در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال راستین درستکار | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:44:29
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
(خطر لو رفتن داستان)
**
ساعت 8،14 نمایش شروع شد و ماسک زدن اجباری نبود.
صدای سرفه ها در طول نمایشی که سکوت مهم ترین نیازشه بیداد می کرد.
بازی بی نظیر و نفس گیر حامد رسولی تنها نقطه ی روشن این نمایش بود.
استفاده از ویدیو پروژکتور و نور نه چندان مناسب اون که برای بیان دیالوگها استفاده می شد خیلی مناسب نبود چون برای چشم بی از حد خسته کننده بود و منو از نمایش دور می کرد.
تا بخش سوم تونستم همراهی کنم ولی بعد از اون متن دیالوگ هارو جسته و گریخته ... دیدن ادامه ›› می خوندم.
متن تماشاگر را همراه نمی کرد. می دیدم که بعضی ها از هم در مورد معنی و مفهوم متن می پرسیدند.
متن های طولانی که بازیگر زن همه را به یک شکل با حرکات دست و بدنش ادا می کرد انگار فقط یک حرف را می گوید، بدین صورت که، اندکی چرخش در دست چپ و کمی خم شدن رو به جلو. همه ی جمله ها اینگونه بازی شد.
توضیحات اضافه ای که از ویدیو پروژکتور روی زمین پخش می شد بسیار ناواضح بود. نمی دانم قبلا کسی انتهای سالن نشسته بود که ببیند آیا آنها هم می توانند بخوانند. برای من در ردیف 10 به سختی خوانده می شد.
بر روی سرعت حرکات می شد دقت بیشتری اعمال شود.
بازیگر مرد حرکاتش خشک و کند و ربات گونه بود ولی هنگام خوردن غذا به یکباره بیش از اندازه سریع شد.
برای القای کندی و صبر و برای قرار دادن بیننده در یک سیر عمیق شهودی، نیاز به ضرب آهنگ پیوسته است ولی نه در موسیقی نه در سرعت جلو رفتن داستان این نیاز برآورده نشد.
در بعضی مواقع سریع و اکثر مواقع بی نهایت کند بود
داستان 10 قسمت داشت که از قسمت چهارم کم کم صدای خمیازه ها و لولای صندلی ها بلند شده بود.
هنگامی که بازیگر با سایه خود درگیر بود،. متن گفته شده توسط سایه به صورت قرینه و آینه ای نوشته می شد که نمی دانم آیا کارگردان انتظار داشت همه بتوانند قرینه ی متن را هم بخوانند؟
همان نگاه کردن به صفحه نمایش برای چشم انسان خسته کننده است چه برسد خواندن قرینه ی متن.
در یک مورد که به نظرم توهین آمیز هم بود متن به صورت قرینه در صفحه ی کوچک زیر دکور آمده بود که اگر کسی توانست آن را بخواند واقعا شاهکار کرده.
ویدئو ی انتخاب شده برای پس زمینه بیشتر به شبی پر ستاره می مانست تا شکوفه های گیلاس.
هیچ شکوفه ای در کار نبود، هیچ عنصر چشم نوازی در دکور دیده نمی شد. هیچ رنگی به متن نپاشیده شده بود. آن هم برای متنی از ژاپن. عجیب بود.
همه چیز ویدیو ای بود. متن نتوانست پیامی منتقل کند.
اگر کسی از قبل با شکوفه های گیلاس و سامورایی ها و مناظر ژاپن در ارتباط بوده باشد، شاید تنها با کلیت ایده ی این تئاتر ارتباط برقرار کند و لذت ببرد،. آن هم تنها به علت تجربه ی شخصی. ولی غیر از این احساسی روی صحنه خلق نشد.
کار پر زحمتی به خصوص برای بازیگر بود ولی حدود 40 دقیقه اضافی بود.
100 دقیقه برای نمایش بی کلام نیازمند خلاقیت بسیاری برای میخکوب کردن بیننده با فرم و درگیر نگه‌داشتن آنها است که در این مورد چندان موفق نبود.
در کل پایین تر از حد انتظار بود.
بازیگر مرد را ازین به بعد دنبال خواهم کرد. فوق العاده بود.
متاسفانه منم حس می‌کردم در بخشِ عفونی و کرونای بیمارستان نمایش اجرا رفته بود … خب لامذهبی که مدام سرفه می‌کنی تئاتر دیدنت چیه ؟ بموووون خوووونه 😡
۱۲ مرداد ۱۴۰۱
محمد بنی هارونی
اگر منظورتان از ریز بینی کارگردان، استفاده از دوربین دو چشمی برای خوانش متنهای میان دکور است که می توانم بپذیرم. زمان نسبی است. و اگر زندگی پر از پستی و بلندی های سینوسی است، ربطی به نمایش ندارد. ...
برای فهم کجای نمایش باید از بیرون کمک گرفت؟
جمله دومتان کمی برایم نامفهوم بود، "زمان نسبی است. و اگر زندگی پر از پستی و بلندی های سینوسی است، ربطی به نمایش ندارد. نمایش زندگی نیست." زمان نسبی است، درست جمله بعدی هم که خود نقل کردم طبیعتا به نظرم درست است اما ربط این دو جمله و جمله بعدیش را نفهمیدم
فرمودید برای القای کندی و صبر و برای قرار دادن بیننده در یک سیر عمیق شهودی، نیاز به ضرب آهنگ پیوسته است و من گفتم ای چنین نیست، و سوالی پرسیدم که آیا منظور شما از ضرب آهنگ پیوسته یکنواخت با شیب ثابت است یا خیر؟ چون نمایش و متن آن دچار پیوستگی خوبی بود ولی ضرب آهنگ سینوسی داشت که لازمه کار بود، نمیتوانید بگوید این نمایش از زندگی ... دیدن ادامه ›› نمیگوید.
اضافه کردید ویدئو پروژکتور را استفاده کند که ابدا تئاتر نمی سازد. منظورتان این است استفاده از آن به غلط است یا به نمایش کمک نمیکند؟ هرکدام که هست باز هم مخالفم :)
ارادتمند
۱۲ مرداد ۱۴۰۱
سید حسام حجازیان
برای فهم کجای نمایش باید از بیرون کمک گرفت؟ جمله دومتان کمی برایم نامفهوم بود، "زمان نسبی است. و اگر زندگی پر از پستی و بلندی های سینوسی است، ربطی به نمایش ندارد. نمایش زندگی نیست." ...
احساس می کنم بحث به حد کافی روشن بود.
ممنون از اظهار نظر شما
۱۲ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلم جدیدی از پز اوپوزسیون روشن فکری ایران ، بدون داستان ، بدون شخصیت پردازی ، بازی تخت پرویز پرستویی که از ضعف فیلم نامه میاد.
اور اکت بازیگر زن.
( غافل از اینکه در بیمارستان اتفاقات زیادی در انتظار اوست )
هیچ اتفاقی در انتظار او نیست. غیر قابل نقد .
با آه و ناله کردن تو قاب ، سینما شکل نمی گیره. من راننده ی تاکسی ندیدم ، من پرویز پرستویی صامت دیدم.
این حس اعصاب خوردی که بعد از فیلم سراغت میاد که چرا این حرف نمی زنه ، دلیل بر قوت فیلم نیس.
به جای همذات پنداری با شخصیتی که این حرف نزدنش برامون معنی دار باشه ، با کسی مواجهیم که نیست.
مثل این میمونه که میری نونوایی یه نون می خری میگی چند؟ نونوا حرف نمی زنه دو سه بار می پرسی اگه جواب نداد یه ۵۰۰ ای میزاری میری. اهمیتی برامون نداره.
فرم فیلم به شدت ضد انسانی و احمقانس.
علی ژیان، زری مهدوی، سعید، سعید و banoo135 این را خواندند
farzam gh و شیوا ریاستیان این را دوست دارند
ندیده با حرفات مخالفم! (تا این فیلم بیاد اصفهان یه چند ماهی طول میکشه!)
۳۰ تیر ۱۳۹۳
( اگر هست مرد از هنر بهرور هنر خود بگوید نه صاحب هنر )
سعدی
۳۰ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوستان لطف کنند برای کمک به عوامل اینکار و شخص کارگردان خود نمایش رو از منظر متن ، بازی و اجرا نقد کنند.
در گرمای هوا و بد بودن صندلی ها شکی نیست ولی به نظرم این حق کارگردانه که نمایشش فنی بررسی بشه.
یک اثر هنری بسیار فرا تر از اینه که با یه کلمه این بد بود اون خوب بود تعریف شه.
ممنون
manimoon و نیما کریمی این را خواندند
hanieh kh، سعید، niloofar.Lotus، محسن قربانی و گروه تاترموج این را دوست دارند
فکر کنم با این اوصاف دوستان ، امشب همه حواسمون بره به جیر جیر صندلی ها و گرمای سالن :)))))
۰۲ تیر ۱۳۹۳
قبلش بگین تهویه روشن شه ،عالی میشه و لطفا خبرشم بما بدین یبار دیگه بریم
۰۲ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امکان لو رفتن داستان

امروز نمایش نویسنده مرده است رو دیدم.
اول یه نکته بگم که سختی های مسیر برام اهمیت چندانی نداشت چون موقع خریدن بلیط میدونستم کجا قراره برم.
تو متری هم که برای نقد نمایش استفاده می کنم ، سختی های مسیر جایی نداره چون با انتخاب خودم نمایشو دیدم. منتی هم بر سر کارگردان ندارم. چون وظیفه کارگردان در داخل خود مفهوم نمایش تعریف میشه نه به دوری و نزدیکی مسیر که برای هر کسی متفاوته.
صندلی ها به شدت بد بود. طراحی صحنه میتونست خیلی بهتر باشه ، عکس هایی که تو این صفحه هست ، دکور خیلی زیباتری داره.
امروز اولین بار بود که اصطلاح بازی کلیشه ای رو در نظر یکی از دوستان به چشم دیدم. همچین چیزی نه داریم نه ... دیدن ادامه ›› خواهیم داشت.
چون عنصر بازیگری رو نمی تونیم به دور از متن بررسی کنیم. متن کلیشه ای به اضافه کارگردانی (بازیگردانی) ضعیف و عدم ((حضور)) میدهد چیزی که دوستان میگن بازی کلیشه ای که اون هم از نظر من نبود.
کار فوق العاده خوبی نبود کار بدی هم نبود. نمایش های خیلی بدتر و انتلکت زده تر از این هم دیده بودم.
زیاد نمی خوام پر گویی کنم فقط چند تا نکته میگم.
یک نگاه خیلی کوچیک غیر انسانی پشت هر دو شخصیت زن و مرد نویسنده مرده است بود که تو بعضی از جاها منو زده کرد. جایی که میگه من به بابام هم دو بار خواهش نمیکنم نره. این حرف این آدم و برا من تعریف میکنه که چیه و کجاست. بعد برام معصومیت عشقش زیر سوال میره. بازی های بعدش برام لو میره.
حتی بازی های بعدی فرهاد رو هم بی تاثیر می کنه. ما میدونیم داره بازی می کنه ولی نمی خوایم باور کنیم و وقتی می فهمیم به ناباوری کاذب خودمون می خندیم چون اون مدل خنده بعد از بازی اول مرد دیگه جذابیتش و از دست داده. و این نگاه که برای تلافی اذیت کردن های طرف مقابل از هر روشی استفاده کرد و هر حرفی زد و بعد با کمال آرامش در کنار هم نشست و غذا خورد خیلی نگاه انسانی نیست.
من از هر مدل مفهوم زدگی در هر مدیومی متنفرم چون معتقد به فرمم و معنا از پس فرم.
خوبی این نمایش این بود که از اول نمایش بر خوبی بدی هیچ کدوم از دو شخصیت تصمیم نگرفت و قصه ساخت ولی تا آخر حرفی نزد که حالا چی؟ وقتی اثر داره به ما نشون میده که هیچ چیز قابل باور نیست و شاید همه چیز بازی باشه ، ما باید چیکار کنیم؟ بازی نکنیم یا باور؟
یا اینکه بگوییم آقای عباسی عزیز این نقد من هم بازی بود ، من عاشق این نمایشم و بعد حرفم را پس بگیرم.
جای واقعیت یا درستر حقیقت کجاست؟
در کل خسته نباشید.
جناب بنی هارونی عزیز خیلی تعجب می کنم؛ چون من اجرای قبلی این اثر رو در تالار سایه دیده بودم، و اتفاقا از نقاط قوت اثر بازی های درخشان خانم مستوفی و جناب آقاخاتی بود، که به قول شما از پرداخت قوی متن و کارگردانی صحیح میومد.
دکور هم اونجا خیلی خوب بود، در کل نمی گم من خیلی تئاتر بین حرفه ای هستم، ولی بین چندتا کاری که در این چند سال اخیر رفته ام، جزء آثار سر پا و درست و درمون بود!
خیلی تعجب کردم، چون دوست داشتم حتی دوباره اجرای جدیدش رو برم ببینم؛ با این اوصاف پس خاطره خوبم رو خراب نکنم!
۰۲ تیر ۱۳۹۳
دوست عزیز من اون قسمت بازی کلیشه ای رو در جواب یکی از نظرات دوستان و در نقد اون نظر گفتم و بازی کلیشه ای رو تعریف کردم.
در آخر هم گفتم بازی ها به نظرم کلیشه نیست.
دکور اینجا خیلی خوب نبود. کلا از نظر محیطی شرایط برای برگزاری یک نمیایش مهیا نبود.
پیشنهاد می کنم این اجرا هم ببیند.
۰۲ تیر ۱۳۹۳
مرسی spoiler alert
حرکت خوبیه
۰۲ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مسعود فراستی از اتفاقی بی سابقه در رسانه ی ملی خبر داد و گفت: از اول تیر ماه ۱۳۹۳ برنامه "سینما کلاسیک" که از شبکه نمایش سیما پخش خواهد شد، به مدت ۱۰۰ شب اقدام به پخش ۱۰۰ فیلم شاخص از سینمای کلاسیک خواهد کرد. این برنامه تمام فیلم ها را با دوبله ی جدید و با بهترین کیفیت صدا و تصویر آماده پخش کرده است.

سینما کلاسیک که برای نخستین بار در رسانه ی ملی اقدام به این حرکت بزرگ کرده است، به تهیه کنندگی سعید لطفی و با نقد و کارشناسی مسعود فراستی از یکم تیرماه هر شب ساعت ۱ بامداد بر روی آنتن خواهد رفت.

گفتنی است که مسعود فراستی به این نکته نیز اشاره کرده است که تمام فیلم های این برنامه قرار است با کمترین حذفیات ممکن پخش شوند چراکه جنبه ی آموزشی برنامه از دیدگاه ایشان از اهمیت بالایی برخوردار است.

فراستی خاطر نشان کرد: هر شب، پیش از شروع هر فیلم به مدت ۱۵ دقیقه درباره ویژگی های آن فیلم صحبت می کنم و این بخش ۱۵ دقیقه ای حتی شامل درس ... دیدن ادامه ›› گفتارهایی از تاریخ سینما و سینمای کلاسیک نیز می شود که امیدوارم برای مخاطبان تلویزیون و سینما جذاب باشد.

فراستی با اعلام خبر فوق اظهار داشت که این برنامه با پخش ۱۰ فیلم از آلفرد هیچکاک آغاز خواهد شد و با پخش ۱۰ فیلم از جان فورد نیز ادامه خواهد یافت. وی همچنین به اسامی کارگردانان بزرگ تاریخ سینما که قرار است فیلم هایشان در این برنامه مورد بررسی و نقد قرار گیرد نیز اشاره کرده است. این اسامی عبارتند از:

هاوارد فاکس، فریتز لانگ، ویلیام وایلر، بیلی وایلدر، فرانک کاپرا، اورسون ولز، کروساوا، میزوگوشی، رائول والش، ارنست لوبیچ، فرانسوا تروفو، روبرت برسون، لوچینو ویسکونتی، فدریکو فلینی، دسیکا، سام پکین پا، فرانسیس فورد کاپولا، استنلی کوبریک و . . .

مسعود فراستی همچنین اسامی فیلم ها را در اختیار این وبلاگ قرار داده است که به مرور آنها را منتشر خواهیم کرد. اسامی ۱۰ فیلم از آلفرد هیچکاک که آغاز گر ۱۰ شب نخست برنامه سینما کلاسیک خواهد بود، به شرح زیر است:

۱. پرندگان

۲. مرد عوضی

۳. مارنی

۴. خرابکاری

۵. سایه یک شک

۶. سرگیجه

۷. شمال از شمال غربی

۸. دردسر هری

۹. جنون

۱۰. توطئه خانوادگی

برنامه سینما کلاسیک با نقد های مسعود فراستی از ۱ تیرماه ۱۳۹۳، هرشب ساعت ۱ بامداد از شبکه نمایش سیما پخش خواهد شد و تکرار آن روز بعد ساعت ۱۳ بر روی آنتن خواهد رفت.
وای!چه خوب!!!
:))))))
۲۰ خرداد ۱۳۹۳
خیلی ممنون . بنده در زمینه آزادی بیان نه تنها دچار دوگانگی بلکه تا شش هفت گانگی و در کل چند گانگی شدیدی شدم.
دقیقا حرف من هم لزوما با شخص شما نیست و بیشتر درد دلیست خطاب به بچه های تیوال.
در کل موفق باشید.
۲۱ خرداد ۱۳۹۳
جناب بیگ محمدی سپاس بابت نکاتی که بیان کردید.
استفاده کردم.
۲۱ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
محمد بنی هارونی (donred)
درباره نمایش هملت i
من ۲ خرداد این نمایشو دیدم تا الان هر بار اومدم نظری راجع به اینکار بدم ، دیدم جملاتم جوری درست کنار هم چیده نمیشه که هم در خور اثر باشه هم بر نقد کم و کاستی ها.
هملت نمایش با شخصیتی که غرب زده نیست. همین برایش کافی است.
از خودم متعجبم که چجوری به همین یه جمله اکتفا کردم چون عادت به نقد تند و ایراد گیری تیز بینی دارم ولی رویم کم شد.
تمام کسانی که برای اجرای این نمایش زحمت کشیدند خسته نباشند.
عمار عاشوری، شب شب، sanaz najafi و سایه موسوی این را خواندند
مریم ستوده، سین الف و م. عابدین زاده این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من امروز این نمایشو دیدم ، واقعا نمی دونم چی بگم.
چون واقعا نمیشه چیزی گفت. کسایی که از این نمایش لذت بردن در دام بی محتوایی خرده روشن فکری گیر کردند.
گفتند به چرایی فکر نکنید ، یعنی به اصل نمایش فکر نکنید بدون دیدن وقت خودتونو تلف شده بدونید. سخته نقد کردن این تاتر چون به مرحله ی نقد نرسیده. من از کجا بگم؟ از بازی های به شدت ضعیف ؟ از طراحی صحنه ی بیمار گونه؟ ( که شاید کارگردان اینو یه حسن بدونه ولی این بیماری از فقر ندیدن و درک نکردن میاد)
از سرو صدا و سرفه های بازیگران پشت صحنه ؟ یا از درو دیوار نگاه کردن مردم؟ کارگردان متنو نفهمیده و این نا فهمی رو به بازیگرا هم انتقال داده ، بازیگر نه میدونه برا چی مشروب می خوره نه میدونه چرا سفید پوشیده نه میدونه چرا گریه می کنه؟ فقط داره بازی می کنه. به ما هم میگن به چرایی فک نکنید.


(نمایش خود را از آن دوران جدا کرده و وضعیتی بی زمان ٬ هستی حاکم بر دوران ما را واکاوی کرده است)

چیرو واکاوی کرده؟ اصلا واکاوی یعنی ... دیدن ادامه ›› چی؟ واکاوی یعنی چرایی دوست عزیز. یعنی فرم.
کسایی که این نمایشو دوست داشتن کسایی بودن که از اول تا آخر هیچی نفهمیدن بعد اومدن با خودشون فکر کردن گفتن حتما چیزی فراتر از شعور و درک من بوده پس ‌ایول عجب چیزی بوده ...
نه ... هیچی نبود.خودتو دست کم نگیر. کارگردان در دام من روشنفکرم پس هستم افتاده بود. دامی که بسیاری از بزرگانی که هیچ وقت توانایی کار جدی کردن رو ندارند هم تو اون دام افتادند.
ناراحتم از این که مجبورم راجع به یک مثلا اثر هنری اینجوری نظر بدم.
ولی باز هم خسته نباشید و اگر نقد پذیرید اثر بدید اگرم که نه زیر لب بگویید نفهمیده.
فرهاد رادمان این را خواند
ریحان، بهرام روشن و فرزانه این را دوست دارند
لطفا کمی با آرامش بیشتر نقد کنید. اولاً شما نمیتونید بگید کسایی که این نمایش رو دوس داشتن هیچی نفهمیدن!!! شما از ذهن ما چه خبر دارید؟؟ توی مملکت ما آثار مدرن یا سور رئال خیلی به ندرت اجرا میشه و اجرای این نمایش بهرحال یک نوآوری و شهامت میخاد. نمایش عیب و ایراد داشت، ولی از یک طرف شهامت اجرای یک اثر خاص به نظر من مهم بود و از طرف دیگه، من مفاهیمی مثل سردی زندگی و بیروحی تا حدی که مرده ها و زنده ها با هم زندگی می کنند و حتی همین بی هدفی که شما بهش اشاره کردی رو کاملا درک کردم. با این تفاسیر نظر شما در مورد نمایش در انتظار گودو چی بود که در بی هدفی کامل سیر میکرد؟؟؟
۱۷ خرداد ۱۳۹۳
خانه از پایبست ویران است.

اینکه صرفا ادعا میکنی به موثر رسیدی توشه کاملی نیست که باهاش بی دانشی بقیه رو ثابت کرد ، اوکی ؟!

سر تعظیم فرود میارم به درک و منطق والای شما.
۲۲ خرداد ۱۳۹۳
شما نگران پی خانه نباش
اینکه منطق کی والاست رو هرکی خواننده ی گفتگوی من و شما باشه متوجه میشه و میتونه برای خودش قضاوت داشته باشه بهتره شخصی قضاوت نکنید .

اوکی ؟!
۲۳ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی میشه راجع به مرداب روی بام حرف زد ولی نظر ها رو که میبینم بقیه دقیقا از نقطه ضعف نمایش به اسم نقطه قوت یاد کردند. چون ما یه چیز غیر متعرف می بینیم اولین حسی که بهمون میده زیبایی. ولی بعدش باید فکر کنیم که این غیر متعارف بودن کمکی به پیشبرد داستان کرده یا فقط برای قشنگی بود. فقط میگم اقتباس نا ملموس و نا موفق که درد خود کارگردان نیست با طراحی صحنه از سر وا کنی با بازی های افتضاح به غیر از بهناز جعفری و ستاره پسیانی . عجیب تر صدای به شدت ضعیف پانته آ پناهی ها که منی که ردیف سوم بودم نمیشنیدم چه برسه به بقیه. آینه ای بی ابهت و انگار بیمار و سردرگمی خرده مقهوم گرای اگزجره ، حس خوبی به من نداد. ویالونیست غیر حرفه ای و استفاده از موزیک سر صحنه و بعد صدای آهنگ ضبط شده که بسیار بی ربط به ویالون. در کل با نمایش های پر ادعا ولی توخالی مخالفم.
شادی بهرامی و بهرنگ این را خواندند
فرزین امیری، آرزو نوری، سین الف و رضا نوری این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امروز نمایش شاه لیر رو دیدم ، کار جالبی بود ، تو نیم ساعت در آوردن نمایشنامه شاه لیر کار سختیه .
چند تا نکته وجود داشت که میتونست این نمایشو عالی کنه. ۱اینکه هماهنگی بین بازیگر ها جای کار بیشتری داشت. ۲ توی اقتباس از یه کاره طولانی که قراره تو نیم ساعت بسته شه ودیالوگ هم نداشته باشه باید تمام حرکات بر اساس فکر و رساندن مضمون داستان باشه ولی حرکات اول کردلیا که قرار بود معصومیت و تفاوت کردلیا با بقیه خواهراش رو نشون بده ، تبدیل شده بود به حرکات بدنی بی معنی و بد بازیگر. حس و چهره ی معصومش در حرکاتش دیده نمی شد. ۳ اگه اسم نمایش شاه لیر پس باید داستان شاه لیر و اتفاقاتی که برای او در نمایش نسان داده شه. برعکس متن اصلی که زمان زیادی صرف تنهایی ها و سختی کشیدن شاه لیر می شه اینجا هیچی از اون تحمل رنجی های تحمیل شده از طرف دختراش نمی بینیم.
شاه لیر پادشاه بریتانیاس. هیچ ابهت شاهانه و در کنار آن فرتوتی ذهنیش بر اثر سن و سال هم دیده نمیشه. شاه لیر با این خصوصیات تعریف میشه و اگه اینا نباشه دیگه نمایش شاه لیر نیست. میشه داستان یه پادشاه جوان و کم تجربه که بر حسب اتفاق دخترانش همان کار دختران شاه لیر رو انجام میدن.
۴ تو بازی ها همه متوسط رو به خوب بودن که میشد با تمرین و هماهنگی بیشتر به سطح خوب و خیلی خوب برسن ، بازیگر نقش کردلیا به خاطر فیزیک و انعطاف خوب بدنیش ، اگه کار کنه رو خودش ، می تونه خیلی موفق باشه.
۵ بعضی جزییات مثلا قایمکی نقاب دادن به همدیگه یا برداشتن اون چیز قرمزه که اسمشو نمی دونم چیه از زیر میز تو ذوق بیننده میزنه.
در کل من راضی بودم ایده بدون دیالوگ بودن ایده جالبی بود ولی تو اجرا چند تا مشکل داشت. موفق باشید.
ملودی آرام نیا ، علی د، مریم و بهرنگ این را خواندند
Marillion، آرش فصیح و بهنام دارابی این را دوست دارند
مرسی دوست عزیز از نظراتتون و مرسی که در اولین روز اجرا ما را همراهی کردید
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
خواهش می کنم ، امیدوارم روز به روز پیشرفت کنید.
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید