خسته نباشید به تیم اجرا.هر تیاتری که به اجرا میرسه قطعا کار ارزشمندیه.جدا از این موضوع با یک اقتباس خوب طرفیم و به درستی روح اصلی اثر حفظ شده.اما هر اثری چه خوب چه بد انتقادهایی بهش وارده و با این تفکر لازم دیدم انتقادهام در مورد این اثر رو هم بیان کنم.
اولین موضوعی که به چشم میومد نور بود.در فاصله ی بین پرده ها نور به نسبت زیاد بود و با توجه به تعداد بالای بازیگرها کاملا بلبشویی اتفاق میوفتاد و خیلی فضای کلی ناهماهنگ به نظر میرسید.البته در جاهایی این ناهماهنگی ها در بازیگرها دیده میشد و در جاهایی هم بازیگرها جاهاشون رو گم میکردن اما این موضوع نور بین پرده ها هم قطعا مزید بر علت بود.
موزیک هابسیار زیبا بود و اثرهای فاخر انتخاب شده بود.اما اینجا هم که به اجرا میرسید ضعف داشت.صدای کلی موزیک در صحنه بی کیفیت بود و با توجه به اجراهای قبلی که در این سالن دیدیم این موضوع کمی عجیب به نظر میرسید.اما چیزی که در این مورد بیشتر تو ذوق میزد قطع شدن یکباره ی موزیک بود.تمام شدن موزیک بیشتر اینشکلی بود که انگار تجهیزات به یکباره آسیب دیده و موزیک قطع شده.از طرفی هم همنوازی نوازنده ها با موزیک های از پیش ضبط شده بی دلیل به نظر میرسید.
از تمام موارد بالا و مواردی از این دست که سن برای گروهی به این تعداد خیلی کوچک بود هم میشود گذشت و انتظار میره در اجراهای بعدی با توجه به تسلط گروه به سالن به مرور کمرنگ تر به نظر برسه.اما مشکل اصلی که به نظر تیر خلاص بود بر این اجرا و تقریبا تمام زحمات رو به یکباره زیر سوال میبرد اینجاست:
خب
... دیدن ادامه ››
ما با یک نمایش فیزیکال طرف بودیم که در بدو شروع یک توضیح پخش شد احتمالا برای کسانی که در جریان کلی داستان مکبث نیستن و فکر میکنم حرکت خوبی هم بود برای فهم کلی داستان.بعد از آن هم ما راوی رو داشتیم که با بیان جملاتی هدف این نمایش و کارگردان و دراماتوژ را به درستی به مخاطب انتقال میده و به درستی یک کات به اول داستان میزنه.کار به اینجا که میرسه دیگه انتظار میره هر کسی روی صندلی حضار نشسته اعم از مخاطب خاص و عام تیاتر بر داستان سوار باشه و باقی کار واگذار بشه به نمایش بدن و زبان بدن بازیگرها.اما متاسفانه در میانه های نمایش عجیب ترین اتفاق رقم میخوره!!به یکباره یک راوی دوم وسط صحنه ظاهر میشه و به بدترین و خارج ترین شکل ممکن یک اتفاق کاملا بدیهی رو گزارش میده!!سوال بنده اینه از جناب کارگردان،آیا شما اینقدر مخاطبان رو دست کم گرفتین که فکر میکنید بدیهی ترین نکته ی داستان نیاز به توضیح اضافه داره؟یا اینکه یک تعداد بازیگر داشتید و درگیر تمام شدن نقش ها شدید و مجبور شدید به اجبار برای یکی از بازیگرها نقش بتراشید؟اگر درگیر نقش تراشی شدید چرا اینقدر سطح پایین و بدجا این حرکت رو انجام دادین؟این پارادوکس عجیب که بین ایده پردازی خوبتون و باقی نمایش با این بخش وجود داره از کجا نشات میگیره؟راستش این بخش یک مقداری عصبانیم کرد چون یکم سخت گیرانه القا کننده ی توهین به شعور مخاطب بود.از دیالوگ ناگهانی لیدی مکبث به خاطر اجرای خوب و بیان زیبای بازیگرش میشد چشم پوشی کرد که صدالبته اون هم در روند کلی اثر اضافه به نظر میرسید.زیرا که نقطه ی اوج داستان هم نبود که بخواد با اضافه کردن دیالوگ،احتمالا روش تاکید صورت بگیره.
در آخر تبریک میگم به گروه محترم بابت به اجرا رسیدن کار، چون هممون میدونیم چه سختی هایی از لحظه ی شروع ایده تا اجرا وجود داره.همچنین بابت اجراهای آینده براشون آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم انتقاداتی که انجام میشه سازنده باشه.