«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
سلام دوستان
من سه عدد بلیط این نمایش رو برای روز چهارشنبه دارم و کرج هستم اما متاسفانه امکان آمدن ندارم اگر کسی مایل بود برای خرید بلیط ها با شماره 09353600560 تماس بگیرن.
سپاس و تشکر
من گریه نمى کنم
چون تو دارى ترکم مى کنى؛
فقط صورتم از بارون خیس شده...
من گریه نمى کنم؛
اگرم مى کنم، به خاطر تو نیست
به خاطر یکى از دوستامه که تو نمیشناسیش
و داره مى میره...
آه، من گریه نمى کنم؛
فقط داشتم پیاز خرد مى کردم
تا یه شام یه نفره درست کنم...
"موسیقى دزدان دریایى! گروه نخاله ها"
از نظر من این نمایش در کل یه نوع توهین به شعور تماشاچی بود، اجراهای بسیار ضعیف، تحریف نمایشنامه، طراحی صحنه بسیار ضعیف، نور پردازی بسیار ضعیف،
از سایت معتبری مثل تیوال تعجب می کنم که چرا چنین اجرایی رو باید بر روی وال خودش تبلیغ کنه
اجرایی که حتی در حد تمرین دانشجویان این رشته هم نبود.
من به شخصه اگر برای دیدن تئاتری به یک کارگاه نمایش میرم دلیلش این هست که اعتقاد دارم گروه یا اعضایی که در حال رشد هستند هم باید حمایت مردمی بشن اما نه در شرایطی که حتی امکانات اولیه یک نمایش چه در جهت اجرای نمایش و چه در جهت ایجاد شرایط مناسب جهت تماشاچی فراهم نشده باشد.
به هر حال به کلیه اعضای گروه تمس زنده باد می گم و امیدوارم در کارهای بعدی هم برای خودشون در ارائه اجرای یک نمایش و هم برای تماشاچی احترام قائل بشن
این اجرا رزرو تلفنی، اینترنتی هیچ کدومو نداره ؟؟
حضور استاد نصیریان به این اجرا زندگی بخشید
در راه بازگشت به شهر موهایم را از ته ماشین کردم،
دلم می خواست چیزی
از وجودم را بکنم بریزم دور
یک جور انتقام آیینی
ما زن ها رسم خوبی داریم
زمانه که سخت می گیرد
شروع می کنیم به کوتاه کردن. . .
ناخنها، موها، حرفها، رابطه ها، خاطرات. . .
ویرجینیا وولف
من در قفس هستم، میله ها در درون من است.
از: کافکا
چندین ساعت میشد که زور میزدم بخوابم، اما بینتیجه بود و همینطور غلت میزدم.
داشتم داغون میشدم. چشمهام رو تا جایی که میتونستم محکم بستم و بنا کردم به گوسفند شمردن.
پنجاه هزارتایی از اون حرومزادهها رو شمرده بودم که یکهو اونها شروع کردن به شمردن من.
بیخیال گوسفند شمردن شدم !
از: ریچارد براتیگان
یکی از بزرگترین نشانه های امنیت این است که هر موقع خواستی بتوانی بروی.
از: جک نیکلسون
پدرم همیشه می گفت, اگه یه نفر بهت گفت اسب با مشت بزنش, بار دوم که بهت گفت اسب بهش بگو عوضی ولی اگه برای بار سوم بهت گفت اسب دیگه وقتشه که بری برای خودت یه زین بخری.
از: Lucky number slevin / rabbi
بذار یک چیز پیش پا افتاده بهت بگم. ماها از نظر عاطفی ناشی هستیم و نه من و نه تو تنها، همه.
مساله ناراحت کننده همینه. به ما همه چیز رو دربارۀ بدنمون، وضع کشاورزی، ریشه مربع عدد پی یا هر زهرمار دیگری که اسمش چیز هست، یاد می دن، ولی دربارۀ روحمون یک کلمه به ما یاد نمی دن.
ما به طرز وحشتناکی نادانیم هم دربارۀ خودمون و هم دربارۀ دیگران.
تو چطور می تونی آدم های دیگر رو درک کنی در حالی که هیچ چیز دربارۀ خودت نمی دونی.
از: شش صحنه ازیک ازدواج - اینگمار برگمن
اگه از خستگی ام بمیرم، خسته نمی شم