من قبلا از گروه دارما اجرای "چخفته" رو هم دیده بودم و چیزی که توی هردوتا اثر این کارگردان مشترک بود توجه به زیبایی تک تک صحنه ها بود؛ همه چیزو طوری میچینه که توازن توی صحنه رعایت بشه و ما یک قاب قشنگ رو هرلحظه ببینیم. اما خب اگه بخوام این تئاتر رو با تئاتر قبلی همین گروه مقایسه کنم "چخفته" از نظر متن قوی تر بود ولی خب "قصیه تفنگ چخوف" بنظرم اجرای پخته تری اومد.
دکور جالبی هم داشت که در عین سادگی خلاقانه بود.
طراحی گریم هم واقعا قشنگ و مناسب تئاتر بود.
بازی بازیگر ها هم قابل قبول بود و بعضی ها واقعا خوب بودن اما خب بنظرم خیلی جای بهتر شدن داشت.
پایانش هم خیلی بنظرم هوشمندانه و قشنگ بود، از اون پایانبندی هایی داشت که آدم رو به تفکر وا میداشت و یه مجموعه ای از احساسات رو منتقل میکرد.
امشب اولین اجرای "کلاغ خونی" رو دیدم و کلییی کیف کردم از دیدن دوستام و هم سن و سالهام روی صحنه 🥲
ا متن رو خود بچه ها نوشتن و خب بعضی هاشون واقعا جالب و متفاوت بودن و حرفهایی برای گفتن داشتن.
کارگردانی بدون ایراد نبود ولی از اونجایی که دوتا از بچه های همین گروه چهارپایه کارگردانی رو بر عهده داشتن در حد خودش بنظرم خوب اومد.
بازی بچه ها هم تا حد زیادی خوب بود(بعضیاشون واقعا عالی بودن)
در آخر اجرا هم یه پایانبندی جذاب درنظر گرفتن که هم تاثیر گذاره و هم طوریه که با حال خیلی خوب سالن رو ترک میکنین.
بهتون پیشنهاد میکنم حتما برین و درخششون رو روی صحنه ببینین و لذت ببرین و ازشون حمایت کنین🤍
نمایش "جیب هایی پر از نان" رو امشب دیدم و چقدرررر از تماشا کردنش لذت بردم!
اصولا آثار ابزورد خیلی مورد علاقهم نیستن(نه اینکه کلا خوشم نیاد ولی خب) اما این اجرا خییییلی بهم چسبید.
بازی هر سه تا بازیگر خیلی خوب بود و دکوری که داشت در عین سادگی عالی بود و طراحی نور و لباس هم به فضاسازی اثر کمک کرده بود.
یکی از ویژگی هایی که این نمایش داشت و اونو از بقیه نمایش ها متمایز میکرد تعاملی بودنش و نوع تعامل بازیگرا با مخاطبانش بود؛ من تابحال اجرایی رو ندیده بودم که در این حد با تماشاگرا تعامل داشته باشه و اونا رو تبدیل به عضوی جدا نشدنی از اجرا میکرد.
چیز دیگه ای هم که خود کارگردان خارج از نمایشنامه به اجرا اضافه کرده بود بازیگر سوم بود که خیلی خلاقانه و منحصر به فرد بود.
علاوه بر همه اینها استفادهی کاملا بجا و نوآورانه از عروسک داخل نمایش خیلی باعث جذابیت این نمایش شد و پایانبندی این تئاتر هم منو واقعا شگفت زده کرده.
امشب نمایش "تاری" رو دیدم و شخصا خیییلی دوستش داشتم. اگه بخوام چیزایی که توجهمو خیلی جلب کرد رو بگم یکیش طراحی حرکت بازیگراش بود به علاوه دکورِ گردانِ مثلثی شکلی که داشت و کاملا به فضاسازی اثر کمک کرده بود. درکل از اون نمایش هایی بود که بعد از تموم شدن اجرا مخاطبش رو رها نمیکنه و احتمالا بعد از دیدنش ذهنتون رو درگیر میکنه.
واقعا تئاتر خوبی بود... دیالوگ ها و شعر ها خیلی لطیف بودند. شعر خوانی و بازی بازیگرا خیلی خوب بود. ولی ایراداتی در شخصیت پردازی بود که جای بهتر شدن داشت. یه نکته ای هم در فضا سازی این اثر وجود داشت، اینکه بخش زیادی از نمایش در اشپزخانه رستوران بود و میز و صندلی که گوشه صحنه بود جلوی دید تماشاگرایی که سمت چپ سالن (مخصوصا ردیف جلو) مینشستند رو میگرفت و باعث شد من بخش زبادی از نمایش رو از دست بدم و اونطور که باید نتونم از این نمایش لذت ببرم. اما در کل تئاتر خوبی بود و ارزش دیدن رو داشت.
نمایش تاثیر گذاری بود و واقعا ارزش دیدن رو داشت...
دیالوگ هایی که اضافه شده بود بجا بودند ولی اشکالاتی در شخصیت پردازی این اثر بود که در بعضی مواقع باعث گم کردن روند داستان میشد.