در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال بهزاد کیوانی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:47:25
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام به همه دوستان تیوالی، مخالف، موافق یا بی نظر در مورد سریال
من هر سه قسمت را دیدم و دوست داشتم نظراتم را با شما عزیزان به اشتراک بذارم
بعنوان یک بیننده عادی (معمولی) و بدون سواد هنری از سریال تا اینجا خوشم اومد. برخی دوستان اشاره به روشنفکرنمایی و کپی برداری و ... داشتن. از نظر من صرفا به این خاطر نمیشه کلیت اثر را زیر سوال برد. به هر حال سازنده هر اثری در انتخاب فرم و تدوین محتوا به مقدار قابل توجهی صاحب اختیاره. اقتباس، اشاره، برداشت آزاد میتونه به نوعی ناشی از همین اختیار و ابتکار عمل سازنده باشه. تا جایی که به کپی کاری بدون ابتکار نکشه، این نوع پرداختها میتونه قابل پذیرش باشه و صد البته مخاطب هم در دوست داشتن یا نپسندیدن این پرداخت و فرم هم اختیار کامل داره. برای من که بخش عمده ای از آثار مورد اقتباس را ندیده ام، این موضوع تاثیری در پسندیدن سریال نداشت.
عده دیگری از دوستان گفته بودن که هومن کارآموزها را بدون پرداخت دستمزد به کار گرفته و این موضوع دستاویزی برای نکوهش کارگردان شده بود. من از جزئیات این ماجرا چه مستقیم و چه غیر مستقیم اطلاعی ندارم و لذا حکمی هم صادر نمکردم. اما وقتی با دوره سه ماه کاراموزی خودم در دوره لیسانس ( مهندسی برق) قیاس میکنم این موضوع نکوهیده نیست. در بسیاری از دانشگاهها در سراسر دنیا دانشجوها دوره کارآموزی را بدون دریافت دستمزد طی میکنن و البته بعضی جاها هم دستمزد کمی میگیرن. بنابراین اگر هنرجویی با اختیار و تصمیم خودش وارد کار در این سریال شده تا کسب تجربه کنه و در مقابل هم دستمزدی نگرفته، این موضوع هم از نظر من نمیتونه محل ملامت باشه و اصولا چه تجربه ای بهتر از کارکردن در یک اثر هنری با یک کارگردان با تجربه؟ البته ناگفته نماند که بازی برخی از کار اولی ... دیدن ادامه ›› ها بصورت کاملا نرمال و قابل درک، خام بود اما برای من حد و مقدار این خامی به اندازه ای نبود که باعث دلزدگی بشه و احساس کنم با شیادی پولی از جیبم خارج شده! ضمنا با استفاده از امکان خرید قسمتها بصورت مجزا که توسط تیوال فراهم شده، عملا مخاطبین آزادی عمل کافی برای انتخاب بدون احساس مالباختگی در اختیار خواهند داشت.
اما در خاتمه آنچه که برای من این سریال را جذاب کرد بطور خلاصه فرم و پرداخت نسبتا متفاوت، ریتم قابل قبول و البته بازی های درخور تحسین نوید و صابر بود. فیلمنامه از نظر منطق داستان مقدار اندکی لنگ میزد اما به هر حال در دنیای تصویر مخاطب با تجربه خیالی سازنده اثر همراه میشه و حتی اگر هم جمله ای در تیتراژ بصورت غیر مستقیم اشاره ای به واقعی بودن داستان داره وجود داشته باشه ( که البته برداشت من این نبود) بازهم نمیشه گفت که مخاطب قرار است یه مستند یا داستان واقعی را تماشا کند. اصولا از نظر من کارکرد اصلی هنرهای نمایشی، همراه کردن مخاطب در یک تحربه خیالی است هرچقدر هم که داستان اثر واقعی باشه، بازهم دوربین کارکرد خیال پردازی اش محفوظ خواهد ماند.
با احترام ولی فرض همراه شدن بی چون چرا با تجربه خیالی سازنده می تونه توجیه ای برای نفی ضعیف بودن هر فیلم و سریالی باشه
من خیلی دوست دارم وارد دنیای ذهنی هر مولفی بشم اما به شرط اینکه این دنیای ذهنی فرم گرفته باشه بعد پیدا کرده باشه و لایه های زیرین قابل کاوش داشته باشه در یک کلام اصیل باشه
در واقع تا زمانی که منطق بیرونی یک اثر تا این حد سسته و لنگ میزنه نمیشه راهی به منطق دورنی و ویژه اثر پیدا کرد و همراهش شد.
صرف پخش آهنگی از CocoRosie و یه سری نریشنهای فیلسوف مابانه و دوربین چرخوندن و قلب چپ و راست کردن خیال پردازی شکل نمیگیره
۲۱ دی ۱۳۹۹
همراهان عزیز آقایان باقری و جوانی
سپاس از وقتی که برای نوشتن پاسخ اختصاص دادین
برای بنده تجربه خیالی مفهوم ساده تری داره و به خاطر همین سادگی، من با داستانی که از منطق ذهنی متعارف پیروی نمیکنه یا اینکه من را وارد دنیای ذهنی مولف نمیکنه، نقض غرض محسوب نمیشه عمق و بعد یک داستان تخیلی یا نیمه واقعی با داستان دیگه ممکنه متعارف باشه مثال ساده مقایسه هری پاتر و ارباب حلقه ها با فیلمی مانند پالپ فیکشنه در یکی دنیای اثر کاملا فانتزی و به کل دور از واقعیتهای ملموس و عینی محسوب میشه اما در دیگری داستان در دنیای قابل درک پیرامون ما میگذره اما برخی از رویدادهاش با منطق عینی و‌روزمره پیرامون ما ... دیدن ادامه ›› منطبق میست
پخش موسیقی از هر هنرمندی، چپ و راست شدن دوربین و یا نریشن فیلسوف مابانه، ارتباطی به این تعریف من از تجربه خیالی نداره و خب طبیعتا بودن و نبودشان تاثیری هم در برداشت من و نگاهی که به اثر داشتم هم نخواهد داشت
در موضوع کارآموزی و تفاوتش با سیستم آموزشگاهی هم متاسفانه من نمیدونم تفاوتش چیه تا جاییکه یادمه در دانشگاه تحصیل میکردم و بعد سه ماه تابستون براساس تصمیم دانشگاه برای جایی که میتونستیم بریم کارآموزی
، این دوره را گذروندم صبح راس ساعت شروع کار مثل بقیه کارکنان ارگان مربوطه میرفتم سرکار تا حدودی از آموخته های نصفه و‌نیمه دانشگاه برای انجام کاری که به من محول می شد استفاده میکردم و پا به پای بقیه کارکنان (در مورادی حتی بیشتر و سخت تر) کارهای محوله را انجام میدادم بدون حقوق و‌مزایا تنها حسن قضیه این بود که تجربه مرتبط با رشته تحصیلی را بصورت عملی در محیطی خارج از دانشگاه بدست آوردم که البته بعدها که مشغول بکار شدم تا اندازه ای به کمک من آمد
۲۶ بهمن ۱۳۹۹
بهزاد کیوانی
همراهان عزیز آقایان باقری و جوانی سپاس از وقتی که برای نوشتن پاسخ اختصاص دادین برای بنده تجربه خیالی مفهوم ساده تری داره و به خاطر همین سادگی، من با داستانی که از منطق ذهنی متعارف پیروی نمیکنه ...
درود
کارآموزی قسمتی از فرآیند تحصیل چهت آشنا شدن و یا لمس عملی مفوضات و تئوری‌های دانشگاهیه.
سیستم آموزشگاهی ارائه آموزش به شرط جلو دوربین/روی صحنه رفتنه: یک کاسبی برای دارنده آموزشگاه؛ از کوشکی تا باقی دوستان (به سبک یوگی و دوستان).
به‌نظرم روشن تفاوت.
۲۶ بهمن ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
افسوس که نمیشه این کار درخشان را بصورت آنلاین یا فیلم تئاتر تماشا کرد. چقدر دلم میخواست دوباره تماشا کنم....
لاتاری در مجموع فیلمی متوسط بود که بیشتر دچار شعارزدگی شده بود از ابتدا ت میانه فیلم که منجر به ایجاد گره و یک عاشقانه دراماتیک می شود فیلمنامه به خوبی پیش می رود اما در نیمه دوم فیلم صرفا شاهد بیان شعارهایی نخ نما شده هستیم که در برخب موارد رنگ و بوی فاشیستی هم بخود می گیرد. سوژه انتخاب شده برای قصه سوژه خوبی است اما پرداخت نامناسب بخصوص در نیمه دوم فیلم و پرداختن به شعار و ابراز انزجار مانع از به نتیجه مطلوب رسیدن می شود. علل و عوامل اصلی موضوع اصلی فیلمنامه متاسفانه در اثر همین شعارزدگی به حاشیه می رود.
بازی بازیگران در سطح قابل قبولی است اما ضعف فیلمنامه و قصه باعث می شود بازی بازیگران زیاد به چشم نیاید.
لازمه ایجاد یک اثر هنری خوب و ارزشمند، توجه کافی و پرداختن به مولفه های اساسی گونه انتخاب شده برای اثر می باشد. به ظاهر گونه انتخابی کارگردان برای این فیلم هیجانی و معمایی بوده است اما متاسفانه هیچ یک از مولفه های این گونه (اعم از مولفه ای داستانی و مولفه های تکنیکی) در این فیلم رعایت نشده بود. متاسفانه قصه به طرز عجیبی با ریتم کند و کاملا آشفته بیان شده بود. در تصویربرداری اثر نیز حتی تلاشی برای اضافه کردن هیجان به سکانسها صورت نگرفته بود. انتخاب لوکیشن فیلم نیز هیچ تناسبی با عنوان و خط سیر فیلمنامه نداشت. بازی بازیگران توانمندی چون مریلا زارعی و کامبیز دیرباز نیز متاسفانه تحت الشعاع ضعفهای پرداخت فیلمنامه قرار گرفته بود و به هیچ وجه در حد و اندازه نام و سابقه آنها نبود.
در مجموع به جز دقایقی اندک در انتهای فیلم، بقیه اثر به طرز نا امید کننده ای از توانمندی احمدرضا معتمدی و سایر عوامل دور بود.
شکوه حدادی، امیرمسعود فدائی، امیر و عاطفه گندم آبادی این را خواندند
یاسمن و بهاره این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شعله تقریبا تمام مولفه های سبک منحصر به فرد نعمت اله را در خود جای داده است. شخصیت منفی که هیچ حدی برای رذالت و فرومایگی قائل نیست. البته در این فیلم برخلاف بوتیک، آرایش غلیظ و رگ خواب عقده های روانی این شخصیت بیشتر تحت تاثیر شرایط اجتماعی تاثیر گذار بر زندگی اوست. در این میان همانند آثار قبلی این شخصیت منفی درگیر روابطی عاطفی با شخصیت مثبت فیلم می شود اما در نهایت این روابط عاطفی تاثیری در رفتارهای ستیزه جویانه او ندارد ودر نهایت او را به زوالی دراماتیک می کشاند.
شباهت های معنا داری در نوع روایت و شخصیت پردازی در “شعله ور” و “ آرایش غلیظ” به چشم می خورد. همچنین صحنه آرایی نیز در این فیلم با آرایش غلیظ و رگ خواب قرابت های زیادی دارد.
چهره پردازی بازیگران کمک قابل توجهی به باورپذیر شدن کاراکترها کرده است و همچنین موزیک متن فیلم یکی از نقاط قوت آن بشمار می آید.
با این تفاسیر اگرچه شعله ور تا حدودی از نقطه نظر زیبایی های بصری نسبت به فیلمهای قبلی نعمت اله اندکی پیشرفت داشته است اما به طور کلی پیشرفت قابل توجهی در خط سیر هنری او دیده نمی شود و به نوعی شاید بتوان گفت در مجموع رگ خواب و آرایش غلیظ تا حدودی نسبت به شعله ور فیلمهای بهتری بودند.
حنه میرا، امیر و سپهر امیدوار این را خواندند
کاوه علیزاده این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مهمترین نکته فیلم کنارهم قرار گرفتن فضاهای ملودرام، ظنز و تعلیق در کنار یکدیگر بود و شاید بتوان گفت این سه فضا ارکان و ستونهای اصلی فیلم را تشکیل می دادن و از آنجا که به هرکدام از اینها به اندازه لازم و کافی پرداخته شده بود، می توان گفت که فیلم اسکلت و استخوان بندی قوی و متوازنی داشت.
مضمون اجتماعی فیلمنامه و پیامهای روانشناختی آن نیز بر روی این استخوان بندی مناسب به خوبی حق مطلب را ادا کرده بود و به دلیل پرداخت مناسب به هیچ عنوان حالت شعارگونه بخود نگرفته بود.
روایت ها و فضای نوستالژیک فیلم نیز به اندازه لازم بود التبه در صحنه آرایی و انتخاب لباس امکان بکارگیری دقت و ظرافت بیشتری وجود داشت. اما در مجموع این نقطه ضعف کوچک به گیرایی کلی و زیبایی فیلم لطمه جدی وارد نکرده بود. فیلمبرداری نیز کاملا زیبا و استادانه انجام شده بود و از بودن نام محمود کلاری در عوامل فیلم بعنوان مدیر تصویربرداری نیز می توان انتظار داشت که نمای بصری فیلم زیبا و منحصر به فرد باشد.
در مجموع از نظر بنده با دیدن این فیلم می توان پیمان معادی را بعنوان فیلمسازی صاحب سبک و جریان ساز مطرح نمود.
انتخاب و استفاده بجا از موسیقی زیبا و هنرمندانه یکی دیگر از وجهه های زیبایی شناختی اثر بود،
مریم راد، امیرمسعود فدائی و امیر این را خواندند
نیلوفر این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلم خوبی بود که از منظر روابط اجتماعی به سوژه خوبی پرداخته بود. در لایه های زیرین قصه نیز بارقه هایی از جدال سنت و مدرنیته به چشم می خورد و تقابل سنت با تنشهای روز اجتماع در بطن قصه با ظرافت معنا داری گنجانده شده بود واگر در این زمینه قصه عمق بیشتری پیدا می کرد، تاثیر گذاری فیلم بیشتر می شد.
بازی بازیگران نیز در مجموع نمره قبولی داشت. اگرچه مهتاب کرامتی قبل از درگیری با ماجرای اصلی فیلم از عهده ایفای نقش یک زن عادی با زندگی معمولی برنیامده بود. اگرچه پس از اوج گیری روایت، بازی او همانند همیشه در نقشهای پرچالش خوب بود.
فیلم بطور کلی فراز و فرودهای خوبی داره. ترکیب تعلیق، هیجان، درام و طنز مختصر در فیلمنامه مناسب بود. از نظر خط سیر داستان و همچنین شخصیت پردازی به نظر می رسید که عجله در پرداخت داستان و شخصیتها قدری از جذابیتهای اثر کم کرده است.
از نقطه نظر تکنیکی، فضای ملتهب فیلم بخصوص در قسمتهای مربوط به حادثه پلاسکو (با استفاده از بازیگران قوی و فیلمبرداری و جلوه های بصری) خوب از آب در آمده بود.
بدون شک بازی سعید آقاخانی در این فیلم یکی از تاثیرگذارترین و ماندگارترین نقشهای او در چند سال اخیر بود.
فیلمنامه اگرچه فاصله قابل توجهی با دیگر آثار کامبوزیا پرتوی داشت اما ضرباهنگ و روایت داستان در مجموع خوب بود. اگرچه گره اصلی داستان تا پایان فیلم بطور مشخص و معناداری گشوده نشد اما اگر این گره را یکی از نکات فرعی فیلمنامه قلمداد کنیم، خط سیر عاطفی فیلمنامه که شاید به نوعی جانمایه اصلی اثر نیز محسوب می شد، به خوبی روایت شد و فراز و فرود خوبی در طول فیلم داشت و شخصیتهای اثر نیز در این مسیر بخوبی پرورانده شده بودند.
اما به شخصیتهای فرعی اما در مجموع خوب پرداخته نشده بود و در برخی موارد از قبیل نیکی کریمی و صاحب دکه جگرکی به نوعی وصله ناجور به داستان محسوب می شدند.
از نظر تکنیکی نیز فضاسازی و فیلمبرداری به جذابیت اثر بار بیشتری داده بود. باتمام نقاط و ضعف از کامبوزیا پرتوی پس از چند سال دوری از سینما انتظارها به مراتب بیشتر بود و گمان میکنم مخاطب به تمام انتظارات خود از کارگردان نرسید.
navidjahan این را خواند
احسان ساعی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اگر در یک جمله بخواهم در مورد این فیلم نظر بدهم فقط می توانم بگویم:
“بجز پایان غیر منتظره فیلم در سایر دقایق فقط یک پرداخت کلیشه ای را برروی پرده شاهد هستیم”
علیرغم اینکه سوژه و موضوع انتخاب شده برای فیلم نامه بسیار جالب توجه به نظر می رسد و یک ذهن خلاق می تواند از این سوژه اثری جذاب و پرتنش را خلق کند، متاسفانه شخصی پردازی کلیشه ای، نقشهای زاید و غیر ضروری، دیالوگهای کلیشه ای و کاملا خام در مجموع باعث سوختن سوژه شده است.
تقریبا تمام شخصیتها به صورتی کاملا پیش پا افتاده و سطحی در جریان قصه نقش دارند و حتی در مورد برخی از آنها از جمله آرش و پدر الهام به جرات می توان گفت حضور آنها در قصه کاملا نابجا و بی تاثیر به چشم می آید.
پایان غیر منتظر قصه نیز متاسفانه به دلیل قرار گرفتن در جای نادرست هیچ تاثیر مثبتی در فیلم ایجاد نکرده است و حتی نویسنده یا کارگردان می توانستند با جابجایی زمان بندی سکانسها و غیرخطی کردن روایت قصه، تعلیق و جذابیت بیشتری به اثر اضافه کنند.
بازی بازی گران تحت تاثیر شخصیت پردازی ضعیف و کم عمق و دیالوگهای خام و کلیشه ای به شدت افت کرده و باعث شده است توانمندی بازیگران در این فیلم در سطحی بسیار پایین تر از حد انتظار ظاهر شوند. این موضوع بخصوص در مورد مهران نائل و رضا فیاضی بیشتر از دیگران به چشم می خورد.
با تمام ضعفهای قصه، ... دیدن ادامه ›› دیالوگ و شخصیت پردازی فیلم از نظر بصری و تصویری از جذابیت مناسبی برخوردار است انتخاب لوکیشن و فضا سازی و تصویر برداری بخشهای کم تنش فیلم شاید تنها نقاط قوت انگشت شمار فیلم محسوب می شود . با این وجود در صحنه های پر تنش از قبیل سکانس پایانی و همچنین صحنه ها بازجویی و مرگ دکتر و صحنه جنجال در عروسی و همچنین درگیری زوج قصه متاسفانه پرداخت مناسب نداشت و عملا روایت فیلم را از باورپذیری دور کرده بود.
در برخی از صحنه ها نیز صدای روی صحنه کاملا زاید و بی اثر به نظر می رسید و حرکات دوربین نیز در بخشهایی کاملا ابتدایی و نامتناسب با روایت ماجرا بود.
سلام دوستان احتمالا از ابتکار (یا بهتر بگم فاجعه) ایجاد شده در گروه بندی و برنامه نمایش فیلمها و بلیت فروشی جشنواره سی و ششم خبردار شدین. با خرید دو سری بلیت 11 تایی خریدار ز سودای سیمرغ (۱) دو فیلم و از سودای سیمرغ (۲) یک فیلم (البته به انتخاب عزیزان برنامه زیر) برای خریدار قابل تماشا نخواهد بود. برای بنده حقیر سرا پا تقصیر که با کلی اشتیاق و هیجان امسال موفق به خرید بلیت بصورت اینترنتی شدم، فیلم تنگه ابوغریب یکی از فیلمهای از دست رفته می باشد (فیلمهای کامیون و مغزهای کوچک زنگ زده نیز دو فیلم دیگری است که مثل مدال طلای نقی معمولی از مشت بنده ربوده شده است!)
القصه، اگر هرکدام از عزیزان بلیت فیلم تنگه ابوغریب را دارد که نمی خواهد (یا بهتره بگم نمی تواند) ببیند، ممنون میشم به بنده اطلاع بدهد. همچنین فیلمهای کامیون و مغزهای کوچک زنگ زده
امیدوارم به آرزوهای بزرگ و کوچکتون برسید
navidjahan، زهره مقدم و رضا بولو این را خواندند
farhad riazi این را دوست دارد
شما اسکار بدشانسی باس بگیرین....سه تا از بهترین‌های احتمالی رو از دست دادین....من فقط اطاق تاریک رو ندارم از خوبا
۰۵ بهمن ۱۳۹۶
این خواننده عالیه.
https://life-music.ir/
۲۶ فروردین ۱۳۹۹
دانلود آهنگ های جدید

https://bamiseda.ir/
۱۳ مهر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام دوستان احتمالا از ابتکار (یا بهتر بگم فاجعه) ایجاد شده در گروه بندی و برنامه نمایش فیلمها و بلیت فروشی جشنواره سی و ششم خبردار شدین. با خرید دو سری بلیت 11 تایی خریدار ز سودای سیمرغ (۱) دو فیلم و از سودای سیمرغ (۲) یک فیلم (البته به انتخاب عزیزان برنامه زیر) برای خریدار قابل تماشا نخواهد بود. برای بنده حقیر سرا پا تقصیر که با کلی اشتیاق و هیجان امسال موفق به خرید بلیت بصورت اینترنتی شدم، فیلم مغزهای کوچک زنگ زده یکی از فیلمهای از دست رفته می باشد (فیلمهای تنگه ابوقریب و کامیون نیز دو فیلم دیگری است که مثل مدال طلای نقی معمولی از مشت بنده ربوده شده است!)
القصه، اگر هرکدام از عزیزان بلیت فیلم مغزهای کوچک زنگ زده را دارد که نمی خواهد (یا بهتره بگم نمی تواند) ببیند، ممنون میشم به بنده اطلاع بدهد. همچنین فیلمهای تنگه ابوقریب و کامیون
امیدوارم به آرزوهای بزرگ و کوچکتون برسید
navidjahan، زهره مقدم و زهرا پوررضا این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام دوستان احتمالا از ابتکار (یا بهتر بگم فاجعه) ایجاد شده در گروه بندی و برنامه نمایش فیلمها و بلیت فروشی جشنواره سی و ششم خبردار شدین. با خرید دو سری بلیت 11 تایی خریدار ز سودای سیمرغ (۱) دو فیلم و از سودای سیمرغ (۲) یک فیلم (البته به انتخاب عزیزان برنامه زیر) برای خریدار قابل تماشا نخواهد بود. برای بنده حقیر سرا پا تقصیر که با کلی اشتیاق و هیجان امسال موفق به خرید بلیت بصورت اینترنتی شدم، فیلم کامیون یکی از فیلمهای از دست رفته می باشد (فیلمهای تنگه ابوقریب و مغزهای کوچک زنگ زده نیز دو فیلم دیگری است که مثل مدال طلای نقی معمولی از مشت بنده ربوده شده است!)
القصه، اگر هرکدام از عزیزان بلیت فیلم کامیون را دارد که نمی خواهد (یا بهتره بگم نمی تواند) ببیند، ممنون میشم به بنده اطلاع بدهد. همچنین فیلمهای تنگه ابوقریب و مغزهای کوچک زنگ زده
امیدوارم به آرزوهای بزرگ و کوچکتون برسید
navidjahan، زهره مقدم و زهرا پوررضا این را خواندند
بالاخره موفق شدم با چند ساعت انتظار در صف سینما آزادی یکی از ناکامی هایم را از میان بر دارم
۱۳ بهمن ۱۳۹۶
فیلم کامیون را اگر پیذا نکردید من برای یکشنیه 21 بهمن ، سینما آفریقا دارم.
چند تا میخواین؟
۱۶ بهمن ۱۳۹۶
ممنون دوست عزیز خوشبختانه موفق شدم در سینما آزادی ببینم
۱۸ بهمن ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش جذابی بود نمایشنامه ترکیبی از کمدی و درام با حرفهایی عمیق که در قالبی عامه پسند ارایه می شه کشمکش شخصیتها با آرزوها و دنیای فعلی شان و نحوه مواجهه با آرزوهای دور از دسترس در نوع خود بسیار قابل تعمق بود این که زندگی برای هرکس معنا و مفهوم متفاوتی دارد در کنشها و واکنشهای شخصیتها به خوبی ترسیم شده بود.
ابتکارات علی سرابی در بومی کردن فضای قصه و مواجهه با سانسور و محدودیت به شیرینی کار اضافه کرده بود.
بازی علی سرابی به شدت خیره کننده بود و کاملا مشخص بود که به راحتی از عهده خروج از قالب شخصیتهای کارهای قبلی بر اومده. برای من که سرابی را بیشتر در کاراکترهای جدی کارهای یعقوبی دیده بود این تیپ کمدی متفاوت و جالب بود
پژمان جمیشیدی مثل همیشه خودش بود و در ایفای نقشی که به نوعی تیپ و کاراکتر تخصصی اش است همانند گذشته موفق بود. ناگفته نماند که به نظر من قابلیتهای او بیشتر از این تیپ ثابته و ایفای نقش او در اجراخوانی یک دقیقه سکوت واقعا بیانگر توانمندی او در انطباق سریع با نقشهای متفاوت است.
ریما رامین فر و مارال بنی آدم نیز به خوبی از عهده نقش خود برآمدند و صحنه آرایی و انتخاب و استفاده مناسب از موسیقی نیز از دیگر نقاط قوت این کار بود.
در مجموع این نمایش از معدود کارهای فاخر و‌در عین حال سرگرم کننده بود
سلام به دوستان عزیز
تعدا پنج عدد بلیت برای اجرای روز جمعه 13 مرداد (ردیف 4 صندلی 16 الی 20) برای این نمایش موجود است در صورت تمایل با شماره 09126387903 تماس بگیرید
با آرزوی سلامت و موفقیت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شاید اصلا یه قدیس همین باشه، کسی رازش رو با خودش ببره. شاید اصلا یه قدیس همین باشه: کسی که قبل از مردن حواسش هست که نیمه‌ی تاریکش رو پاک کنه و بعد بره
نمایش در مجموع خوب بود اما قطعا با کمی اعمال سلیقه بیشتر از جانب کارگردان می تونست به مراتب بهتر از این باشه
این اعمال سلیقه ها بخصوص میتونست در ویرایش های جزیی در متن اتفاق بیافته بخصوص که حذف برخی از دیالوگهای زاید ریتم نمایش را از حالت کند فعلی خارج میکرد
در برخی از دیالوگها هم به نظر می رسید بازیگران به طور کامل از متن اصلی پیروی نمی کنند اگرچه بداهه پردازی بازیگر میتونه در بهتر شدن کار موثر باشه اما اینجا به نظر می رسید این جدا شدنها از متن اصلی بیشتر به دلیل عدم تمرکز بازیگرانه
بازنویسی متن بخصوص اگر با تمرکز بر ریشه یابی مشکل زوج اصلی نمایش انجام می شد جذابیتهای اثر را بیشتر می کرد بویژه اگر یک دیدگاه روانشناسانه و علت جویانه در این بازنویسی همراه می شد نتیجه و بازخورد نمایش را بهتر می کرد
پلهایی که بین واقعیت و خیال زده شده بود به خوبی در خدمت پیش برد داستان بود البته در صحنه مربوط به دفتر کار نویسنده شاید اگر کارگردان برای همسر نویسنده نقش آفرینی بیشتر (از نشستن و تماشای روی تخت) قایل می شد (مثلا قدم زدن در اطراف صحنه مانند روح نویسنده) این بخش هم بهتر به روایت ماجرا کمک می کرد
ضمن تبریک و خسته نباشید به تمام گروه اجرایی مشتاقانه در انتظار کارهای جذابتر بعدی هستم
محمد رحمانی و پوریا خرمایی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نویسنده گی نغمه ثمینی به تنهایی کافی است تا با اشتیاق تمام به دیدن این نمایش برویم
آقا کیوانی نویسنده گی غلطه . وقتی پسوند گی به اسم فاعل اضافه می شود ه باید حذف بشه . نویسندگی درسته . مچکرم :)
۱۰ مرداد ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
آیا این نمایش برای بعد از ۶ مرداد هم اجرا خواهد داشت؟ در این صورت خرید بلیت روزهای جدید چه زمانی آغاز خواهد شد؟
سلام . لطفا اجرا نمایش را تمدید نمایید.
۰۱ مرداد ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گروه محترم.همیاری و گروه اجرایی
با سلام و خسته نباشید
لطفا درخصوص وضعیت نهایی این نمایش بصورت شفاف اطلاع رسانی فرمایید
آیا نمایش قرار است اجرا شود؟ مشکل بوجود آمده چیست؟ فروش بلیت مجددا از چه تاریخی آغاز خواهد شد؟
ممنون