در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال احسان شمس مقدم | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:43:00
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش بسیار خوبی بود یک نمایشنامه عالی و اجراهای خوب ..واقعا نفمیدم زمان چطور گذشت تا اینکه موسیقی پایانی و نریشن ملال آور پایان کار . حالم رو گرفت! واقعا گرفت! شاید من از نسلی ام که نصیحت گریز شده...شاید هم دلم می خواست توی ال و هوای نمایش بمونم و شبم رو با اون بگذرونم. به هر حال نظر من هم مانند خیلی های دیگر عزیزان این هست که موسیقی آخر نمایش نتونسته با خود نمایش ارتباط بر قرار کنه البته برای شخص من نصیحت های مادرانه! آخر نمایش بیشتر آزار دهنده بود تا پخش کشدار موسیقی جناب تهیه کننده!!! با نهایت احترام البته با همه این تفاسیر یکی از بهترین نمایشهایی بود که دیدم در درجه اول به خاطر نمایشنامه و دوم به خاطر اجرا .
ضمنا شاید برای بیننده جالب باشد که بداند دکور در خود نمایشنامه به این صورت است.....(عینا از متن ترجمه شده کپی میکنم)
اتاقی تزیین شده به سبک دوره‌ی امپراتوری دوم فرانسه است. سه کاناپه با رنگ‌های مختلف در اتاق قرار گرفته، یک مجسمه‌ی حجیم فلزی که بر روی یک بخاری قرار دارد و هم‌چنین یک میز تحریر که روی آن یک عدد کاغذبُر قرار گرفته است. زنگی در داخل اتاق تعبیه شده و لوستری که منبع نور است، در سقف مشاهده می‌شود. هم‌چنین یک دریچه یا پنجره‌ی کوچکی که کاراکترهای نمایش اتفاقات زمین را از آن‌جا مشاهده می‌کنند.
بله بسیار موافقم. همه چی عالی بود به جز آهنگ پایان کار.
۲۹ آبان ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ذوست دارم این طور به داستان نگاه کنم که همه آن افراد شخصیتهای ساخته ذهن خانم نویسنده بودند که به صورت موازی در یک اتاق- البته دو اتاق هم نام در هتل زندگی میکردند.
اینطوری خیلی داستانش برام جذاب میشه- مثل فیلم a beauituful mind
در این صورت میتونم بگم نمایشنامه رو خیلی دوست داشتم
خوشحالم از این که این کار رو دیدم
شهاب، حمید یاری و احسان شمس مقدم این را پاسخ داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کنسل شد...به همین راحتی!!!
فرزاد حریری و محمد فروزنده این را خواندند
این بار که دیگه نه حاشیه سازی شد نه چیزی. اون دوستانی که سر کنسل شدن اجرای قبلی تیوالی ها رو به هم صدایی با داعشی های تئاتر متهم می کردند این بار هم لطفا محبت شون رو از ما دریغ نفرمایند.
۲۳ مهر ۱۳۹۳
واقعاً؟! :)
۲۳ مهر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آنقدر عالی بود که از بیان اون ناتوانم...حتی آنقدر عالی که اشکال پیش آمده در نور را میشد نادیده گرفت. و از صدای زیبای اساتید خواننده که از صحنه تقریبا تاریک شنیده میشد و از اجرای ارکستر لذت برد.
ای کاش فرصتی بود تا بتوانم دوباره به دیدن این کار بروم.
شاید این بار از شر دوستان نامهربان بالکن بغلی که سالن را با سلف دانشکده !!!اشتباه گرفته بودند نجات پیدا کنم
نکته مهم تر این که اگه مردم یاد بگیرن که فیلم برداری نکنن میشه بیشتر لذت برد.
من که انقدر نور سبز لیزر دیدم کلافه شدم.
۱۵ مهر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چرا یک عکس خوب از این نمایش تو تیوال نیست؟
سارا نیکی این را خواند
لونا و محیا پارسائی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پنج شنبه نمایش را دیدم.خیلی طول کشید تا تونستم باهاش ارتباط بر قرار کنم! هم به خاطر تکرار حرکات و کشدار شدن نمایش و ه به خاطر شلوغی سالن... سالن بیش از حد پر بود و در حال انفجار. بی نظمی و بلبشو از طرفی عزیزانی که به حساب خودشون یواشکی عکس میگرفتن! مردمی که موقع اجرا تفسیر میکردند آنهم با صدای بلند! ولی به مرور عادت کردم و از بازی خوب خانمها پگاه کاظمی و الهه بخشی لذت بردم به خصوص خانم کاظمی. دکور هم خوب بود.
در ضمن باید اعتراف کنم که مفهوم نقش آقایانی که لباس روزنامه ای داشتند رو نفهمیدم.
اگر کسی توضیح بدهد ممنونش میشم
در ضمن از آقای علیرضا قدیری به خاطر عکسهای زیبایشان خسته نباشید میگم
فرزانه و امیر مسعود این را خواندند
بهاره مبینی و حسین ایرجی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کار بسسسیار خوبی بود و البته متفاوت! قبلا عرض کرده بودم که عده ای با مرداب روی شیروانی مقایسه اش کرده بودند .به نظر من قیاس مع الفارق بوده!! هر دو تا کار خوب بودند ولی از هیچ جهت شبیه به هم نیستند مگر خوبی!!
خانمی هم که در کنار من نشسته بودند هم هر دو کار را دیده بودند و با من هم عقیده.
به نظر من کار خیلی پر انرژی و پر هیجانی بود.
من تا به امروز همچین نگاهی به جنگ در هیچ کجا ندیده بودم(منظورم داخل است نه خارج!)
میمیک صورت بازیگران را خیلی دوست داشتم دلم می خواست با یک گریم سنگین تاثیرش بیشتر میشد. شاید هم نه...
این کار رو از دست ندید
دیالوگ ماندگارش هم.....حیییف حیف!
سلام خانم فرزانه. امیدوارم باز هم شما در کارهای دیگر زیارت کنم تا از نظرات و تجربیات شما بهره بگیرم. اگر برنامه ای برای دیدن نمایش طوروپ طرب دارید.روز مورد نظرتون رو به من طلاع بدید یا همین جا یا از طریق ایمیل
با سپاس فراوان
ایمیل:ehsan.400.184@gmail.com
۰۲ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب مرداب روی بام را دیدم و دوشنبه برای دیدن دو لیتر...رزرو کرم
خیلی دلم می خواهد هر دو نماش را ببینم تا بتونم با هم مقایسه اشون بکنم.. اکثر دوستان به دو گروه تقسیم شدند. عده ای این و عده ای آن میپسنددند!!!
اگر متنم مثل قبلی پاک نشه حتما نتیجه رو خدمتتون عرض میکنم
بهرنگ و روزبه فخـر این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب مرداب روی بام را دیدم و دوشنبه برای دیدن دو لیتر...رزرو کرم
خیلی دلم می خواهد هر دو نماش را ببینم تا بتونم با هم مقایسه اشون بکنم.. اکثر دوستان به دو گروه تقسیم شدند. عده ای این و عده ای آن میپسنددند!!!
اگر متنم مثل قبلی پاک نشه حتما نتیجه رو خدمتتون عرض میکنم
بهرنگ این را خواند
منم هردورو دیدم ولی از مرداب روی بام خیلی بیشتر خوشم اومد :)
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بسیار عالی بود...حتما ببینید
نمیدونم چرا متن قبلی که نوشتم پاک شده!...شاید چون توش شوخی کرده بودم با هنر مند نقش مرد داستان!!! جناب آقای عبد آبست!!
کیمیا TAV، آوا فیاض، نازنین رمضانی و بهرنگ این را خواندند
سیاوش حیدری و سهیل علی بابایی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من نمایش آرش را سالها پیش در سالن گوشه فرهنگسرای نیاوران دیده بودم. به عقیده من دیدن آن نمایش پیش نیاز درک کار استاد بیضایی است.
آن نمایش باعث شد که در آن زمان به ایرانی بودنم افتخار کنم و حس میهن پرستی ام به قول معروف بزنه بالا!
این نمایش باعث شد که از خودم خجالت بکشم. از اتفاقاتی که در این سالها بر کشورم رفته...
خلاصه میکنم. این تیمارستان کشور ماست که نیمه شب نیمه ویران شده و این دیوانگان ما ملت هستیم که هنوز مشغول به تکرار داستانهای گذشته ایم ولی با کمک پرستار و چوب و اجبار...
بازیگر نقش آرش حتی حاضر به ادامه بازی نیست و به جای او آن هم از روی اجبار زنی علیل را بر روی صندلی چرخدار انتخواب کردیم. زن به واسطه نقشی که در آن فرو میرود کمی ...و برای مدتی قدرت یافته اندکی شفا میگیرد....الی آخر