در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال شهروز الستی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:55:58
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
تصحیح میکنم. سه‌شنبه بیستم مهرماه.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در روز دوشنبه بیستم مهر ماه نمایش سگ سورتمه توی سالن اصلی تالار مولوی ، هیچ سیستم تهویه هوایی توی محل برگزاری نمایش وجود نداشت یا اگرم داشته روشن نبود. ضمنا" موقع خرید بلیط اون صندلی هایی که به عنوان فاصله گذاری و غیر قابل خرید مشخص شده بودن ، موقع اجرای نمایش پر بودن و عملا" فاصله گذاری ای انجام نشده بود.
میم این را خواند
سپهر این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نگاهی به نمایش بینظیر لانچر ۵
«غلاف تمام خونین»
لانچر ۵ چیزی فراتر از یک نمایش است. لانچر ۵ داستان حوادثی واقعی ست که شاید بارها و بارها اتفاق افتاده اما قبح موضوع سبب گردیده هر بار به نوعی لاپوشانی شده و یا صدایش کمتر درآورده شود. لانچر ۵ قصه‌ای کاملا" مردانه دارد و تجاوز در پادگانی را روایت میکند. یک درام بسیار منسجم ، دقیق و پر از تعلیق با دیالوگهای ناب و متناسب با متن نمایشنامه. بازیهای لانچر ۵ و شخصیت پردازی هایشان به ویژه امیر نوروزی در نقش شایگان فراتر از حد تصور است و همه ی بازیگران به درستی در کالبد نقشهایشان فرو رفته‌اند. کارگردانی بسیار خوب و یکدست است و نوید ظهور دو کارگردان جوانِ خلاق و خوش فکر در تئاتر را میدهد. طراحی صحنه ، لباس ، نور و گریمِ همسو و هماهنگ با اثر و کاراکترها نیز ، کمک شایانی به بهتر دیده شدن آن کرده‌اند. «شهروز الستی - ۹۸/۰۶/۱۱»
لطفا گزینه‌ی احتمال افشا رو فعال کنید.
۲۹ دی ۱۳۹۸
میشه لطفا از این به بعد کامنت های افشارو حذف کنید؟!
۰۴ بهمن ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درباره ی فیلمِ خوبِ مطرب
«بغضِ قناری‌ها»
اگر قصد دارید این فیلم را برای دیدن انتخاب کنید ، فاکتورِ خنده ی صِرف را حذف و سپس به تماشایِ آن بنشینید.
مطرب ، حنجره ی زخمیِ قادری‌ها و یساری‌هایِ تاریخِ موسیقیِ سرزمینِ ماست.
مطرب ، سرشار از حسرت‌ها و افسوس هایی ست که چشمانِ هر عاشقِ موسیقی و فرهنگ و هنر را خیس می‌کند.
مطرب ، داستانِ صبرِ ایوب وارِ موزیسین هایی ست که برایِ رسیدن به رویاهایِ به حَقِشان ، رنج‌هایِ فراوانی متحمل می‌شوند ، هر چند که باز هم تحققِ آرزوهایشان در خانه میسر نمی‌شود و در جایی دور از وطن ، هنرِ خود را به معرضِ نمایش می‌گذارند.
مطرب را بدونِ در نظر گرفتنِ نقدهایِ گهگاه غیرمنصفانه‌ای که از دیرباز تاکنون درباره ی چیپ و بی کلاس بودنِ خواننده‌هایِ کوچه بازاری و موسیقیِ شیش و هشت مطرح شده است ببینید.
«شهروز الستی - ۹۸/۰۸/۲۰»
من که هنوز هم عاشق آهنگ های این خواننده های به اصطلاح کوچه بازاری و از دید من مردمی و عامه پسند هستم
۲۲ آبان ۱۳۹۸
چه خوب نوشتین !! ممنون
۰۶ آذر ۱۳۹۸
من دوبار این فیلم رو دیدم و کاملا موافق نظر شما هستم
۲۲ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نگاهی به فیلمِ سرخپوست :
« سلام سینما »
اثرِ دومِ نیما جاویدی یک شاهکارِ سینماییِ به تمامِ معناست. بعد از فیلمِ اولِ این کارگردان یعنی ملبورن که رنگ و بویِ سینمایِ اصغر فرهادی را داشت ، اینبار قضیه کاملا" متفاوت است. یک فیلمنامه‌ی بسیار جذاب و منسجم با داستانی نو و بدیع که تماشاگر را با خود همراه می‌کند. دیالوگ‌هایِ درست و محکم و نیز شخصیت پردازی‌هایِ متناسب با قصه ، بیننده را با تجربه‌ای تازه روبرو می‌نماید. سناریو دارایِ پیرنگ و ساختاری قوی ست که برایِ علاقمندانِ جدیِ هنرِ هفتم ، تداعی کننده‌ی سینمایِ کلاسیک است. ویژگیِ کم نظیرِ دیگری که باید به آن اشاره کرد ، قرار دادنِ مخاطب بر سرِ دو راهیِ جانبداری از کاراکترِ سرگرد نعمت جاهد به عنوانِ رئیسِ زندان و احمد سرخپوست به عنوانِ زندانیِ فراری و پاسکاریِ حسِ همزاد پنداری و جابجاییِ مداومِ آن در تماشاگر است. به دلیلِ آنکه سازنده ی این اثر ، خود نیز فیلمنامه را به رشته‌ی تحریر درآورده ، استانداردهایِ بالایِ کارگردانی و تسلطِ بسیارِ وی در ساخت و پرداختِ این فیلم را به وضوح می‌توان دید. فیلمبرداریِ چشم نواز و تکنیکیِ سرخپوست ، در کنارِ طراحیِ صحنه و لباس ، گریم ، موسیقیِ متن و تدوین ، چنان بهم پیوسته و هماهنگ از آب درآمده‌اند که بیننده را مسحورِ زیبایی‌هایِ خویش می‌کنند. سرخپوست یک نوید محمدزاده ی جدید و متفاوت از رُل‌هایِ قبلی‌اش دارد که استادانه از پسِ ایفایِ نقش برآمده است. با تماشایِ سرخپوست باز هم می‌شود به سینما امیدوار شد و یکبارِ دیگر به جادویِ پرده ی نقره ای ایمان آورد. سینمایِ ایران زنده است تا وقتی که آثارِ ارزشمندی همچون سرخپوست ساخته و عرضه شوند.
« شهروز الستی »
زهره مقدم این را خواند
فرهاد ریاضی، رضا، سپیده، پریناز ولی لو و پریسا پناهی این را دوست دارند
لطفا نظر بنده را هم بخوانید .ممنون
۲۷ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نگاهی به فیلمِ تگزاس ۲
« پخته تر و شریف تر »
قسمتِ دومِ این فیلمِ کمدی ، در مقایسه با قسمتِ اولِ آن ، بهتر از آب درآمده است. شوخی‌ها ، چه از جنبه‌ی کلامی و چه طنزِ موقعیت ، تمیزتر و خنده‌دارتر هستند که این موضوع نشان دهنده‌ی قوام و استحکامِ بیشترِ فیلمنامه‌ی قسمتِ دوم است. سیرِ صعودیِ کارگردانی در قیاس با قسمتِ قبلیِ اثر کاملا" مشهود است. حضورِ جذاب و دلنشینِ مهدی هاشمی و ژاله صامتی نقطه ی قوتِ فیلم نسبت به قسمتِ اول محسوب می‌شود. با بازیِ خوبی که پژمان جمشیدی در تگزاس ۲ ارائه داده است ، حالا دیگر باید او را در زمره ی مهم‌ترین بازیگرانِ سینمایِ ایران به‌خصوص در ژانرِ کمدی به‌شمار آورد.
« شهروز الستی - ۹۸/۰۲/۱۴ »
نگاهی به نمایشِ تهرانِ بزرگ :

« جایی برایِ زندگی »

نمایشِ تهرانِ بزرگ قصه ی زنِ پنجاه و شش ساله‌ای به نامِ مرضیه (معصوم احمدزاده) را روایت می‌کند که شوهرش را از دست داده و با سه پسر و تنها دخترش در آپارتمانی اجاره‌ای روزگار می‌گذراند.
مرضیه سرِ کار می‌رود که جبرانِ حقوقِ ناچیزِ شوهرِ فوت شده‌اش را برایِ تأمینِ مخارجِ زندگی کرده باشد.
سعید (شاهین خواجویی نژاد) پسرِ بزرگِ خانواده گاها" به دنبالِ کار است ولی سراغِ هر کاری نمی‌رود و توقعِ درآمدِ ... دیدن ادامه ›› زیاد دارد.
امیر (علی جعفری) پسرِ وسطِ خانواده در زمینه ی تئاتر کار می‌کند.
مهرداد (ایمان عبادیان) پسرِ کوچکِ خانواده با مدرکِ لیسانس از دانشگاهی معتبر ، در یک کارگاه کار می‌کند.
الهه (مهسا فتحی پور) تک دختر و البته کوچکترین عضوِ خانواده در یک شرکت کار می‌کند.
پسرِ آقایِ رجبی صاحبِ خانه‌ای که مرضیه و بچه‌هایش در آن زندگی می‌کنند در شُرفِ ازدواج است و قصد دارد در آپارتمانی که پدرش مالکِ آن است مستقر شود. از این رو مرضیه و فرزندانش تا سرِ سالِ قراردادشان که موعدِ آن هم دو ماهِ دیگر فرا می‌رسد باید خانه را تخلیه کنند.
مشکلاتِ شخصیِ بچه ها از یک سو و پیدا کردنِ جایی برایِ زندگی و بعد از پنج سال نقلِ مکان کردن از محلِ سکونتِ فعلی و همچنین نرخِ بالایِ اجاره‌ها از سویی دیگر ، سببِ بروزِ بحران‌هایی در زندگیِ این خانواده می‌شود.
نمایشِ تهرانِ بزرگ متنی کاملا" رئال و امروزی دارد و بازیِ واقع گرایانه و در خدمتِ متنِ بازیگران نیز ، جنبه هایِ بصریِ واقعی و باورپذیری به اثر بخشیده است. دیالوگ‌ها به خوبی نوشته شده‌اند و همسو با کاراکترها و موضوعِ نمایش پیش می‌روند. با اینکه این اثر طراحیِ صحنه و لباسِ ساده‌ای دارد اما این سادگی در راستایِ قصه است و به فضایِ رئالیستیِ نمایش کمک کرده است. همه ی این نکاتِ مثبت بدان معناست که کارگردانِ اثر به خوبی از پسِ وظیفه‌اش برآمده و به همراهِ سایرِ اعضایِ گروه ، یک نمایشِ جمع و جور و درست و درمان را به رویِ صحنه برده‌اند.

( چیزی که تویِ تهران زیادِ ، خونه خالیِ برایِ مستأجر - یکی از دیالوگ‌هایِ مهم و پُرتکرارِ نمایش )

« شهروز الستی - ۹۸/۰۲/۱۳ »