من: بیا زیر چتر من که بارون خیست نکنه،
میگن که خیلی قشنگه که بشر تونسته آتیشُ کشف بکنه،
و قشنگتر اینکه، یاد گرفته گوجه رو تو تابه ها سرخ کنهُ بعد بخوره!
نازی: راستی راستی یه روزی اگه گوجه هیچ کجا پیدا نشه، اون وقت بشر چیکار کنه؟!
من: هیــچی نازی... دانشمندا تٍز میدن تا تابه ها رو بخورید! وقتی آهنا همه تموم بشه، اون وقتش بشر لباسا رو میکنه و با هل هله از روی آتیش میپره!
نازی: دوربین لوبیتل مریمُ اگه با هم بخوریم، هل هله های من و تو چجوری ثبت میشه؟!
من: عشق من، آب ها لنز مورب دارن، آدمُ وارونه ثبتش
... دیدن ادامه ››
میکنن! عکسمون تو آب برکه تا قیـامت میمونه.
نازی: رنگی یا سیاه سپید؟!
من: من سیاهُ تو سپید...
نازی: آتیش... تو آبا خاموش نمیشن آتیشا؟!
من: نمیدونم والا!
نازی: چتر رو بدش به من... اون کسی که چتر رو ساخت عاشق بود؟!
من: نه عزیز دل من، آدم بود...
از: حسین پناهی