در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نگار عبادی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:02:01
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نگار عبادی (negar.ea)
درباره نمایش ریش آبی i
اول از همه در مورد محل اجرا بگم، از این نظر که برخلاف مرکز شهر در باغ کتاب مشکل جای پارک و.... نیست خوبه اما به نظر من سالن تئاتر باغ کتاب بیشتر شبیه سالن سینما طراحی شده تا سالن تئاتر ومحل قرارگیری صندلی ها و راه ورود خروج خوب طراحی نشده.
و اما در مورد نمایش،
در این روزها متاسفانه هر اجرایی میرم خوب نیست و در مقایسه لااقل میشه گفت ریش آبی و آنچه روی صحنه دیدیم تئاتر بود. یک تئاتر متوسط ولی آبرومند با بازی های روان ، خوب و یکدست. هرچند به نظر من استایل کاظم سیاحی خیلی مناسب نقش نبود ولی بازی خوبی داشت و بیشتر صدای ایشون تاثیرگذار بود.ستاره پسیانی هم باوجود اینکه غروری که همیشه از ایشون روی صحنه احساس میکنم در تئاتر آزاردهنده ست اما معمولا روی صحنه خوب و باورپذیر ظاهر میشه، در این اجرا به جز قسمت انتهای نمایش که بسیار شعاری بود و بازی ستاره پسیانی هم خیلی ضعیف و سطحی بود بقیه قسمت ها ایشون خیلی خوب با نقش یکی شده بود.خسرو پسیانی هم خوب بود و حرکات بدن درستی داشت.
به نظر من میشد از ریش آبی اقتباس قشنگ تر، عمیق تر و به دور از شعارزدگی داشت اما این اقتباس هم قابل قبول بود.طراحی لباس در اندازه کار مناسب بود.
پوستر با اینکه ایده ی خوبی پشتش بوده ولی خوب ... دیدن ادامه ›› طراحی نشده
باوجود اینکه من معمولا روی دکور حساسم و برام مهمه که نمایشی که میبینم برای طراحی دکورش زحمت کشیده باشن با اینکه دکور ریش آبی خیلی خاص نبود بخاطر طراحی درست نمایش، آزاردهنده نبود و میشد با فضاش ارتباط گرفت هرچند با وجود تاکید بر ملیتهای فرانسوی و اسپانیایی و حتی بلژیکی هیچ المانی یاداور این فرهنگ و کشورها وجود نداشت و معتقدم یا باید در متن بازنگری میشد یا در طراحی صحنه. علاوه بر این طراحی راهروی انتهای صحنه رو دوست داشتم .
دیالوگ ها میتونست خیلی بهتر باشه.
یه نکته ای هم در مورد مخاطب تئاتر بگم که نمیدونم چرا انقدر سالن شلوغ بود و تا دیالوگ رو شروع نکردن همه صحبت میکردن انگار مخاطب تئاتر مثل سابق نیست یا شاید من زیادی سختگیرم.
بهرحال دیدن این نمایش با وجود این تئاترهایی که در حال حاضر روی صحنه هست خالی از لطف نیست
با ارزوی موفقیت
دقیقا روزی هم که من رفتم همینطوری بود، تا اجرا شروع نشد همه داشتن صحبت می کردن که باعث تعجبم شد، وقتی چراغ خاموش میشه دیگه باید سکوت کرد
۱۰ شهریور
دوستان دو عدد بلیط برای دوشنبه ،،ترجیحا سه شنبه لطفا تماس با ۰۹۱۰۱۷۱۸۹۹۵
۱۱ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نگار عبادی (negar.ea)
درباره نمایش چاپلین i
اول از همه برام جالبه که بدونم این سوژه پرداختن به زندگی افراد مشهور بعد از مرگ در کدوم فیلم یا سریالی بوده که در این برهه توی تیاتر ما وارد شده و همه دارن در موردش نمایش میسازن؟!
درحالیکه بسیار سوژه حساسی هست و شاید شاید شاید پرداختن به این موضوعات توسط کارگردان های بزرگ بهتر باشه.هرچند کلا سوژه جذابی هم نیست و هزاران ایراد بهش وارده.متاسفانه در مورد این نمایش که موفق نبود.
در کل ارتباطی با اثر برقرار نکردم. مهمترین علتش در درجه اول سوژه هست بعد هم دیالوگها و متن و بعد بازی ها. دیالوگها به شدت دچار عدم انسجام معنایی بودن، بسیار شعارزده بودن و جاییکه قاب سه کاراکتر به دیوار نصب شد که کشاورز باید یکی رو انتخاب میکرد کاملا کپی برداری و تکراری بود و اگر اشتباه نکنم قبلا عینا و بدون هیچ تفاوتی در فیلمی دیده بودم. مشکل کار اینه که وقتی میری تئاتر دوست داری تئاتر ببینی نه اینکه احساس کنی داری اینستاگرام رو مرور میکنی. نمایش های این دوره شبیه فضای اینستاگرام شدن. متاسفانه از نظر من ایرادات جدی به متن و اجرا وارد بود.مساله بعدی اینکه اگه قراره نمایش برای ردیف 5 و 6 به بعد طراحی بشه لطفا این مورد رو ذکر کنید چون من در ردیف دوم باید با گردن کج بخشهایی از نمایش رو تماشا میکردم.
اما در مورد وال گوشه صحنه در ابتدا و انتها که چهره افراد دیده میشد و نور مواج داشت جذاب بود.مخصوصا وقتی با اپرا همراه میشد. در کل همراهی اپرا و موسیقی رو دوست داشتم. بازی بلوندی خوب بود. بازی مادر چاپلین از همه بهتر بود چون فریاد نمیزد و دیالوگها رو با ریتم درست ادا میکرد و تنها کسی که میشد باهاش ارتباط گرفت بود. بقیه همه فریاد میزدن به ویژه عصا که اصلا بخاطر فریادهای بیش از اندازه ش ارتباط با کلامش قطع میشد .در کل دلیل اینهمه فریاد زدن ... دیدن ادامه ›› و گلو خراش دادن رو متوجه نشدم و بسیار آزاردهنده بود.
علاوه بر اینکه چیزی که من احساس کردم این بود که کاراکترها نقش خودشون رو باور نکرده بودن پس من مخاطب هم باورشون نکردم .در مورد اقای خلج که توقع ازشون بالا بود این مساله بسیار به چشم میومد.
امیدوارم پس از این شاهد اجراهای بهتر از دوستان باشیم.
نگار عبادی (negar.ea)
درباره نمایش پس از i
بازی بازیگران خوب بود. اما من در کل با بازیگر خانم زمانیکه در نقش نامزد نشان بودند ارتباط نگرفتم و به نظرم بیش از اینکه به بازی ایشون ارتباط داشته باشه به ضعف متن در قسمت های مربوط به این کاراکتر برمیگشت. یکسری نکته هایی در نمایش بود که در نمایش دیگری هم دیده بودم مثل اینکه نقش نامزد و مادر یکی بودند. و بعضی نکته های روانشناسی جذاب اما تکراری بود. طراحی صحنه و لباس رو دوست داشتم. کارگردانی خوب بود. متن میتونست بهتر باشه و گاهی این احساس رو داشتم که کتاب فروید رو باز کردن و گفتن خب بنویسیم. بعضی کلیشه هایی مثل گل رز قرمز رو دوست نداشتم و به نظرم میتونست به شکل خلاقانه ای طراحی بشه در کل نمایشی هست که ارزش دیدن داره. موفق باشید
تلاش این گروه جای تحسین داره اما از نظر من به لحاظ محتوا، فرم و حتی اسم و پوستر نمایش تقلید از نمایش انسان اسب پنجاه پنجاه بود . البته تقدم و تاخر خلق این دو اثر رو نمیدونم ولی من اول انسان اسب رو دیدم و بعد این نمایش رو.
گروه فرم برخلاف اکثر نمایش هایی که این روزها دیدم هماهنگی خوبی داشتند.متن و روند داستان به نظرم بسیار جای کار داشت و متاسفانه از نظر من ضعیف بود. متاسفانه بخش هایی از کار بیشتر شبیه اتاق فرار و تونل وحشت بود و از اصل نمایش دور میشد.
بازیگر نقش اسب خلاقانه طراحی شده بود.متن نمایشنامه و صدای بازیگران نیاز به کار بسیار بیشتر و دقیقتر داشت.
با ارزوی موفقیت
نگار عبادی (negar.ea)
درباره نمایش گالیله i
بعضی کارهای خلاقانه نمایش رو دوست داشتم . قطعا بازی باورپذیر آقای آئیش نقطه قوت این کار بود به شکلی که مخاطب با یک دانشمند روی صحنه مواجه میشد و باور میکرد همه زندگی این فرد علم است. بازی محمد نادری در نقش بلارمین هم بسیار پرقدرت بود.
متاسفانه ضعف بازیگرانی مثل صدف اسپهبدی و محمد معتضدی در کنار بازی قدرتمند آقای آییش بسیار مشهود بود. به ویژه زمانی که یکی از مهم ترین دیالوگهای برشت بیان شد
طراحی حرکت بسیار ابتدایی و از سطح کار پایین تر بود. هماهنگی در اجرای فرم ها وجود نداشت.در کل نباید فراموش کرد این نمایشنامه را برشت نوشته و یکی از آثار پرطرفدار در ادبیات نمایشی است که می توانست بسیار بهتر روی صحنه برود. با آرزوی موفقیت
نگار عبادی (negar.ea)
درباره نمایش خارشتر i
بازی زوج ها در دو نسل مربوط به دوران پهلوی و قاجار شیرین و جذاب بود اما متاسفانه دو بازیگر امروزی، بازی مصنوعی و نچسبی داشتند و به نظرم نادر نسل جدید تقلید از بازی هومن سیدی در سریال های نمایش خانگی داشتند که در تیاتر، این سطح از بازی لااقل برای من به عنوان مخاطب کافی نیست. برخلاف بازی هدی آهنگر، ایشون در مقام نویسنده متن قدرتمندی رو ننوشته بودن. قطعا داستان جای کار زیاد داشت و در پرداخت ضعیف بود. به طور کلی نمایش خارشتر بیشتر برای دیدن یک تئاتر کمدی که مرزهای اخلاق رو رد نمیکنه خوب بود اما چیزی به مخاطب اضافه نمیکرد. موفق باشید.
نگار عبادی (negar.ea)
درباره نمایش شاید i
به نظر من نمایش ضعیفی بود و متن پتانسیل کافی نداشت اما دوست نویسنده ام که باهم این نمایش را دیدیم نظر جالبی داد اینکه این متن باید یک فیلم کوتاه میشد نه نمایش که در اون صورت احتمالا فیلم کوتاه خوبی میشد. نمیدونم این روزها چه اصراری به ساخت تیاتر هست.
یکی از مشکلات بزرگ متن این بود که از ابتدا تا انتها بسیار واضح و بدون بهره گیری از ظرافت های هنری برای مخاطب ماجراها و اتفاقات را تعریف می کرد. ساده ترین راه برای بیان سابقه ی آدم ها انتخاب و مخاطب کم هوش فرض شده بود، واقعا از نظر من زحمت خاصی برای نگارش این نمایشنامه صورت نگرفته.
بازی ها هم بسیار ضعیف بود جز بازیگر نقش مهین که ایشان هم به نظرم برای مدیوم فیلم مناسبترند تا تیاتر.اما به نسبت بقیه روی صحنه راحت تر بودن و بازی باورپذیری داشتن. متاسفانه من کار رو دوست نداشتم شاید اگر در سالن دیگه ای این نمایش رو دیده بودم انقدر شوکه نمیشدم اما واقعا از اجرا در تیاترشهر توقع بالاتری وجود داره.اجراهایی که پیش تر در این سالن دیدم حداقل های لازم رو داشتن ولی این نمایش به شکل عجیبی آماتوری بود.حتی اقای پیمان محسنی که در نمایش "پس از " بسیار خوب ظاهر شدن در این کار بازی خوبی نداشتن . در مورد طراحی صحنه هم بگم که به نسبت خوب بود و فضای یک سوییت مرکز شهر رو بخوبی نشون میداد. موفق باشید
سپاس از حضورتون. ممنون که نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نگار عبادی (negar.ea)
درباره نمایش آرت | ART i
متن نمایشنامه از یاسمینا رضا بسیار متن خوبیه پس انتخاب این نمایشنامه برای اجرا واقعا هوشمندانه بوده در ابتدا بگم به نظرم خلاصه نمایشی که در تیوال درج شده هرچند توضیح اشتباهی در مورد درونمایه آرت نیست اما میتونست به داستان اصلی نزدیکتر باشه نه شبیه نتیجه گیری. و اما در مورد اجرا، بازی ها با اینکه بسیار ترو تمیز بود ولی باورپذیر نبود جز ایوان که به نظرم از دو کاراکتر دیگه موفق تر بود بازی سرژ و مارک و در برخی صحنه ها از جمله مونولوگ آخر ایوان، به نوعی حالت قالبی داشت و انگار انجام تکلیف بود نه زیست در لحظه. برای طراحی صحنه هیچ کار خاصی انجام نشده بود و حتی ضعیف بود.باتوجه به اینکه این نمایش به هنر پست مدرن اشاره داره به نظر من صحنه میتونست بسیار هوشمندانه و جذاب طراحی بشه و واقعا در تمام لحظات نمایش احساس کردم این بخش هیچ اهمیتی براشون نداشته. طراحی لباس هم با توجه به وضعیت کاراکترها فقط در مورد ایوان درست بود. لباس و استایل و انتخاب بازیگر سرژ هم برام جای سوال داشت چون بیشتر منو یاد مجری های تلویزیون مینداخت تا کاراکتری که بازی میکرد.هرچند علاقه ای به مقایسه از این دست ندارم اما با فاصله چندماه در همین سالن، با شرایط و موقعیت مشابه، نمایش توافقنامه با سه کاراکتر مرد و بازی های بسیار باورپذیر روی صحنه رفته بود که از نظر من بسیار موفق تر بود.
در کل نمایش آرت نمایش خوبیه و از دیدنش پشیمون نمیشید اما جای کار بسیار بیشتر داشت. با آرزوی موفقیت
در ابتدای نمایش امیدوار بودم شاهد یک کار خوش ریتم و خوب باشم اما این یک تصور اشتباه و مربوط به دقایق آغازین نمایش بود.شیفت کردن به زبان روسی تنها قسمتی بود که دوست داشتم و البته در نمایش های دیگری هم مشابه آن را دیده بودم و نوآوری محسوب نمیشد اما تنها بخش جذاب نمایش برایم همین بود. بازی ها به ویژه خانمی که نقش راوی داشت بسیار ضعیف بود . بخشی از نمایش تصور میکردم این خانم نابیناست و بازی بلاتکلیفی داشت و اکتهای بسیار شلخته. طراحی لباس هم خوب نبود و باز هم در مورد لباس راوی بر بازی ضعیف طراحی لباس ضعیف هم اضافه میشد.من شناختی از تیم سازنده نداشتم و باتصور اینکه متن محمدچرمشیر روی صحنه میرود و خواندن مصاحبه کارگردان حاضر شدم قوانین و رفتار زشت کارکنان تالار مولوی رو بپذیرم و وارد سالن بشم تا شاهد یک کار خوب باشم اما نتیجه در حد یک کار کلاسی بود.
به نظرم نور پردازی و طراحی لباس تنها نقطه قوت نمایش بود. و اما برام عجیب و جای سوال بود که چرا شازده کوچولو دختر بود و اینکه چرا دوتا دختر بودن؟ روباه که در داستان پند و اندرز خردمندانه میده اینجا چرا شبیه مردی بود که ادای خانم ها رو در میاره؟ مار چرا شبیه روتیل طراحی شده بود؟ حتی برام جای تعجب بود چرا اینهمه بچه های کوچیک رو برای تماشای این تیاتر اورده بودن و خیلی سوالات دیگه که در انتها متوجه شدم به دلیل درک نادرست و ناقص متن اصلی از طرف سازندگان نمایش بوده.متاسفانه این نمایش باوجود هزینه زیادی که برای اجرا در یکی از بهترین سالنهای تیاتر تهران داشت اثر ناامید کننده ای بود. تمام فلسفه و عمقی که در داستان اگزوپری بود در این نمایش از بین رفت. حتی برای موزیکال کردن متن هم زحمتی نکشیده بودن، طراحی حرکت هم فاقد هماهنگی مناسب بود و با لباس های بازیگران همخونی نداشت چون وقتی این حجم کلاه و لباس برای بازیگران طراحی میشه حرکت ها باید طور دیگه طراحی بشه و یک کلیت منسجم رو بسازه و در کل کار ضعیفی بود که تصویر زیبای داستان شازده کوچولو رو در ذهنم مخدوش کرد.
بعضی از شوخی های کار رو دوست داشتم و بامزه بود ولی دیالوگ ها و داستان جای کار بسیار بیشتر داشتن و بهتر بود پخته و قوام یافته تر نوشته و اجرا میشد. دو بازیگر آقا تونستن مخاطب رو با خودشون همراه کنن هرچند صحنه های احساسی چه در متن چه در اجرا اصلا مورد پسند من نبود. قسمتی که راهنما و داوطلب نمیتونستن از هم جدا بشن خوب طراحی شده بود و به لحاظ اجرا و اکت بدنی هم خیلی خوب بود.. بازی بازیگرهای خانم رو دوست نداشتم و حسی که برای من ایجاد کرد این که اصلا تمرین خاصی برای بازی ها نداشتن . یه جاهایی هم بازیگر اقا که در ابتدا نقش راهنما داشت زیاد از حد حرکت های ورزشی انجام میدادن و این حرکت ها چون بدون ایده هنری طراحی شده بود از کار بیرون میزد فکر میکنم باید به طراحی لباس و صحنه توجه می شد و برای چنین موضوعی لازم بود خلاقیت بیشتری به کار برده شه
خسته نباشید به همه عوامل و موفق باشید
سپهر و امیرمسعود فدائی این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نگار عبادی (negar.ea)
درباره نمایش چخفته i
از روی بعضی کامنت ها با جبهه گیری وارد سالن شدم اما نظرم تغییر کرد.
فضای فانتزی رو خوب ساختن. دیالوگها رو دوست داشتم هرچند دیالوگهای دایی وانیای چخوف نبود اما به سبک نمایشنامه نویس های بزرگ نزدیک بود مثلا کمی حال و هوای نوشته های بکت داشت با کاراکترهای چخوف
چه تکرارهای خوبی داشت تکرار نه ماه انتظارکشیدن خیلی خوب بود اما فهم دلیل بعضی تکرارها سخت بود مثلا دلیل تاکید متن روی خیس شدن رو نفهمیدم اما حس غم ایجاد میکرد
صحنه و گریم میتونست بهتر هم باشه
قاب‌های خوبی رو دیدیم مخصوصا قسمتایی که رنگ نور تغییر میکرد
قسمتایی که توی قطار تکون میخوردن بامزه بود
اینکه بازیگر ثابتی از وانیا و عشقش نباشه که فقط لباسشون شبیه بود رو دوست داشتم حتی اخر کار دیدم یکی از خانما از دوتای دیگه قدبلندتره که ... دیدن ادامه ›› این یکی نبودن ظاهر بازیگرا بیشتر تاکید رو میبرد روی شخصیت و زوایای مختلف روحی یک نفر
در مورد وانیاها هم همین فرق ظاهری رو داشتن که برای من جالب بود.اما ایا تعمدی بود در اینکه بازیگر خانمی که از همه مسن تر بود پشت پیانو نقش نوجوانی رو داشت یا نه؟ و همینطور در مورد وانیا چه دلیلی داشت یک نفر ثابت باشه و بازیگر دیگه پیر و جوون بشه و دوتا بازیگر اقا باشن در مقابل سه تا خانم ؟
در کل اینکه به حال و روز امروز ما نزدیک بود و کنایه هاش رو با ظرافت میگفت و پیچیدگی از ویژگیهای خوب نمایش بود
با وجود تیاترهای سطحی و شعاری، کارهای این سبک امیدوار کننده هستن
خسته نباشید
Havosh، fateme soleimani، امیرمسعود فدائی، سپهر و سارا زارعی این را خواندند
گروه تئاتر دارما این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نظر من موضوعات مربوط به هولوکاست همیشه جذابیت داره چون در واقع دید جهانی رو می طلبه و تازه وقتی سراغ برداشت از کارهای برشت برید قطعا مضمون و موضوع کار به خودی خود عمیق می شه. در این نمایش چیزی که بیش از همه برای من جذابیت داشت فرم بود و کارگردانی خوب. از نظر نور و صحنه هم خیلی خوب بود و این ها هم از نقاط قوت کار بودن راستش اسم نمایش اون قسمتیه که زیاد دوست ندارم پوستر میتونست جذابتر و طراحی لباس میتونست خلاقانه تر باشه با اینکه جای خلاقیت بیشتر در متن هم وجود داشت و در صورت کم شدن قضاوت شخصی در لایه های زیرین ارائه مفهوم میتونست جذابتر هم باشه
در کل نمایشی هست که دیدنش پیشنهاد میشه البته در صورت اینکه تمدید بشه
خسته نباشید به همه عوامل
از نظر من کاری که در مورد تنهایی ساخته شده باید خیلی عمیق تر باشه من عمقی احساس نکردم نه در بازی نه در دیالوگ و متن
اینکه تک نفری به کمک صدا بتونی یکساعت جلوی آدما باشی و نگران نشی از خسته شدنشون اعتماد به نفس عجیبی میخواد و قابل تحسینه و حتی این ایده که از طریق صدا برای مخاطب فضاسازی بشه تا خودش چیزی رو تصور کنه هم ایده خوبیه که اینجا فقط در حد ایده خوب موند
من با حس اینکه قراره کار خوب ببینم وارد سالن شدم ولی در مجموع فقط یکی دوتا دیالوگ رو دوست داشتم مثلا "اینجا واحد پول بهمنه واسه همین همیشه زمستونه" که احساس آخرش با آهنگ علی کوچولو برام همخونی پیدا کرد بازی سجاد افشاریان هم چندجایی حس واقعی داشت و به دل می نشست اما کلیتش کلیشه ای و شعاری بود شاید این سبک کارها در سلیقه من نیست و به همین دلیل کامنتها و شلوغی سالن منو متعجب می کنه که مخاطب ایرانی به جایی رسیده که توی بهترین سالن این شهر باید از چنین اجرایی شگفت زده بشه! مخاطبی که هنوز یاد نگرفته توی سالن نمایش باید گوشیش رو خاموش کنه که دو سه بار زنگ نخوره.وقتی ده دقیقه سکوت میدن هم حرف نزنه و خودش رو به در و دیوار نکوبه.
با احترام به عوامل کار و کسانی که این نمایش رو دوست دارن من به شخصه دیدنش رو توصیه نمی کنم یعنی اگه نبینید هم چیزی از دست ندادین
در مجموع کار خلاقانه و خوبیه بازی ریحانه رضی رو دوست داشتم و من به شدت از قسمتی که دو نفر دوستشون اومدن خونه شون و بازیگر خانم و اقا که مهمون بودن یه بحثی در سکوت با هم داشتن خوشم اومد. کارهای جذابی داشتن مثل تفاوت دنیای داخل مونیتور و دنیای روی صحنه.دکور و لباس ها رو خیلی دوست داشتم. اینکه صدای بازیگرا رو با واسطه بشنویم به فضاسازی کمک کرد ولی کلیت کار حسی که برای من ایجاد کرد مثل دیدن فیلم بود تا تیاتر نمیدونم این تعمدی بوده یا نه. سوژه یه مقدار ساده بود و متن میتونست بهتر باشه و همینطور دیالوگها جای کار بیشتر داشتن. چیزی که احساس کردم بیشترین تمرکز بر بازی و نحوه اجرا بود که موفق هم بود در کل اینکه از دیدن این نمایش پشیمون نمیشید. خسته نباشید به همه عوامل.
🙏🙏
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
ممنونم
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید