در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | ارسطو خوش رزم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:38:30
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش هیدن به معنای واقعی کلمه تئاتر است
تماشایی ، لذت بخش ، شگفت انگیز و شریف
کوروش شاهونه را سال هاست که می شناسم بازیگری توانا با وسواس های درستش در انتخاب نقش که حالا چند سالی ست که در قامت کارگردان می درخشد قبلا نمایش مانستر را از کوروش دیده بودم که به حد کافی از دیدنش لبریز از لذت شدم و صحبت درباره آن را در این نوشته مجال نیست . اینجا صحبت هیدن است کوروش شاهونه و گروه اجرایی همراهش نمایشی را این شب ها در سالن قشقایی در مقابل چشم تماشاگر به روی صحنه برده که تمام و کمال است ، کارگردانی بی نظیر ، دقیق و هوشمندانه ، ایده اجرایی بی نهایت جذاب ، طراحی صحنه فوق العاده و استفاده درست از هر آنچه که برای نشان دادن جهان نمایشی که خلق کرده به آن نیاز داشته از جمله ترکیب هوشمندانه صدا ، صوت ، آوا ، موسیقی و تصویر که تماشاگر را از جهان پیرامون و روزمره اش جدا می کند و برای ساعتی به جهان نمایش می برد ، مبهوت می کند و باز میگرداند . و عجب جهان زیبایی . بازی های تمام بازیگران تمام و کمال در خدمت ایده اجرایی و جهان خلق شده کوروش شاهونه است به خصوص ریحانه رضی که بدون شک یکی از درخشان ترین و به جرأت سخت ترین نقش هایش را به بهترین شکل و بی نقص اجرا می کند ( برای حضر از اسپویل نمایش اشاره ای به شخصیت نمایش و ویژگی دشوارش نمی کنم ) . حمید رحیمی بازیگری که بارها افتخار روی صحنه بودن را با او تجربه کرده ام و شکی در توانایی بازیگری اش ندارم را در هیدن به شکلی دیدم که نه تا به حال دیده بودمش نه در تصورم بود که او را به این صورت هم می شود دید و از دیدن اش در این نقش با این شیوه اجرای نقش لبریز از لذت و شگفت زده شدم . در این روز ها که قالب نمایش هایی که در سالن های متعدد تهران به روی صحنه می روند و ناچار از هزینه های کمرشکن تولید یک اثر نمایشی به اجبار از سر و ته خیلی از اجزای لازم برای یک اجرا می زنند تا با اندک درآمد حاصل چرخ زندگی عوامل دخیل در اجرا را بچرخانند ، کوروش شاهونه در اجرایش از هیچ عامل موثری گذشت ... دیدن ادامه ›› نکرده و اگر بخواهم به حق بگویم هر آنچه را که می بایست را تمام و کمال و سخاوت مندانه در اجرایش گنجانده . این احترام به تئاتر است ، احترام به تماشاگری هست که وقت و پولش را در این شرایط سخت اجتماعی و اقتصادی هزینه کرده تا نمایش ببیند . به احترام تمام عوامل نمایش هیدن کلاه از سر بر می دارم تا ادای دینی کرده باشم به احترام متقابلی که به نگاه و شعورم گذاشتند .
هیدن نیاز به توصیه و سفارش من و امثال من ندارد
اگر تئاتر را دوست دارید اگر مثل من خیلی کم در نمایش هایی که میبینید معنای واقعی تئاتر را پیدا میکنید ، نمایش هیدن را ببینید ، لذت ببرید و از جادوی صحنه و نمایش مسحور شوید .
ریحانه رضی (reyhanehrazi)
🙏🙏❤️❤️
۰۴ مرداد ۱۴۰۲
ارسطو خوش رزم (arastookhoshrazm)
کوروش شاهونه
ارسطو جانم عزیزم از لطف تو برادر عزیز و ارتیست بسیار ممنونم از طرف کل گروه هیدن🙏♥️🙏
دم شما و کل گروه هیدن گرم
بدرخشین تا همیشه 💚👌
۰۴ مرداد ۱۴۰۲
ممنونم🙏🏻🦋
۰۸ مرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پایین گذر سقا خانه را دیشب در تماشاخانه سنگلج به تماشا نشستم ، همین که نوشته اکبر رادی را در این تماشاخانه به نظاره بنشینی اینقدر نوستالژی را برای هر تماشاگر تئاتری زنده می کند که سرشار از لذت و با حال خوب به مثابه مسکنی هرچند کوتاه مدت بعد از اجرا روانه زندگی روزمره و تکرار مکرر حال بد این روزها شود . حالا این نکات رو به پیش زمینه بالا اضافه کنید ، نمایشنامه درخشان اکبر رادی با آن نثر منحصر به فرد ، کارگردانی روان و بی تکلف رضا بهرامی که بدون هیچ گونه تلاشی برای به رخ کشیدن هنرش در کارگردانی که بارها آن را در کارهای قبلی اش دیده ام و در آن هیچ شکی ندارم ، به تماشاگر اجازه می دهد بدون هیچ اضافه ای از دیدن نمایشی که جنس اش از دل مردم و برای مردم خصوصا تماشاگر عام است لذت ببرد ، بازی یک دست ، روان و دلنشین همه بازیگر ها خصوصا بهروز پناهنده و کهبد تاراج که بعنوان شخصیت های اصلی پیش برنده نمایشنامه به حدی درست و اندازه است که لحظه ای از دیدنشان غافل نمی شوی ، بهروز را قبلا در چندین نمایش دیده بودم و غیر از این انتظاری از او و توانایی اش نداشتم ، اما کهبد تاراج شگفت زده ام کرد ! تا به حال از او بازی ندیده بودم ، نویسنده و کارگردان درجه یکی که این بار در قامت بازیگر باز هم بی نظیر است ، نقش را به گونه ای درست ، مسلط و روان ایفا کرده که نمی توان بازیگری دیگر را به جایش تصور نمود . گویی رادی این نقش را برای کهبد تاراج نوشته و بس . تقابل بهروز و کهبد روی صحنه تماشایی و لذت بخش است ، پا به پا ، در کنار و در عین حال در مقابل هم نمایش را از اول تا آخر به گونه ای سیال و روان پیش می برند که متوجه گذر زمان نمیشوی . در کنار بازی خوب همه بازیگران که تعدادشان کم هم نیست و از قضا همه در جای خود به اندازه و درست اند که این هم از هنر کارگردانی رضا بهرامی نشأت میگیرد نمی توان از درخشش امیر عدل پرور در نقش امیر آنتونی عبور کرد ، حضورش شیرینی خاصی به نمایش اضافه میکند که منحصر به فرد خود امیر عدل پرور و توانایی اش در ایفای نوع خاصی از تیپ سازی است که قبلا بارها از او دیده ام . در کنار همه این عناصر موسیقی زنده بی نظیر با صدای بسیار دلنشین علیرضا درویش رنگ و بوی ویژه ای به نمایش داده که هم راستای نمایشنامه و صحنه و نور و بازی و کارگردانی ، از نقاط قوت ویژه اجرا ی رضا بهرامی ... دیدن ادامه ›› است .
گفتنی بسیار است اما مجال در این نوشته بیش از این نیست
دیدن پایین گذر سقا خانه در تماشاخانه سنگلج سراسر لذت و زیبایی و خاطره بازی است ، از همه این ها خود را محروم نکنید .
ارسطو جان دم شما گرم🙏🌱
۰۷ شهریور ۱۴۰۱
ارسطو خوش رزم (arastookhoshrazm)
کهبد تاراج
ارسطو جان از لطفت به اجرا و من بسیار ممنونم مرسی♥️🎭
لطف نبود ، حقیقتی بود که دیدم
دمت گرم ، لذت بردم از صلابت و تسلطت روی صحنه و بازی درخشانت 👌
۰۷ شهریور ۱۴۰۱
کهبد تاراج (kahbodtaraj)
ارسطو خوش رزم
لطف نبود ، حقیقتی بود که دیدم دمت گرم ، لذت بردم از صلابت و تسلطت روی صحنه و بازی درخشانت 👌
♥️♥️🎭♥️♥️
۰۷ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کهبد تاراج را سال هاست که میشناسم ، او نمایشنامه نویس و کارگردانی هست که از همه زرق و برق ها و عناوین و خودنمایی های یک نویسنده و کارگردان میگذرد تا بازیگرانش بدرخشند ، یکه تازی کنند و گاهی نمک خورده و نمک دان بشکنند ، به عنوان یک بازیگر که سال ها تئاتر کار کردم بار دیگر با دیدن نمایش یاماها حسرت کار کردن با کهبد تاراج به دل و جانم نشست ، وقتی یاماها را در سالن قشقایی دیدم نفسم بند آمده بود ، بغض راه گلو را گرفته و اشک در چشمانم حلقه زده بود ، حسادت شیرین به بازیگرانی که این فرصت دست داده بود که بتوانند مونولوگ های عجیب ، خاص ، کم نظیر و منحصر به فرد کهبد تاراج را اینگونه درخشان و بینظیر اجرا کنند ، لذت ببرند ، زندگی کنند و تماشاگر را از دنیای بد این روزها جدا کرده و به دنیای دیگری ببرند که اگر آن دنیا هم زیبا نیست اما کهبد تاراج با هنری که خاصه متعلق به خودش ، تفکرش و قلمش هست آن را برایت تبدیل به یک نوستالژی زیبا میکند که دل کندن از آن برایت آنچنان سخت میشود که وقتی نمایش تمام شد حالم به طرز عجیبی آنقدر خوب خراب بود که نفس هایم به شماره افتاده بود ، ضربان قلبم را در گلویم پشت بغض فرو خورده ام حس میکردم و میخواستم ساعت ها همان جا بشینم زار زار گریه کنم و در همان دنیای نمایش باقی بمانم و به این جهان بازنگردم . کهبد تاراج نویسنده و کارگردانی هست که هرکاری بکنی نمیتوانی در کارهایش به عنوان بازیگر بد باشی او به گونه ای مینویسد و کارگردانی میکند که این فرصت را از هر بازیگری هرچقدر هم که بد باشد میگیرد و او را وادار به درخشش میکند هرچند که در یاماها هر سه بازیگرش بدون شک از بهترین های تئاتر هستند ولی از همیشه خودشان فراتر و بینظیرتر ظاهر شده اند . تجربه دیدن یاماها رو از دست ندین ، تجربه دیدن تئاتر به معنای واقعی کلمه ، تجربه شنیدن دیالوگ های گوش نواز ، تجربه دیدن بازی های رشک برانگیز مازیار ، لبخند و مرجان ، تجربه شنیدن صدای سوسن ، صدای موتور یاماها ، نوستالژی های تلخ و شیرین ، قصه ای عجیب ، غمگین و به شدت دلنشین
?❤
۲۰ بهمن ۱۳۹۹
کهبد تاراج (kahbodtaraj)
ارسطو جان امیدوارم دلی نوشته باشی و من لایق باشم


ممنونم ازت رفیق
به امید همکاری??
۲۰ بهمن ۱۳۹۹
منم حسرت کار کردن باهاشو دارم
۲۰ بهمن ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مبهوت و حیرت زده از سالن بیرون آمدم ، همهمه آدم ها را نمیشنیدم . گیج و شگفت زده بودم ، وجودم سرشار از لذت ، افتخار و حسادت بود . لذتی وصف ناپذیر از نمایشی که دیدم ، افتخار به اینکه دوستانی همچون رضا بهرامی ، مجید رحمتی ، پگاه ترکی و مهران رنجبر دارم که در کنار هم شاهکاری به نام کریملوژی را روی صحنه برده اند و حسادت به مجید رحمتی که در بازیگری دست نیافتنی بود . نمایش کریملوژی دارای تمامی عناصر اجرایی در حد کمال است . متن خوب ، کارگردانی درخشان ، طراحی لباس دقیق ، با فکر و سرشار از خلاقیت ، طراحی صحنه ای کاملا در خدمت اجرا ، نورپردازی چشم نواز و در نهایت بازیگری بی نظیر و رشک برانگیز . استفاده به شدت درست و فکر شده از تمامی این عناصر در راستای اجرایی که تماشاگر را در طول اجرا روی صندلی های سالن سایه تئاتر شهر میخکوب میکند . این نوشته کمترین حد از احساسم نسبت به اجرا بود . بیش از این نه میگویم نه میتوانم با کلمات بگویم . کریملوژی را باید دید ، نباید نوشت . به نظرم برای هر کسی که علاقه مند به تئاتر و هنر نمایش است ، این روز ها کمتر چنین فرصتی برای لذت بردن فراهم میشود . این فرصت را مغتنم بدارید . همین
⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩
۱۳ شهریور ۱۳۹۸
آقا امشب ما داریم با دوستامون می ریم ... هیجان زده شدم
۱۵ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر