در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال اشکان (تماشاگر هستم) | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:04:24
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
متاسفانه بنده رو بخاطر پوششم (شلوارک) به سالن تئاترتون راه ندادن. نمیدونم برای تیم اجرا و تهیه کننده مهمه یا نه، ولی اتفاقی که افتاد پرفورمنس زیباتری رو برای من رقم زد، که تلنگری بود تا فراموش نکنم مسائل بسیار مهم‌تری از دیدن تئاتر وجود داره.
ضمنا بر خلاف گذشته، شخصا دیگه علاقه‌ای ندارم اجرایی در سالن دولتی ببینم. چون از نظر من شلوارکی که تنمه مهمتره!
البته باید تشکر هم بکنم که بلیط من رو با روز دیگه‌ای جا به جا کردن.
خلاصه که سعادت نداشتیم کار جناب شاهونه رو ببینیم.
همین الان داشتم فکر می کردم که چرا این همه مدت اقای با شلوارک در محوطه تیاتر شهر ندیدم که پست شما رو دیدم!
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
بنده بسیار ارادتمندم و ممنون از حضور شما و قدردان حضور شما و تک تک تماشاگران هستم
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
اوه منم می خواستم با شلوارک برم !!!
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ابتدای کامنتم باید تشکر کنم از همه گروه‌های تئاتری که در شرایط فعلی کارهاشون رو به اجرا میبرن.. تو روزهایی که غبار بی حوصلگی و سرمای ملال، مثل برف زمستان تئاتر رو هم پوشونده.
امید دارم که به همت شما که محکم ایستاده‌این، دوباره روزی شاهد شعله‌های گرمابخش این هنر جادویی باشیم.

در مجموع اجرای گروه قابل قبول بود ولی خب ایراداتی هم وجود داشت که بعضی از دوستان هم به آنها اشاره کردن.

بهره کمی از موسیقی گرفته شد در طول اجرا. دکور بسیار ساده و بدون خلاقیت بود، بازی بازیگران از دید من اکثرا متوسط بود و یکپارچگی‌ در فرم بازی‌ها دیده نمیشد. هر بازیگر طنز و نحوه گفتاری جدایی داشتن، که به نظر میومد میشد این‌طور نباشه. البته تسلط به متن خوب و قابل قبول بود.
بازی بازیگر نقش اول کمی من رو گیج می‌کرد، گاهی برام یک فرد باهوش با شوخی‌های ظریف و تیکه‌های کلامی براومده از یک ذهن هوشمند و گاهی فردی ... دیدن ادامه ›› کودن یا بیش از حد ساده که از درک شوخ‌ی‌های ساده هم ناتوان بود (که بیشتر این در راستای هدف داستان بود) به نظر میرسید. در مجموع مفهوم منتقل شد ولی میتونست کار قویتری همراه طنز گیراتری باشه. البته من از متن اصلی اطلاعی ندارم و فقط بر اساس اجرای یک ساعته که دیدم نظرم رو اعلام کردم.

ضمنا ورود بازیگران و تماشاچیان از یک در و همین طور ورود تماشاچی بعد از شروع هم کمی آزار دهنده بود.

ممنون از توجهتون و به امید اجراهای قویتر.
مثال خوبی از یک داستان معمولی با اجرای فوق العاده. من بیشتر اعتبار این کار رو به کارگردانی جذاب، بازی‌های خوب و موسیقی بلند و البته مرتبط با فضا و حس داستان میدم. اجرای همه بازیگران در سطح خوبی بود، البته که آقایان گرجی و قزوینی فوق‌العاده بودند. بازیگر مارتا هم بسیار قابل، زیبا و خوش صدا بودند.
دکور زیبا و با‌شکوه بود. استفاده از زبان عربی برای من دلنشین بود.
اصرار کارگردان بر ترکیب عشق و تجاوز و موضوعات سیاسی باهم از جذابیت کلی برای من کم می کرد، اما نکته سنجی و ریزبینی کارگردان و صدا برداری مناسب در کنار جلوه بصری خیلی فرصتی برای نارضایتی باقی نگذاشت.

*برای گرفتن اطلاعات درست و نقد خوب به کامنت خانم ثانی مراجعه فرمایین.
آرزوی موفقیت برای نویسنده و همه دست اندرکاران دارم.
این نقد یک کاربر است، بر سال‌ها کارنامه درخشان هنر نمایش ایران زمین. این کلمات از فاصله دور‌تری به تشویق شما خستگی‌ناپذیران تنها، به پا می‌خیزند. شما که ما را دلباخته اجرا کردین، شما که ما را تماشاگر ردیف اول دیروز و بازیگران صحنه امروز….
شما که صدای قدم‌هایتان سکوت را اجبار می‌کند، نفس‌هایتان شمع را آتشی شعله‌ور می‌سازد و شعشعه احساستان سالن‌ها را فرا می‌گیرد.. این روزها پژواک صدایتان به گوش می‌رسد، از ایرانشهر تا انقلاب، از نوفل لوشاتو تا آبان.
این سیاهه قدردانی کوتاهی بود از حضور ارزشمند مجریان و همچینین طرفداران این هنر و ذکر این موضوع که چند شبی به علت مشکلات ترافیکی در خدمتتان نخواهیم ... دیدن ادامه ›› بود.
.
.
.
.
صدا یا صوت یا موج صوتی، از انواع انرژی است که از تحرک ذرات ماده به وجود می‌آید؛ به این گونه که یک ذره با حرکت (برخوردِ) خود به ذره‌ای دیگر، ذرهٔ دیگر را به حرکت در می‌آورَد، و به همین ترتیب است که صوت نشر می‌یابد. ما معمولاً اصواتی را که در هوا حرکت می‌کنند می‌شنویم، ولی صدا می‌تواند در گاز، مایع و حتی جامدات نیز حرکت کند. [ویکی‌پدیا]
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام، این متن طولانیست!
*
امشب شب زیبایی رو در کنار این سه بازیگر و تیم اجرا تجربه کردم. اوج لذت برای من در اجرای امشب زمانی بود که حین اجرای ... دیدن ادامه ›› بازیگران مرد، همه، از جمله خود بازیگران، لحظاتی به اتفاق، به یک حادثه خندیدیم، لحظه ای نه چندان جدید، نه چندان طولانی، اما توام با یک حس ناب. لحظاتی که همه به لطف هنر تئاتر، دور از جهان واقع، یک بار دیگه با خندیدن مراقبه‌ای از جنس شادی داشتیم ...
*
بازی دو بازیگر مرد درخشان، لطیف و کاملا روان (بازی آقای غفار منش فراتر از انتظار) بود. کارگردان هوشمندانه ریتم مناسبی برای این کار در نظر گرفته بود و این ریتم تا پایان نمایش حفظ شد.
متن به مفاهیم و نکات روانشناختی خوبی اشاره می کرد و گوشه ای از مقوله ارتباطات انسانی در عصر حاضر رو به تعبیر من به درستی هدف گرفت.

کاراکتر “پیر” انسانی “معمولی” با دغدغه های ارتباطی که به حد کافی با مخاطب ارتباط برقرار می‌کنه. “آنتوآن” به زیبایی، بعد از ورود برای من داستان رو گیراتر و هیجان‌انگیز تر کرد. البته با “بازی قدیمی” بین دو دوست که نمادین و به موقع بود، هم کیفور شدم.

شخصا از نوع روایت داستان، دغدغه نویسنده و روش طرح این دغدغه خوشم اومد. اما دوست داشتم مقداری داستان، در مورد رابطه زوج اول باهم و تاثیر احتمالی که اتفاقات ماجرا بر ارتباط اون ها گذاشت، واکاوی بیشتری می‌کرد و یا به یک سرانجامی می‌رسوند. به شخصه فکر می‌کنم نتونستم برداشت درستی از ارتباط زوج اول و تاثیر‌پذیریشون از حوادث ماجرا داشته باشم. (البته پایینتر بودن سطح بازی بازیگر خانم از دید من هم شاید بی‌تاثیر نبود و این که من اطلاعی ندارم که اجرا تا چه حد به متن اصلی وفادار بوده، ممکنه نیاز به دیدن مجدد و یا بررسی متن نمایشنامه اصلی برای نظر دادن داشته باشم) اگر کسی حوصله کرد و تا اینجای متن من رو خوند و برداشتی از این مورد داشت خوشحال میشم منو هم در جریان بزاره.
*
باید اینجا از کارگردان بابت حفظ ارزش روانشناختی این نمایش در کنار ‌‌‌‌‌بعد سرگرمی و داستانی جداگانه قدردانی کرد که باعث میشه مخاطب‌های بیشتری با این داستان ساده ارتباط برقرار کنن، این نمایشو ببینن و درک کنن. شاید گام خیلی کوچکی باشه، در بهبود شناخت فردی و جمعی مخاطبان. (شاید حتی به عقیده من، یک جلسه تئاتر درمانی)
*
طنز جنسی در داستان وجود داشت اما حس آزار دهنده‌ای منتقل نمی‌کرد و بیشتر در خدمت متن بود. شاید اگر مخاطبان با علم به موضوع و ژانر نمایش وارد سالن بشن، بیشتر آمادگی این جنبه اجتناب ناپذیر نمایشو داشته باشن، همون طور که پیش روان درمانگر هم مکالمات حاوی مطالب جنسی ممکنه باشه البته از نوع جدی. (البته کاش می‌فهمیدم که چرا برای ژانر این اثر، “کمدی” درج نشده. ممکنه به علت زمان اجرا در ماه محرم باشه یا چی..!؟)
*
بالاخره، ممنونم از حوصله برای خوندن این کامنت، وظیفه خودم دونستم که در مورد این کار ساده و بی‌ادعا نظر مبسوط خودم رو ارائه کنم. متشکرم از تیم اجرا. این نمایش رو (علیرغم گرمای زیاد سالن) برای دیدن پیشنهاد میکنم.

*** ضمنا برای استفاده از سرویس بهداشتی حتما از راهنمای محلی مسلط به منطقه استفاده کنین.
نمایش عالی بود، بهترین اجرایی که تا حالا دیدم.
(۱. تا حالا نمایشی ندیدم،
۲. این نمایش هم ندیدم،
۳. عضویت تیوال: دیروز،
۴. یاغی‌ را پلی میکند.)
.
.
.
#التماس_احترام
سلام،
من طبق عادت خواستم کامنتهای این اجرا رو بخونم ببینم اگر دوستان تیوالی راضی بودن، برم اجرا رو ببینم. بعد از خوندن کامنتها توجه کردم که تقریبا اکثر کامنتهای اخیر از طرف افراد جدید هستند که تو این چند روز عضو شدند.
در این جا خواستم خواهش کنم که عزیزان دوست و آشنای تیم اجرا، بهتر هست که کار رو و تیم اجرا رو با نقد‌های صحیح و نکات درست یاری کنن. چون منطق و عقل من میگه، شما با انتقاد به جا و گفتن حقایق میتونین تیم رو در کارهای آتی همیاری کنین، به جای اینکه در کوتاه مدت غیر مستقیم کمک به جمع آوری سود مالی مختصری کنین. اینجوری هم به شخصیت خودتون و هم هنر این مملکت و هم دوستانتون توجه بیشتری داشتین و هم در سودآوری احتمالی آینده در چندین کار بعدی نقش داشتین.
اما الان با این روش، غیر مستقیم این اجرا رو به شکل یک کار نیازمند معرفی و تشویق فیک به کاریران قدیمی تیوال معرفی کردین.
البته روی حرف من با تمامی اجراهایی است که از این حربه خواسته یا ناخواسته سود میبرن هست. این پدیده اخیرا خیلی فراگیر شده و بارها دوستان مضرات این معضل رو یادآور شدن.
با سپاس فراوان، امیدوارم آزرده نکرده باشم و کمی باعث تامل بیشتر شده باشم.
اگر اشتباهی میکنم من رو کمک بفرمایین.
سپهر این را خواند
سعید قدرتی، پویا فلاح، hami، امیرمسعود فدائی و هانیه سلیمی این را دوست دارند
حق با شماست. منم چند روز قبل برای نمایش دیگری اشاره کردم، برخی دوستان می فرمایند تذکر بیفایده یا کم فایده هست من میگم حداقل تلنگر خوبی هست برای تیم اجرایی و هوادارانشان و هم خوانندگان صفحه مربوطه👌🏻
اینکه ده نفر بدون‌ توضیح بگند عالی بود و محشر بود و بهترین نمایش عمرم بود کافی نیست....
۰۸ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام،
روی مرز باریک‌ نوشتن و ننوشتن، حجم کامنتهای مثبت من رو سوق داد که بعد از چند روز بعد از نمایش، نکاتی -شاید کم اهمیت- در رابطه با برخورد با تئاتر رو ذکر کنم، تا با این کار بتونم به سهم خودم، به پیشرفت و تعالی تئاتر های این چنین خلاق کمک کنم.
شاید مهمترین نکته این باشد که بهترین اجرا ها از دید مخاطب، هم از نیاز به بهتر شدن و شنیدن انتقاد، برای پیشرفت بی نیاز نیستن. همون طور که در بهترین نمایشها هم شاهد نقد های تند و صریح بودیم و هستیم.
بعد از تئاتر به روال معمول بعد از خواندن تعداد بسیار زیاد کامنت مثبت، چشمم به دنبال کامنتهای حاوی حتی یک نکته منفی خسته شد.
اکثر کامنتها از موضوع و توانایی انتقال پیام احساسی تعریف کرده بودند.
چند سوال به ذهنم خطور کرد:
- خلاقیت ها و نکات مثبت محتوایی، برای بی نقص دانستن کار ( آن چنان که از کامنتها به نظر میاد) کافیست؟
- آیا محتوای احساسی یک اثر در شرایط ... دیدن ادامه ›› فعلی، (موضوع همیشه حساسیت برانگیز جنگ و اتفاقات دردناک اخیر آبادان) میتونه مصونیتی برای ندیدن و یا چشم پوشی از نقایص کار شده باشه؟
- وظیفه من در‌جایگاه مخاطب در بخش کامنت، تشکر صرف از کارگردان و عوامل، برای برانگیخته کردن احساسات و فراهم سازی حس امپاتی به این اثر (چنان که از کامنتها بر می آید)، از دیدگاه یک ذهن بی طرف کافی است؟
- آیا این کار در مجموع، در زمینه محتوا و فرم بی نقص بود؟ میزان و نوع طنز کار کاملا به جا و در راستای هدف اجرا بود؟ خنده ها در همه نقاط متناسب با سطح و محتوا بود؟
- استفاده از نور در طول نمایش مناسب بود؟ دکور و لباس نمایانگر خلاقیت ویژه ای بود؟
خوشحال میشم نظرات دوستان رو که این کار رو دیدن در مورد این موضوعات بدونم و به عنوان کسی که لذت خواندن کامنت و نقد رو کمتر از لذت تماشای تئاتر نمی دونه، نکات تازه ای هم در این مجال یاد بگیرم. شخصا به اینکه لازمه تغییر شرایط فعلی، حاکم کردن تفکر نقادانه هدفمند برای همه اعضای جامعه است باور دارم و این عرصه هنری را جدا از جامعه نمیبینم.

مسئله آخر هم، کاندید شدن این اجرا در زمینه طراحی صحنه و لباس در جشنواره بود که کمی به نظر عجیب میرسید… امیدوارم آزادگی و معصومیت بی بدیل هنر تئاتر را با انتخابهای جانبدارانه خدشه دار نکنیم. اطمینان دارم، که کاندید شدن در دو رشته دیگر تا حدود زیادی برازنده این گروه خلاق و زحمتکش بود و به قدر لازم مهر تاییدی بر شایستگیهای غیر قابل انکار این اثر بود.
در پایان از تیم زحمتکش این تئاتر تشکر میکنم، و امید دارم علاقمندان واقعی تئاتر همچنان نقد رو بدون در نظر گرفتن مسائل دیگر، به عنوان موضوعی غیر قابل اغماض، و جزئی جدایی ناپذیر از هنر مد نظر داشته باشن.
ممنون از حوصله شما و درود بر همه جنوبیهای دوست داشتنی.
خب اشکان جان از نظر من که دو بار این نمایش رو در مولوی دیدم، این اثر بی‌نقصه، عالیه، درجه یکه! منم یه تماشاگر ساده‌ام، الآن باید چه کرد؟ به نظرم هر کی نظر خودش رو بگه بهتر باشه.
۱۰ تیر ۱۴۰۱
امیرمسعود فدائی
خب اشکان جان از نظر من که دو بار این نمایش رو در مولوی دیدم، این اثر بی‌نقصه، عالیه، درجه یکه! منم یه تماشاگر ساده‌ام، الآن باید چه کرد؟ به نظرم هر کی نظر خودش رو بگه بهتر باشه.
امیر مسعود عزیز، ممنون از وقتی که گذاشتین که کامنت منو بخونین.
من هم به دنبال نظرات واقعی بدون در نظر گرفتن مثبت یا منفی بودن کامنت ها هستم. ولی اجازه بدین که باتون موافق نباشم. یکم برام مفهوم اجرای بدون نقص ثقیل هست، ولی در هر حال از حوصله و پاسختون ممنونم. برقرار باشین.
۱۰ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من یک تماشاگر غیر حرفه ای هستم که دیشب این اجرا رو دیدم.
از نظر من این اجرا، جای دفاعی از آقای معجونی که جایگاه مشخصی در تئاتر دارن، نمیزاره. و سوال هایی در ذهن من ایجاد میشه. چرا باید این نمایش با این نقصها و کاستی ها اجرا بشه، چرا کارگردان با تجربه و بازیگران شناخته شده کار متوجه این ضعفها نشدن، و چی میشه که یه نمایش با یک نمایشنامه شناخته شده و یک گروه خوب، که روی کاغذ در بدترین حالت باید یه کار معمولی باشه، تبدیل به یک اجرای کسل کننده میشه. چی میشه که از این نمایشنامه، متنی اقتباس میشه که اصلا رسالتی نداره و گیرایی ایجاد نمیکنه.
چه اتفاقی میفته که در تئاتر حسن معجونی (با کارنامه قابل دفاع)، سکوت های طولانی آزار دهنده و دکور بی ربط و ضعیف، در کنار بازی های بی روح و دیالوگهای به غایت ساده و بی هدف با طنز کلامی سطحی، ما رو از یک باغ چخوفی دوباره میاره به تپه دود آلود عباس آباد. کاش “مادام” که حس میکردم داره تو یه نمایش دیگه اجرا میکنه، می دونست که من توی این همه دود خودمو رسوندم اون جا که نفهمم دورم چی میگذره. شاید اگر می فهمید میشد همون دختر دلسوخته ای که باغ پدریشو داره از دست میده.
شاید تنها قسمت دلگرم کننده نمایش جایی بود که من هم جزو یکی از درختان خسته باغ آلبالو که دیگه مثل قبل نیست، مورد اشاره دوردست یکی از بازیگرها قرار گرفتم. خواستم از همین جا بهش بگم که درست اشاره کردین… (البته رضا بهبودی رو یادم رفت جزو نکات مثبت نام ببرم، هر چند که ایشون نیاز هم به تعریف واقعا ندارن)
حس من میگه هنرمند هم دیگه نفس براش نمونده. هوا آلوده اس.
باغ آلبالو هم از این زشتی ها در امان نموند.
در آخر از همه اون کسایی که تئاترو زنده نگه داشتن تشکر میکنم. امید دارم که کارهای بهتری از تک تک این بزرگان ببینم.
خدایا شنبه را بر ما سهل گردان
باز تو دلم خالی شد :))
۰۴ خرداد ۱۴۰۱
پرستو جمشیدی
:)) خدایی ماکارونی رو باید خالی خورد ساندویچ ابهتشو از بین می‌بره و چون ماکارونی گرون شده حالا نیومدی هم عیب نداره چه کاریه، شما بمونین خونه :))
من خودم تا حالا ساندویچ ماکارونى نخوردم?براى من بندرى بخرید
۰۵ خرداد ۱۴۰۱
پونه ٢٥
من خودم تا حالا ساندویچ ماکارونى نخوردم?براى من بندرى بخرید
منم تا حالا نخوردم ولی عاشق بندری ام :)
۰۵ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید