نمایشی باشکوه، سادگی در فرم، اندیشه و جان را سیراب میکند و تماشاگر با دستانی لبریز سالن را ترک میکند.
بازی اعجاببرانگیز استاد طهمورث، متنی آکنده از عناصر و اسطورههای ایرانی به شایستگی، غایات فرهنگ ایرانی؛ یعنی فتوت، جوانمردی و رندی را به تصویر میکشد.
متاسفانه در میان خیل اجراها، کمتر اجراهایی را شاهدیم که کارگردان مغز نمایشنامه را دریابد؛ چراکه تحقیق و مطالعهی کافی پیرامون متن نداشته است. از میان اجراهای متعدد متون خارجی، کمتر اجراهایی موفق ظاهر میشوند. از سوی دیگر متون ایرانی با کیفیت، همانند معرکه در معرکه نیز تقریبا مهجورند و اجراهای کمی را شاهدیم.
نمایش ایران نیازمند یک رنسانس ایرانی است تا ضریب نفوذ خود در جامعه را ارتقا بخشد. به شخصه برای استاد طهمورث آرزوی سلامتی و طول عمر دارم.
این نمایش را از دست نباید داد...
تماشای این نمایش خوشساخت را اکیدا توصیه میکنم؛ چرا که
به عنوان نمایشی با محوریت سیاست و تاریخ معاصر متناسب با دغدغهی روز هست و مخاطب را به اندیشه وا میدارد. کارگردان روایت خود را در مورد مواجهه روشنفکران و اجتماع به طور عام و علامه دهخدا به طور خاص با انسداد سیاسی جامعه به تصویر میکشد. میان دوگانهی اول؛ عملگرایی کور و به طبع آن، نومیدی و دومین؛ اصلاح فرهنگی از پایین و گشایش تدریجی، شق دوم را بر میگزیند و بر آن است تا بگوید امثال صوراسرافیل و حسین فاطمی سرمایههایی از دست رفته هستند و امثال دهخدا با اصلاح فرهنگی مستمر و محافظهکارانه رهاورد بیشتری برای اجتماع داشته اند.هنوز در جامعه ما، پس از تجربهی سه انقلاب در سدهی معاصر، منازعه میان انقلابیگری و اصلاح تدریجی پرسشی بنیادین است.
در تیاتر شهر این کار رو دیدم و تا حدودی لذت بردم. بازیگران انرژی خوبی داشتند. روایت کارگردان میان زبان جهانی یا ایرانی یا اسپانیایی سرگردان بود و ریتم کار کند بود. تکانههای دراماتیک لورکا منطبق با استعداد متن، تحقق پیدا نکرده بود. دکور و لباس معمولی بود. انتخاب موسیقی قابل قبول بود. در کل بابت دیدن این اجرا راضی هستم. آرزوی موفقیت برای کارگردان و گروه نمایش دارم
این اثر ارزنده را با حضور سعید چنگیزیان دیدم و لذت بردم. کارگردانی این کار طولانی و پر بازیگر و اجرای این متن آسان نیست و دشواره. مخصوصا در طی رخدادهای اخیر که فشارها و هجمههای ناروا از همه سو به اجراها وارد میشد. ریتم کار تا حدود زیادی درومده بود. لباسها و موسیقی عالی بود. بازیها تقریبا قابل قبول بود. به عنوان تماشاگر احساس خستگی و بطالت نمیکردم. به هنرمد گرامی خانم آدینه و گروهشون تبریک میگم و آرزوی موفقیت بیشتر دارم
نمایش خانه خراب را در سالن ملک دیدم و لذت بردم.
اکثر بازیها جذاب بود. به شخصه بیشتر از بازی ناصر پاشا لذت بردم. آقای همتی و رهبر و آهنین جان و ... هم خوب بودند. کاریه پر از نمک و طنز. دکور را نپسندیدم و نورپردازی هم جلوهای نداشت. دست مریزاد به همه عوامل نازنین این کار
نمیدونم نسبت کاتارسیس و مراقبه چیه، ولی شکوفه های گیلاس مثل یک سیلی معشوق بر تماشاگره که لطیف نواخته میشه و تموم گرد و غبار روزمرگی را میتکونه. حکایت خزان و برگریزانه. اینکه یه ذهن ایرانی_شیعی به چنین خوانش عمیقی از فلسفهی ژاپنی دست پیدا میکنه، ذهن منو متوجه آرای ایزوتسو فیلسوف ژاپنی و اولین مترجم قرآن به ژاپنی انداخت که روح مشترک همهی فلسفههای آسیایی؛ از قبیل ودانتای هندی و تائوئیسم و بودایی و زردشتی (اشراق و تصوف) را در وحدت وجود میدانست. وجود فی نفسه و سکوت مقارنند.
دست مریزاد به سید مساوات و ذهن پویایش که از قناتهای عمیق پردیس ایرانی به چشمههای باغهای گیلاس ژاپنی نقب زد.
ضمنا گروه موسیقی چقدر خوب بودند. آوازهخوان بسیار دلنشین خواندند و نور بسیاری به اجرا بخشیدند
این نمایش جذاب، جاری میشه تو رگ و ریشهی آدم و قاطی گلبولهای قرمزت راهی قلب صنوبری میشه.
موضوع متن چندلایه و ارزشمند اکبر رادی اگرچه تکراریست، ولی اگر پذیرای این مفروض باشیم؛ که گوهر و عصارهی فضائل ایرانی و تشیع، جوانمردی، فتوت و رندی است، که فراسوی نیک و بد قلمداد شده و به نوعی تداوم آیین مهر پیشااسلامی است، بایستی بارها و بارها این متون اجرا شده و ذهن ایرانی ازین چشمهها سیراب شود.
اجرای متن فاخر اکبر رادی فقید، در تالار سنگلج اتفاق میمون و مبارکیه که صد البته ارزش دیدن داره.
هماهنگی اجزای گروه و ریتم کار در کارگردانی رضا بهرامی قابل تقدیره و بازیها نیز اکثرا در خور ستایش. بازی کهبد تاراج و نقش اصلی زن خوش نشسته بود.
دست مریزاد بابت این اجرا و به امید اجرای بیشتر متون فاخر ایرانی
اولین اجرای عمومی به زبان اسپانیایی، در تاریخ نمایش ایران و همراه بالانویسِ پارسی
دست مریزاد
بدون هیچ مبالغه، تماشای این نمایش جذاب را از دست ندهید. متن فاخر و اجرایی رئال با ریتم مناسب و بازیهایی که به شدت باورپذیر و خلاق هستند. رئالیته بازیهای این نمایش سطح کیفی بالایی را پیدا کرده و من درین اواخر در کارهایی مثل مانستر در سطح قابل قبول مشاهده کردم. به گروه اسم بابت این اثر تبریک میگم و آرزوی تداوم هنرنمایی برای ایشان دارم
پرفورمنس و طراحی صحنه و بازیها قابل قبول بودن؛ هرچند متن خیلی منو با خودش همراه نکرد.
ایدهی اجرایی نمایش را دوست داشتم. این همه سادگی مینیمال و در عین حال رئالیته اثر ستودنی است. منتها نمایش بیشتر نوعی تغزل شاعرانه بود. غصه داشت، ولی قصه نداشت. استفاده اثر از عناصر در ظاهر متضاد سیاسی و اجتماعی را دوست داشتم و نوعی استعلا از قالببندیهای و گروهبندیهای رایج و کلیشه ای سپهر سیاسی و اجتماعی ایران معاصر به شمار میرود.
ژپتو را دوست داشتم؛ چرا که قوهی تخیل من را با جهان خودش همراه کرد. طراحی صحنه و لباس را دوست داشتم. اکثر بازیگران خوب بودن. در مواردی ضعف داست، ولی جزو چند نمایش خوبی بود که درین اواخر فرصت تماشای اونو پیدا کردم. دست مریزاد
از متن لذت بردم. دغدغههای فلسفی و زبانشناختی متن در کنار استفاده از عناصر فرهنگ ایرانی که در غالب آثار یافت نمیشود، برایم بسیار ارزنده و ستودنی بود. البته متن و اجرا گاهی به غموض و پیچیدگی غیر ضروری میانجامید. اگر هدف متن، برانگیختن تماشاگر به تفکر مفروض شود، گاهی پیچیدگی افراطی اثر به امتیازی منفی تبدیل میشود. در کل بسیار از تماشای اثر راضیم و از خالق اثر از بابت خلقِ نمایش بدیع و متفاوتِ احتمالات به عنوان تماشاگر سپاسگزارم. بازیها خیلی خوب بودن و اجرای سرکار خانم نسرین درخشان زاده بیش از دیگر بازیگران، مرا به وجد آورد.
از تماشای این اثر راضیم. پیوستگی و تداوم اجرا را دوست داشتم و ریتم اجرا قابل قبول بود. بازیها جذاب بود. شخصیتپردازی محمدرضا تختی را دوست نداشتم. پیچیدگی ابعاد شخصیت قهرمان تختی در اجرا تحقق نداشت.
دوگانگی شخصیت مرد در نمایشنامه و ایده اجرایی متن را دوست داشتم؛ هرچند در مواردی در کمالِ خودش، ظهور پیدا نکرده بود. موسیقی با اجرا سنخیت لازم را پیدا کرده بود. ایدهی اصلی طراحی صحنه، جذاب بود؛ هرچند اجزای صحنه در انتخاب نوع و جنس سنخیت و تجانس کافی نداشت. ارزش دیدن داره و از تماشای کار راضیم.
به امید تماشای کارهای بیشتر و بهتر
بدون اغراق مانستر بهترین نمایشی بود که در پاییز و زمستان 1400 دیدم. بدون حشو و زیادهکاری. بازیهای متجانس و باورپذیر. قصه ای که خنده و اندوه و هراس را به مخاطب با سهولت القا میکرد. تداوم تعلیق در کلیت اجرا عالی بود. شخصیت پردازیها مخصوصا زوج مانستر خوب تحقق اجرایی قابل قبولی پیدا کرده بود. به نوبه خودم و به عنوان تماشاگر از کارگردان و تک تک بازیگران بابت اجرای زیبای مانستر سپاسگزارم
متن را دوست داشتم و تمهای الهیاتی و فلسفی جالبی داشت. چند تن از بازیگران هم، بازیهای درخشانی داشتند. کار نمره قابل قبولی داشت. البته حضور دائم بیش از 30 کاراکتر در صحنه، در اجرای صحنه ای دشوار است. ریسک کارگردان در نوشتن و اجرای این متن برام جذاب بود.
نمایشنامه به جرات نمره قابل قبولی داره و اجرایی ارزنده را تماشا کردم. بازیگران و فرم اجرا به مراتب از میانگین اجراهای معمول قویتر ظاهر شدند. البته ضعفهای مشهودی هم داشتند. شخصا از نمایش لذت بردم.