نمایش غافل می شود.
اما مشخص است که برای نمایش زحمت زیادی کشیده شده است.
به تمام عوامل نمایش خسته نباشید میگم