این روزا یه بهونه پیدا کردم واسه موندن توو دنیای خودم .
موندن توو حس خوبی که به هیچ وجه نمی خوام از دستش بدم .
این روزا غرق شدم توو رنگ و نقاشی هام ، تو کثیف کاریای رنگ و تینر و جیغ و داد مامان شکوه که چرا
پریز برق اتاق خواب سیاه شده ؟
این روزا موهامو می بافم ، در تراس رو باز میذارم تا صدای مرغ مینای همسایه واضح تر شنیده شه ،
بعد
... دیدن ادامه ››
می شینم رو زمین و فنجونای سفیدمو نقاشی میکنم .
فنجونایی که قراره برن بشینن روو پیشخون کافه آوانسن و به همه بگن که گل گیسو هم به این کافه
ربط داره ، اسمی که زیر همه ی فنجونا نوشته شده و میان به خونه ی شما ، تا وقتی
فنجون چایی توون رو سر می کشید طرف مقابل تون بگه : گل گیــــــــــسو ؟؟؟ چه اسم قشنگی ...
و من حساب کرده ام اگه 1500 تا فنجون نقاشی کنم می تونم یه فولکس قورباغه ای 1971 بخرم
و اون موقع ست که باید 200 تای دیگه نقاشی کنم تا بتونم فولکس قشنگم رو رنگ کنم . همون رنگی
که همیشه میخواستم ، یه رنگ من در آوردی که توو کارگاه نقاشی همیشه می ساختمش و
اسمش رو گذاشته بودم قرمزِ ماچ تَر .
یه قرمزی که زرشکی بود ولی بنفش هم داشت و اگه به جای تربانتین بهش روغن اضافه میکردی
برق میزد . همون رنگی که همیشه استاد وثوق میگفت این رنگ خودته گل گیسو تو همین رنگی ای
و من بلند می خندیدم ...
می خوام پنج شنبه ها فولکس خوش رنگمو بردارم برم درکه آلوچه و آلبالو بخرم ، پاهامو بذارم توو آب
خنک ، موهامو باز کنم ، چشمامو ببندم و بلند بلند شعرهای عاشقونه بخونم ، از همون شعرهایی که یه
مرد می تونه برام بخونه ...
اسم فولکسم رو میذارم نارین گل و روی دو هزارمین فنجون سفیدم یه انار سرخ میکشم و هدیه ش
میدم به کسی که اگر باشه هرروز صبح موهامو می بافه و برام شعرهای عاشقونه می خونه ...
...........................................................................................................................................................
پ ن :فنجون های گل گیسو منتظرتون هستند
به زودی در کافه آوانسن : خیابون ولیعصر ، تقاطع خیابون طالقانی ، سینما قیام ...
شعر نوشت : چشم هایش شروع واقعه بود آسمانی درون آنها ، من
در صدایش پرنده می رقصید بر تنش عطر خوب آویشن... (علیرضا آذر)
امضا _گل گیسو