«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
درود
نمایش شایعات کمدی با ضربان بالاست و تعدد کاراکترها و موقعیت ها میتواند برای بیننده ای که به دنبال یک کمدی سرخوشانه است جذاب باشد، تیم بازیگری با هدایت درست جناب استاد شهرستانی توانسته اند درام را خلق کنند و حس درست نمایش را به مخاطب منتقل کنند، بازی اندازه و زیبای جناب متین نیا هم توانسته ریتم کار را در دست بگیرد و اوج و فرود های درستی را در تب نمایش داشته باشد. در کل دیدن این نمایش را به دوستان پیشنهاد میکنم.
و باز حکایت
چشم هایت و شب هایم
کوچه را خیس محبت کرده است
آری تهران دوباره گریسته است
و تجریش روایت تاریخ است
دیروز بی تو باز
سر کوچه ی شوق ایستادم
باران گرفت و نگاهم نم برداشت
لاله زار
و آن چشم های بیمار
لاله زار
و آن پاکت های سیگار
ای صبح همیشه ونک
من در مان نشسته ام
سری به شب بزن
تجریش بی واسطه بود
که دستانمان را راهی انقلاب کرد
لاله زار
همان خیابان
همان خیابان،که آبشخور اسب های مست
هرزگی هامان بود
سینما مولن روژ
حکایت می کرد شمایل تو را
تهران
شهر شب های همیشه
کرگدن هایِ تَرسَم
میگریند،در عزای مرگِ یک لبخند
شاعر که باشی همبَستر اسب های این سفرِ در بغض می شوی
من دلم لک زده برای یک بار مُردنِ بی حساب و کتاب.
اینجا مورچه ها نا مهربانند و غزل هایِ سگِ مست را نمی خوانند!
شبیه باکره های در خوابم عریانم،برای نکاحِ با حُبابی که در سرم فریاد میزند:
یک شب بیدار باش تا برایت یک وعده محبت خالهِ ام خرس بیاورم.............
باز اکران من است
باز قیصر شده ام
باز هم تنهایی،سهم قیصر شده است
باز هم مثل قدیم سینما غرق تماشای تواست
صندلی آخر
و صدای خنده
دست مردی دیگر
زمانی مرا عشق می خواندی
افسوس،
حرف هایت در گذشته پوسیدند
و تو هیچ ندانستی که زمان حال من درد استمراری است..........