در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال حمیدرضا هاشمی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:04:54
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
همه چیز در خدمت فیلم و القا حس و منظور فیلم
موسیقی
تدوین
فیلمبرداری
عالی ، تشکر فراوان از کارگردان
امیرمسعود فدائی و مریم زارعی این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من خنجر قتل تو شدم پرویز
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک شنبه فرصتی شد تا با همکارم به دیدن این کار برم...
دیدن یک اثر کارآگاه گونه برای منه پلیس ؛ با روایتی از عشق ، فساد حاکم بر دولت و آدمهای چند شخصیتی برگرفته از آرتور میلر .. با طراحی صحنه توی اون فضا و بازی های جالب از گروهی جوان که هیچ حامی جز خانواده هاشون ندارند(قسمتی از صحبت پایانی آقای تاروردی) ، به دلم نشست..
فکر میکنم علاوه بر انجی که اختلال شخصیتیش کاملا هویدا بود ، تام هم با خودش مشکل داشت و دلیل حضورش مشخص نبود .. پایان نمایش نشون داد که باز کردن قفل معما یا سپری کردن شبها با انجی و عشق به اون هر کدوم قسمتی از تام بودند که در طول نمایش دیده شدند.
اجرای نمایش نامه های دو نفره دشواره و با اینکه فراز و فرودهای خانم افشارپور بیشتر بود ولی اقای تاروردی هم خوب پابه پای ایشون می اومدند..
یاد اوری دوران کودکی - اخرین مکالمه تلفنی تام و اخر نمایش جالب بودند.
آقای تاروردی از کمی ها نمیگم و سفارش دیدنشو به دوستانم کردم تا جوانهای با استعدادی مثل شما بمونند و به کار ادامه بدند.
ممنون برای لینک ... سه شنبه این کارو دیدم و مثل اکثر افرادکه حتما بعد از نمایش به مرور کردن اهنگها میپردازند ، منم ملودی و اهنگها توی ذهنم میومدند و زمزمشون میکردم. ساعت 4 صبح خواب زده شدم .. اومدم پای کامپیوتر برای نوشتن درخواست مشخصات بعضی از اهنگ ها ....
و چی میتونست بهتر از این باشه که ببینی یه عزیزی (اقای حمید غیور) یه ساعت قبل لینک همشون رو گذاشته ... باز هم تشکر
آدمهایی که راضی از زندگیشون نیستند...
گرفتار در زمینی پرشوره که در آن گیاه نمیروید .. هیچ امیدی نیست به آینده - به همدیگه..
آدمهایی که با هم هم مسیر میشند برای رسیدن به روشنایی ولی خسته و نومید برمیگردند..
چون از سر مستی یا سو تفاهم کنار هم بودنو انتخاب کردند؟ امید واهی دارند؟
""با یه بررسی گذرا در تاریخ میشه یه این نتیجه رسید که تاریخ هیچ تغییری نمیکنه و فقط تکرار میشه و این نکته عذاب آورترین حقیقت ماجراست"" .... فقط معلم تاریخ به این حقیقت اگاه.
آیا این حقیقتیه که تو ذهنه کارگردان بوده و میخواست اونو انتقال بده؟
با تشکر فروان از همه عوامل این نمایش...
manimoon، رسول حسینی، مصطفی بیگ محمدی، فرزاد حریری و فاطمه این را خواندند
بیتا نجاتی و بهرنگ این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خوشحالم که این کارو دیدم..
اینکه هر نفر به اندازه ی خودش یک قدم پا پیش بذاره ،جلو بره و دست از عقاید،اصول درست و " اخلاقیات " نکشه چقدر عالیه.. یعنی میتونه اوضاع و احوال آدمها و وطنمو بهتر کنه ...
اگر چه به نظر من کل کار ، بازی بازیگران ، بازی نورها (خصوصا در صحنه تعظیم سقراط به زانتیپه در حالیکه حداقل اوفهمید ) و ..... دلنشین وعالی بود و افرادی هستند که این نظرو نداشته باشند ولی پیغام کار چیزی نیست که بشه ازش گذشت:
خوتو بشناسی - به گناهانت اعتراف کنی - سعی در جبرانشون کنی
سخته ..واقعا سخته.
manimoon و رسول حسینی این را خواندند
niloofar.Lotus، ژاله اسماعیلی، هدیه کاظمی و سپهر امیدوار این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چهارشنبه گذشته این نمایشو دیدم ...بعد از 45 دقیقه تاخیر که به خاطر دیر تموم شدن نمایش قبلی بود .(اینکه که 1 نفر توی دو نمایش متفاوت پشت سر هم بازی کنه شاید باعث این موارد بشه)ولی آقای احصایی اومدند و عذرخواهی کردند و این جای دلخوری نذاشت البته برای من.....
نمایش و روایت جالبی بود که دوست داشتم اشاره ئ بیشتری به رابطه ئ 2 نفر میکرد . اینکه زمان تقریبا زیادی گذشت تا اصل داستان مشخص بشه جالب بود . از اون نمایشهایی بود که بعد از اتمامش هم ذهن درگیره .. یک هفته گذشته و من هنوز دارم فکر میکنم "" آخ که لعنت به یه سری از این خاطرات مزخرف که چه جور میشه از ذهن پاکشون کرد...........""(نقل یه مضمون)
من نمایشو پنجشنبه شب دیدم . هر دو بازیگر خوب بودند به نظر من آقای پسیانی مسلط تر بود . نقش آقای پسیانی منو یاد دکتر هانیبال لکتر می انداخت. اشاره به شخصیت درونی هر کدوم از نقش هاو علت حضورشون تا لحظات آخر برای من جالب بود.مشکل صدا رو یه سری از دوستان اشاره کردند و هنوزم هست " نو یز ". دوست دارم بدونم دلیل گذاشتن اون صفحه عریض و نشون دادن تصاویری لابلای تصویر زنده بازیگران که وضوح بالایی نداشت و باوقفه چند ثانیه ای بود به چه دلیل بوده. اینکه تماشاگر چهره بازیگرها رو از روبرو ببینه ، چهره تماشاگرهایی رو که روبرو هستند رو نبینه تا به خود نمایش دقت بیشتری داشته باشه یا یه ایده جدید بوده .... چون نمایش تصاویر برای درک بهتر داستانو دیده بودم ولی نمایش زنده تصویر خود بازیگر رو نه . نمیدونم دکور رو هم باید به حساب سالن گذاشت؟
در آخر میتونم بگم در کنار سختیهایی که بود از دیدن کار پشیمون نیستم و به این گروه خسته نباشد میگم که توی این سالن کارو اجرا کردند...
۱۲ نفر این را خواندند
tribute این را دوست دارد
یعنی سالنش اینقدر بده؟!!!!!!!!
۱۴ تیر ۱۳۹۲
ممنون آقای هاشمی منم کلی عرض کردم ....
۱۴ تیر ۱۳۹۲
سالن کجاش بده؟؟به نظر من خیلی هم دوستانه بود
۱۶ تیر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید