در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال حوریه کوچکیان | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:34:51
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام تک تک عوامل واقعا خسته نباشید. من امروز کارتون رو دیدم، با اینکه شب اول اجراتون بود و اصولا شبای اول حساسیت خاص خودش رو داره ولی تک تک عوامل درخشیدید.
نمیدونم منِ دوسال پیش اگه این کارو میدید بازهم لذت میبرد یا نه ولی منِ امروز عمیقا با دیدن کارتون لذت برد. تک تک دیالوگ ها رو حس کردم هرچند پیش میومد که ذهنم هنوز درگیر دیالوگ قبلی بود و بعدی رو از دست میداد. من فقط یه اجرای ساده ندیدم، من حس کردم خودم رو دارم میبینم. تکه تکه هایی از من که همیشه جمع کردنشون کنارهم واسم سخت بوده، هر کدومشون رو با تموم وجود درک میکردم. من اصولا یکم سخت احساساتی میشم ولی باید بگم تو بخشی از اجرا من اشک ریختم‌! و بعد از اجرا یکم سخت بود ذهنم رو جمع کنم.
میمیک صورت بازیگرا و پرفورمنسشون تا اون جایی که تو زاویه ی دید من قرار میگرفتن برام جذاب بود. و من دوباره هم برای دیدن این کار میام تا یه تئاتر دیگه با زاویه دیدی که امشب ازم پنهان بوده ببینم.
کار جذابی بود به شدت لذت بردم. خلاقیت دلنشینی در تمام اپیزودها قابل رویت بود. اتفاقی که جای تقدیر داشت به نظرم وقتی بود که یکی از بازیگرها به صورت بداهه جواب یکی از تماشاگرها رو خیلی جالب دادن اونقد که کل سالن برای این جواب دست زدن.
خسته نباشید میگم به کل عوامل اجرا
اجرای جذاب و دوس داشتنی ای بود. تشکر و خسته نباشید?
درود و خسته نباشید به آقای ابراهیمی و بقیه ی عوامل
چون آخر اجرا درخواست کردین که هر نقدی داریم صادقانه براتون بنویسیم دارم این ها رو میگم. واقعیتش من واقعا انتظار چنین نمایشی رو نداشتم. من برا کار قبل (۱۲ انسان خشمگین) نتونستم به دلایلی کار رو ببینم و خیلی ناراحت بودم. اینبار برای ص‌.عه هرجور که بود تایمم رو خالی کردم که اجرا رو از دست ندم اما در پایان نمایش فقط حسی که داشتم این بود " حیف وقت ".
من علت حضور این همه بازیگر در صحنه، و این همه دیالوگ رو متوجه نشدم. قصد نشون دادن شلوغی ذهن یک سایکوپث بود؟!
صحنه های استنداپ کمدی حداقل برای من ذره ای هم جالب نبود‌. متاسفانه بازی هیچ یک از عزیزان رو دوست نداشتم. و در بخش هایی که پرفورمنس بود به نظرم اومد بازیگران به اندازه ای که باید باهم هماهنگ باشن، نیستن.
بعضی جاها هم حرکت بدن بازیگرها به نظرم غیر ضروری و بی مورد اومد و فقط به شلوغی صحنه دامن میزد.
برخی دیالوگ ها واقعا زیبا بود و مشخص بود نویسنده هم مطالعه ی بالایی داشته و هم ذهن خلاق ولی باز هم انقدر دیالوگ های غیرضروری زیاد بود که من واقعا خسته شدم.
مفهوم عمقی داستان جالب بود از نظرم ولی اگر کمی منسجم تر و منظم تر به اجرا در میومد با سلیقه ی من سازگار تر بود‌.

آرزوی موفقیت دارم برای تک تک عوامل‌.
خیلی ممنونم که نظرتون رو ثبت کردید، خوشحال کننده است که بدونیم علت عدم رضایت در افرادی که نتونستیم رضایتشون رو جلب کنیم چیست، از اینکه این اثر نتونست به شما حس ارزشمندی بابت زمانتون بده عمیقاً متاسفم .
درباره سوالی که پرسیدید به احترام پرسش اتون عرض میکنم؛ اساسأ این اثر نمایانگر ذهن یک کرکتر هست و درون ذهن این کرکتر اتفاق می‌افته، بنابر این اگر محیط پر از کلام، خشونت، حجمه، تناقض، بی نظمی و ... نباشه چگونه این فرد این جرائم رو انجام میده ؟ که پاسخ در نگاه ما این بود که انجام نمیده و ما تصمیم بر این داشتیم که ذهن رو استعاری و نمادگرایانه بررسی نکنیم که خروجی لطیف و چشم نواز تری می داد، هدف و تمایل ما بر این بود که دقیقاً و مشخصا درک خودمون رو از جزئیات ذهنی که جنایت می‌کند نمایان کنیم .
۰۶ بهمن ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش بسیار بسیار با سلیقه من سازگار بود و عمیقا لذت بردم. من با این تئاتر خندیدم و اشک ریختم. و مجموعه ای از احساسات مختلف رو تجربه کردم.
بازی هر سه عزیز برام لذت بخش بود و برام تعجب آور بود که سجاد افشاریان چطور یک نفره با این مونولوگ های طولانی میتونه انقدر مخاطب رو تحت تاثیر قرار بده.
نور پردازی و فضای مینیمال صحنه رو دوست داشتم.
ولی نکته ای که به نظرم اومد این بود که کارکتر شخصیتی علی، فردی به شدت خودخواهه. چرا این آدم نباید به عشقش میگفت چنین قضیه مهمی رو؟! چون نمیخواست تنها باشه باید زندگی یک نفر دیگه رو خراب میکرد؟! و بد تر از اون چرا بچه دار شد؟! کسی که خودشم قبول داشت بوسه تا وقتی تو انفرادی رحم مادرشه بهترین نقطس و به دنیا اومدنش چیزی جز درد عایدش نمیکنه! این کارکتر به هیچ چیز و هیچکس جز خودش و فرار از تنهایی خودش فکر نمیکرد‌. این مسائل باعث شد من تصویر قهرمانانه ای که از این شخصیت تو ذهنم نسازم و حتی حیدر در آخر داستان قهرمان مناسب تری به نظرم اومد.
من اون ده دقیقه ی آخری که چراغ های سالن خاموش شد و سکوت در فضا جاری بود رو به شدت دوست داشتم. حرکتی که هریک از ما رو به انفرادی ذهنمون محکوم کرد.
در ‌کل همونطور که در ابتدا گفتم بسیار نمایش رو دوست داشتم و لذت بردم.
خسته نباشید میگم به آقای افشاریان و بقیه عوامل.
واقعیت اینکه تبلیغات حرفه ای نمایش باعث شد من مشتاق بشم و این نمایش رو ببینم. ولی خب کلا موضوع متن شاید چون باب سلیقه ی من نبود زیاد مورد پسندم قرار نگرفت و نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم حتی من آخرای اجرا فقط ساعتم رو نگاه میکردم تا زودتر تموم شه. خط طی داستان کمی برای من گیج کننده بود.
خلاقیت بالای کار رو دوست داشتم.
طراحی صحنه و طراحی حرکات بدن خیلی خوبی داشتن‌. بازی خانم درخشان زاده و فرزین محدث رو خیلی دوست داشتم و حرکات بدن بازیگران عالی بود.
در کل به نظرم نقاط قوت نمایش، اجرای خوب بازیگران، طراحی نور و صحنه و طراحی حرکت خوب بود.
خسته نباشید به همگی و آرزوی موفقیت.
این تبلیغاتی که میگید کجا بود؟! چرا ما ندیدیم؟!؟
۰۳ بهمن ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خسته نباشید به همتون.
در درجه ی اول متن نمایشنامه حداقل با سلیقه ی من سازگار نبود و من داستان رو دوس نداشتم ولی به نظرم بازیگرها بازی خوبی داشتند و به خصوص فن بیان قوی ای داشتند. فقط به نظرم بهتر بود وقتی با فرد خیالی صحبت میکنن، نگاهشون یک سو باشه‌.
و میشد دکور بهتری داشته باشن و طراحی لباس و گریم جالب تری.
امیرمسعود فدائی این را خواند
شاهین و محمد حسین عبدی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید