در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال محمدرضا کریمی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:00:22
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش جذابی بود عاشق امضای مساوات رو کامل میشه تو جای جای نمایشنامه دید. اجرای سایه ها به شدت هماهنگ بود و اون راز آلود بودن رو به خوبی نشون می داد. که میشه سختگیری های کارگردان و روی کارش باعث این هماهنگی زیبا شده.
اما نمایش میتونست بهتر اجرا بشه ، به نظرم بازیگر زن نمایش نمیتونست اون حس تعلیق رو به خوبی منتقل کنه میشه گفت نقطه ضعف کار حس آمیزی بازیگر زن بود. از یه طرف دیگه طراحی صحنه هم چشم نواز نبود طوری که بگیم وقت صرف شده برای طراحیش یا ایده ابداعی داره.


ممنون از نگاه شما و وقتی که گذاشتید 🙏🏻☘️
۲۹ بهمن ۱۴۰۲
ازنظرمن یکی از بهترین کارگردانی و یکی از بهترین بازی های بود که دیدم و خوشحالم از اینکه کنار رفیق های خوبی مثل شما ها قرار گرفتم خیلی گروه دوست داشتنی و گروه گل ‌فوق العاده هستید روزه به یاد ماندنی کنار شما رفقا عزیز❤️❤️❤️❤️❤️
۲۹ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
راجب این نمایش و نقد های خیلی خوبی که راجبش منتشر شده، میشه گفت طیفی که این تئاتر رو تماشا می کنند اغلب افرادی هستند که با بدنه تئاتر نسبتا غریبه هستند، واقعا بعد از دیدن نمایش به خودم گفتم واقعا نقد های مثبت سطح توقعم رو از نمایش بالا برده بود ولی نمایش از سطح انتظار من کمتر بود. که این نشون میده مشاور رسانه ای قوی پشت کار هست که تونسته هایپ خوبی رو برای مخاطب عام فراهم کنه.
نمایش یه جوری برای ژوله نوشته شده دقیقا انگار نویسنده اول یه دکمه انتخاب کرده بعد برای اون دکمه کت دوخته، فارغ از اینا ژوله نشون داده که استندآپ کمدین خوب و محبوبی هستش و تونسته تا حدودی از از پس نقشش بر بیاد اما متن کیفیت جذابی نداره البته که برعکس ژوله، خانم عبدالرزاقی واقعا جذاب نقششو رو خوب اجرا کرد. قشنگ اختلاف کیفی ژوله و عبدالرزاقی تو بازیا کاملا به چشم میخوره الیکا عبدالرزاقی یه جاهایی خیلی قوی اجرا میکنه اما ژوله خیلی ضعیف، این ضعف بعضی جاها مثل آخر نمایش که در حال خواندن یه دکلمه مشترک هستند خودشو نشون میده ، دیشب یه لحظه ژوله دیالوگ مشترکش با عبدالرزاقی رو یادش رفت. یه چیز عجیب دیگه عادت داریم ژوله خیلی با لحن ملایم استندآپ اجرا کنه یا استندآپ کلا لحن لطیف تری داره و حتی مثلا تو محاوره کسی با داد لطیفه تعریف نمیکنه ، اما به دلیل اینکه سالن نسبتا بزرگ هستش ژوله مجبوره دیالوگ هاشو داد بزنه و کلا لحنش و تن صداش تو بازی عضی جاها خیلی توی ذوق میزنه. البته که خسته نباشید میگم تلاش خوبی بود براش.
متن نمایش نسبتا شوخی های خوبی توش بکار رفته ولی در حد یه متن خوب و خوش جریان نیست، در واقع بیننده بعضی اوقات روند نمایشو گم میکنه. و شوخی های متن گذرا هستند و نویسنده از بیان این شوخی ها دنبال مفهوم خاصی نیست. بعضی شوخی ها در خدمت نمایش ... دیدن ادامه ›› نیست.
شخصیت فرعی که اسمش لیث هستش اصلا تعریف درستی ازش تو نمایش نمیشه یه جا از کافکا میگه یهجا خیلی متفکره یا جا تنبله، شخصیت پردازی ژوله هم پر تناقضه شغلش معلوم نیست که همه اینا مشکل متن هست.
در کل اگر در این شرایط اگر بین این نمایش و نمایشی که بازیگرای معروفی نداره ولی نمایشنامه جذاب تری داره قطعا دومی رو انتخاب کنید، با دیدن یا ندیدن این نمایش نه چیزی رو از دست می دید نه چیزی رو بدست میارید، یه ساعت خنده که با یه قسمت فیلم خنده دارم بدست میاد. اما اگر ببینید هم وقتتون رو تلف نکردید. تونستید یه استند آپ زنده از ژوله و یه نمایش جذاب ازعبدالرزاقی رو ببینید.

انسان/اسب، پنجاه/پنجاه یه بسته جالب از کُرِئوگرافی های به شدت تمرین شده، حیرت آور و در خدمت نمایش است.
یک نمایش پرمغز با درون مایه ی نشان دادن رذالت های جنگ، نژاد پرستی، تبعیض و تحکم ظالمانه است که با استفاده از نمادگرایی اسب تونسته اثری ماندگار خلق کنه.
انسان/اسب، پنجاه/پنجاه مصداق بارز یه تئاتر فاخر جشنواره های فرانسوی دهه ی 80 که در اواخر سال 2023 در ایران رو صحنه رفته ، همان قدر اصیل ، متکی به صحنه گردانی حیرت آور ، بازی های بجا.
متن نمایش به شدت منسجم و مدرنه و قدرت بصری که کارگردان بکار تزریق کرده به همراه موسیقی پس زمینه
از اول تا آخر نمایش یه پکیج متناسب و فاخر با یه کارگردان حرفه ای هست. در کل اگر دوست دارید به چشم و فکر خودتون احترام بزارید حتما این نمایش رو ببینید. یکی از بهترین نمایش های امسال تا الان قطعا انسان/اسب، پنجاه/پنجاه.
نمایش ما و تنهایی و تن هایی، وطن هایی منو یاد نوشته زیر انداخت :
تولد هر کودک، نشان آن است که :
خدا هنوز از انسان ناامید نشده است . "رابیندرانات تاگور "
نمایش پر از سویه های اگزیستانسیال از عدم آزادی در تولد، مکان زندگی تا قرار گرفتن در شرایط ناخواسته بود، سویه های عمیق روانشناسی و روانکاوی رو میشه تو فیش هایی که بین تماشاچی ها توزیع میکنه دید در واقع روانکاوی با همراهی تماشاچی ها انجام میشه که خیلی این کار به نظرم خیلی نوآورانه بود.
در کل میشه گفت نمایش عمیق و پر مفهومی (اجتماعی، سیاسی و... ) بود که سجاد افشاریان تونسته بود به خوبی از پس نویسندگی و اجراش بر بیاد و یک قدم جلوتر و عمیق تر از بک تو بلک در درک روابط انسان ها بود که این پیشرفت سجاد افشاریان رو در کنار استاد کیومرث مرادی رو به خوبی نشون میده.
حدود 2 ماه پیش این تئاتر رو دیدم متن به شدت نیاز به بازنویسی داشت.
موسیقی ها، نور پردازی به شدت بدون ابتکار بود.
متن مخلوط بدی از مکبث، گودو و ادبیات کلاسیک فرانسوی بود که انگار یه مترجم ضعیف متن رو ترجمه دست و پا شکسته کرده و مالیخولیا وار به شروع به هذیان گویی می کند.
نقات قوت هم میشه به هماهنگی بازی ها اشاره کرد اما متن متن متن و هزار بار متن بد همشو نابود میکنه.
در کل امیدوارم بعد از ساختن این کار تخیلات ذهنی کارگردان و نویسنده تخلیه شده باشه و کار بعدی رو با چهارچوب ذهنی مشخص تر و متنی منسجم تر بدور از کلیشه و چسباندن ناجور خودش به تئاترهای فرانسوی که احتمالا دریافتی از اون نداشته بتونه با بهره گیری چیزی که توش استعداد داره ( بازی گرفتن از بازیگرا) یه کار خوب با نو آوری بجا رو بسازه.
میثم محمدی، امیرمسعود فدائی و سپهر این را خواندند
میترا همایونفر این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
منتظر شدم تاچند تئاتر دییگر ببینم که بنویسم :
بهترین، اصیل ترین، خوش ساخت ترین تئاتر امسال بود.
خوشحالم که این تئاتر رو از دست ندادم، دیدنش گنجی بود که به این سادگیا بدست نمیاد.
شما پنجاه پنجاه رو هم دیدی؟
۰۸ آبان ۱۴۰۲
امیرمسعود فدائی
شما پنجاه پنجاه رو هم دیدی؟
50-50 هم خوش ساخت که انگار در فرانسه ساخته شده و بازی های عالی توش موج میزنه ، ولی اندکی کابوس ها سویه های سیاسیش فراتر از تصور بود و پرداخت سوژه به شدت عالی بود. و به درد حال و هوای الان ایران می خورد.
نقد 50- 50 بعد از اتمام سانس هاش میزارم .
۰۸ آبان ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در 3 دوره مختلف (کرونا، اوایل شروع مجدد تئاترها و اجراهای نهایی 1402) مخاطب این تئاتر بودم میشه گفت هر بار اجرا جو مخاطبین در درک سویه ها و لذت ها، خوش کامی ها و بدکامی های خاصی رو به اجرا اضافه میکنه که به نظرم میشه گفت انرژی مخاطب بخش مهمی از کار رو جلو میبره.
در کل بک توبلک جز تئاترهایی بود که تونست جریان اصلی تئاتر ایران رو از تئاترهای با پروداکشن بالا بگیره و غلبه متن رو بر بازیگرهای پر زرق و برق و دکور های آنچنانی رو نشون بده.
سجاد افشاریان بعد از 3 سال اجرا تونست ایگو شخصیت اصلی متن نمایش رو به خودش منتقل کنه و اجرا رو بسیار پخته تر کنه. در کل سجاد افشاریان تنها تئاتری ایرانه که در دهه 1980 زندگی کلاسیکی رو سپری میکنه و میتونه حال و هوای نوستالژی اون زمان رو به خوبی به مخاطبش منتقل کنه.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هیدن واقعا متفاوت ترین تئاتر این روزاست.
دکور مینیمال ، موسیقی جذاب ، نور پردازی هماهنگ با موزیک ، بازی های به اندازه و بجا و باز آفرینی ها و نو آوری های بدور از کلیشه ها
هیدن سعی میکنه وام دار تئاتر معنا گرا که این روزها فراموش شده باشه، با فرمی مدرن و پایانی با سویه های پست مدرن.
متن تئاتر بدور از ابتذال بدور از تکرار یه متن منسجمه که مفاهیم اخلاقی رو به خوبی به مخاطب منتقل میکنه.
عناصر صحنه مخاطب رو مجذوب خودش میکنه و متن راز آلود جاذبه خسته نشدن و اشتیاق دیدن تئاتر رو بدون پلک زدن برای مخاطب ایجاد میکنه.
در کل با توجه به اینکه این تئاتر جز تئاترهای با هزینه تولید زیادی نیست اما کاملا تونسته از داشته هاش استفاده کنه و میشه گفت کاملا لایق تعریف هایی که ازش میشه هست.
پس فقط در یک کلمه میشه راجبش گفت "از دستش نده این تجربه رو"