«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
خب صرفا بخاطر یه دو دقیقه اومدن رامبد جوان سالن پر شده بود، بازیها عالی بود ولی قصه نه اونقد جذاب بود نه خنده دار... آخراش خدا خدا میکردم زودتر تموم شه
تئاتر گونهای از هنر است و شاید یکی از والاترین نمودهای هنر و به همین دلیل همچون سایر هنرها جوهره و کار آن بیان ایده (ιδέα / (είδος است؛ یعنی همان کاری که فلسفه به فرمی دیگر انجام میدهد. به همین دلیل آنکه بویی از ایده/حقیقت نبرده است جز مجموعهی نالههای شبهدغدغهمند و تودهای کلام در هم پیچ بیمعنا (به دلیل همان فقدان فهم ایده) توان خلق هنر را نیز ندارد و چیزی که خواهد ساخت/نوشت بیمار نزاری میشود که گویی به زورش به تخت صحنه بستهاند جهت تشریح در مقابل دیدگان تماشاگر. تنها فهم ایده است که توان خلق را به خالق میبخشد.
هیچ لذتی در دیدن این کار نبود متاسفانه!!!
اون چیزی ک این نمایش رو بیشتر دیدنی میکنه تلاش بی اندازه بازیگرانِ جوان و بسیار مستعدش است.. من بسیار از بازیهاشون لذت بردم.. بیشتر قسمتهای داستان جذاب بود بجز یه مدت کوتاهی که یکم خسته کننده میشد و شوخیهای ریز و درشت بعضا خنده داری داشت که نمایش رو لذت بخشتر میکرد جز اون یه مقدار دیالوگهای جنسیت زده اش در مورد دختر ترشیدگی یا اینکه انگار زن بودن فقط در ازدواج کردن معنا پیدا میکنه بقیه شوخیها رو من دوست داشتم..
در کل نمایش بسیار خوبی بود و برای یه گروه جوان قابل تقدیر بود و حتما ارزش تماشا دارد ..
واقعا برای وقتی که برای دیدن این نمایش گذاشتیم متاسفم...
یه نمایش از هر لحاظ چیپ که نمیدونم چرا و چگونه این همه کامنت مثبت گمراه کننده گرفته..
یه نمایشنامه کاملا جنسیت زده و شوخیهای سیاسی وق زده ای که تو هر نمایش کمدی موزیکالی هم که بری این روزها پیدا میشه..
بازی بازیگران خوب بود بهشون خسته نباشید میگم مخصوصا خانم غزاله جزایری که ۸۰ درصد بار نمایش رو دوش ایشون بود..
و در آخر باید بگم که متاسفم برای مدیریت پردیس شهرزاد که برای تماشاچی پشیزی قائل نیستن .. و اون حجم از جمعیت رو وادار میکنن یک ساعت و نیم توی سالنی بشینن که نه تنها صندلیهای ناراحتی داره که از تهویه هم خبری نبود و خدا میدونست که اکسیژن چجوری باید به حد کافی برسه بهشون .. تاخیرم که کلا دیگه عادی شده ..
کاملا شب جمعه ما نابود شد .. دیدن یه نمایش ضعیف همراه با شکنجه فیزیکی ...
تئاتر خوب و متفاوتی بود.. قسمتهای کمدی واقعا جذابش کرده بودن.. دیالوگهای مبتکرانه ای داشت و باعث حس نزدیکی بازیگر به اثر میشد.. درسته که قرار بود تقابل خیر و شر رو نشون بده اما بنظرم مثل دنیای واقعی این روزهای ما شر سوار بر ماجرا و پیروز نهایی بود .. و خیر حرف زیادی برا گفتن نداشت..
کار قشنگی بود که ارزش دیده شدن داره
در کل تئاتر خوبی بود .. مخصوصا خیلی قشنگ شروع شد .. توان فیزیکی بازیگرا ستودنی بود.. و باعث جذابیت اثر شده بود.. درسته که یجاهایی کمدی بود اما نباید انتظار داشت که کل نمایش رو آدم بخنده... یه جاهایی از نمایش کسل کننده میشد که صندلیهای خیلی خیلی ناراحت و زجرآور سالن مولوی مزید بر علت بودند... خوبه که یه فکری به حال صندلیها بشه وگرنه من بشخصه دیگه واسه بهترین نمایش دنیام نمیرم این سالن ...
در نهایت تشکر میکنم از تیم اجرای این نمایش خسته نباشید و لذت بردیم
من امشب به اتفاق دوستم این نمایش رو تماشا کردیم و هر دو لذت بردیم ! فضای فانتزی و نوی نمایش خیلی جالب توجه بود و بعضا کنایه ها و نشون دادن مشکلات یه خانواده به طور خیلی کارتونی و فانتزی گاهی در عین تلخی ، خنده روی لب ادم می اورد ...
از همهء گروه این نمایش خلاق تشکر میکنم :)
من کرج زندگی میکنم و ماههاست که دلم برای دیدن یه تئاتر پر میکشید اما بخاطر اینکه اکثر نمایشها دیروقت شروع میشن نمیشد که برم و ببینم امروز خیلی تصادفی تو کانال تلگرام تیوال این نمایش رو دیدم و بعد از اینکه به ساعت اجرا توجه کردم عزمم رو برای دیدنش جذب کردم، البته خوندن یادداشت کارگردان در این تصمیم بی تاثیرنبود، الان خیلی خیلی خشنودم که به تماشای این نمایش رفتم.
از بازیها خیلی لذت بردم همچنین از تلاشی که شده بود علی رغم تمام ممیزی ها ، نمایشنامه بخشهایی از خودش رو از دست نده .. موضوع نمایش هم بسیار نغز و قابل توجه بود... در کل بسیار از این کار لذت بردم . ممنون از همه دست اندر کاران این نمایش
داستان تکراری ای بود که به شیوه ای بسیار نو بیان شده بود... نمایشی که چشم تماشاگر به دیدنِ صحنه هایش عادت ندارد...
و من احتمالا زیادی احساساتی ام که در صحنه های پایانی و اوج داستان اشکم درومد...
زحمت خیلی خیلی زیادی که برای اجرای این نمایش کشیده میشه ستوندنیه ... به همه ی گروه خسته نباشید میگم
در ضمن ما بلیط بلوک D رو داشتیم و با خوندنِ کامنتهای اینجا قبل از دیدنِ نمایش فکر میکردم الان میرم و هیچی از نمایش نمیبینم و خودم رو راضی کرده بودم که حتی اگه چیزی ندیدم به یه نمایش رادیویی دلخوش باشم... اما واقعا دید بدی نداشتیم و خیلی هم خوب بود...به نظر من شاید بلوکهای کناری حتی گاهی چیزهایی رو میبینن که بلوکهای روبرویی از دیدنشون عاجزند... به هر حال بهتره یکم خوشبین تر به قضایا نگاه کنیم و اینقد مقزضانه کامنت نذاریم...
درسته نمایش با تاخیر 20 دقیقه ای شروع شد ولی اینم خیلی آزار دهنده نیس... مخصوصا تو جایی که ما داریم زندگی میکنیم...
به نظرم بهتره نه خلقِ خودمون رو تنگ کنیم نه با حرفهایی که از بدبینیهامون سرچشمه میگیره فکر دیگران رو مکدر :)
خسرو: من کِی مویزِ رئیس تئاترِ شهر رو گفتم؟! ها کِی؟
ژاله: خســــــــــــــــرو مویــــــز که میوه است ....
ژاله (ارژنگ): خـــــــــــــسرووو زشتــــــــــــــــه... دارن نگامون میکنن.... زشـــــــــــته...
:))))))
من دیروز باز دوباره این کار رو رفتم ...چون هم خودم دلم میخواست دوباره تماشا کنم هم خیلی دلم میخواست یکی از دوستام کار رو ببینه... بازم کلی خندیدم کلی انرژی گرفتم و دوباره لذت بردم... از نظر من کاری خوبه که وقتی از سالن خارج میشی احساس کنی کلی انرژی بهت تزریق شده... همین کافیه... نوآوریهای این تئاتر آدمهای پایبند به قواعد رو آزار میده اما از نظر من میتونه مهمترین نکتهٔ مثبت این کار باشه...
و اجرای موسیقی و ترانهٔ فی البداههٔ ابتدای این کار که اتفاقا دیروز از توی محوطهٔ فرهنگسرا شروع و به سالن کشیده شد یکی از بهترین و زیباترین چیزهاییِ که من تابحال دیدم...
امروز روز پایانیِ اجرای این کاره و به نظرم کسانی که به این منطقه نزدیک هستند و این کارو ندیدند ضرر کردند :)
:)
من همین الان دارم از این تئاتر برمیگردم قبلش کامنتهای اینجا رو خونده بودم و منتظر یه عالمه تاخیر و بی نظمی بودم، اما خیلی عاااااالی بود خیلییییییی....
تئاتر واقعا لذت بخش بود، اون چهار تا آهنگ بداههٔ ابتدایی نمایش فووووووووق العاده بود... اصلا آدم تو هنر یه همچین گیتاریستی میموند...
بازیِ بازیگرها عالی بود مخصوصا آقای امیرفضلی... و به نظر من سناریوی شجاعانه و جسوری داشت... کلا متفاوت بود و همینش بود که به دل مینشست...
پیشنهاد میکنم کسانی که از شکسته شدنِ روتینها خوششون نمیاد اصلا این تئاتر رو نبینن چون پر بود از نوآوریهای کوچیک...
تنها نکتهٔ آزار دهنده وجودِ افراد بی فرهنگی بود که صدای خش خش ساندویچ هایدا خوردنشون رو مخ ما بود و خیلی حق به جانب هم اینکارو تا اواسط تئاتر ادامه دادن!
بازم از این گروه و ارائهٔ این کار خوبشون تشکر میکنم