اگر در یک جمله بخواهم در مورد این فیلم نظر بدهم فقط می توانم بگویم:
“بجز پایان غیر منتظره فیلم در سایر دقایق فقط یک پرداخت کلیشه ای را برروی پرده شاهد هستیم”
علیرغم اینکه سوژه و موضوع انتخاب شده برای فیلم نامه بسیار جالب توجه به نظر می رسد و یک ذهن خلاق می تواند از این سوژه اثری جذاب و پرتنش را خلق کند، متاسفانه شخصی پردازی کلیشه ای، نقشهای زاید و غیر ضروری، دیالوگهای کلیشه ای و کاملا خام در مجموع باعث سوختن سوژه شده است.
تقریبا تمام شخصیتها به صورتی کاملا پیش پا افتاده و سطحی در جریان قصه نقش دارند و حتی در مورد برخی از آنها از جمله آرش و پدر الهام به جرات می توان گفت حضور آنها در قصه کاملا نابجا و بی تاثیر به چشم می آید.
پایان غیر منتظر قصه نیز متاسفانه به دلیل قرار گرفتن در جای نادرست هیچ تاثیر مثبتی در فیلم ایجاد نکرده است و حتی نویسنده یا کارگردان می توانستند با جابجایی زمان بندی سکانسها و غیرخطی کردن روایت قصه، تعلیق و جذابیت بیشتری به اثر اضافه کنند.
بازی بازی گران تحت تاثیر شخصیت پردازی ضعیف و کم عمق و دیالوگهای خام و کلیشه ای به شدت افت کرده و باعث شده است توانمندی بازیگران در این فیلم در سطحی بسیار پایین تر از حد انتظار ظاهر شوند. این موضوع بخصوص در مورد مهران نائل و رضا فیاضی بیشتر از دیگران به چشم می خورد.
با تمام ضعفهای قصه،
... دیدن ادامه ››
دیالوگ و شخصیت پردازی فیلم از نظر بصری و تصویری از جذابیت مناسبی برخوردار است انتخاب لوکیشن و فضا سازی و تصویر برداری بخشهای کم تنش فیلم شاید تنها نقاط قوت انگشت شمار فیلم محسوب می شود . با این وجود در صحنه های پر تنش از قبیل سکانس پایانی و همچنین صحنه ها بازجویی و مرگ دکتر و صحنه جنجال در عروسی و همچنین درگیری زوج قصه متاسفانه پرداخت مناسب نداشت و عملا روایت فیلم را از باورپذیری دور کرده بود.
در برخی از صحنه ها نیز صدای روی صحنه کاملا زاید و بی اثر به نظر می رسید و حرکات دوربین نیز در بخشهایی کاملا ابتدایی و نامتناسب با روایت ماجرا بود.