در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فاطمه ردائی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:26:37
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام
دوستانی که تا حالا تو این سالن نمایش تاتری رو دیدند میشه لطفا بگن که ارتفاع پله ها به چه صورت هست؟ چون من میخوام با مادرم برم این تاتر رو و بلیطای ردیف جلو هم پر شده. حالا واسم مهمه که ارتفاع پله ها استاندارد هستن یا مثل سالن تاتر مستقل تهران بلند ترن؟
ممنون
آوا فیاض (avafayyaz)
سلام
دوست عزیز ممکنه پله ها کمى براى مادرتون سخت باشه،البته ارتفاعش از مستقل کمتره
پیشنهاد مى کنم روز سه شنبه ساعت ١٢ ظهر که قراره روزهاى جدید باز شه براى خرید اقدام کنید که ردیف جلو بگیرید و یا براى هماهنگى با شماره ٠٩٣٥٦٩١٥٦٥١ تماس بگیرید.
۰۶ دی ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

سحر
تنها
سیبی
خورده ام ؛
برای روزه ای
که نیتش
بخشودنِ اولین گناهمان است .


هفتِ مرداد نودُ یک

از: خود
بخشش و تنها سیب
روزه
نیت ..
سپاس
۰۸ مرداد ۱۳۹۱
"که نیتش
بخشودنِ اولین گناهمان است ."

خیلی زیبا بود

ممنون
۰۸ مرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همیشه از اینکه راننده ی تاکسی حرف بزند و مسافرِها،ذهن خودشان را با چراغ ماشین جلویی و آویز جلوی ماشین و لکِ روی شیشه و گرانیِ کرایه تاکسی مشغول کنند،بیزار بوده ام .
ازین سکوتِ خواهش زا که تفاوت مینشاند بین آقا/خانم راننده و آقا/خانم مسافر اکراه داشته ام .
اما واقعن امروز هیچ نمیدانستم در جوابش بگویم وقتی از عشق میگفت و اینکه جوانانِ امروز دیـــگر عاشق نمیشوند ؛ لا اقل نه مثل قدیم .
تو توی ذهنم حکمِ سکوت داده بودی و گوشِ راننده عجیب منتظر جواب بود .


- ادامه دارد -


هفدهم تیر نودُ یک

از: خود
خیلی خوب بود ..
ارتباطِ اجزایِ صحنه ، چرخشش و متنِ کلیِ داستان فوق العاده بود .
خسته نباشید : )
مثل هر روز با مترو از دانشگاه بر میگشتم؛ امتحانم آنطور که فکر میکردم نبود و حواس درست و حسابی نداشتم .. با هندزفری آهنگ گوش میکردم و به تمام موضوعاتِ چند روزِ اخیرم فکر میکردم و مبهوت به شیشه ی جلوییم خیره شده بودم .. که پسرکی را دیدم در ایستگاهی سوار شد .. قدش از نیم متر تجاوز نمی کرد و لحنش مثل این آقایان محترم هندوانه فروش در سریال های تلویزیونی ؛آهنگین بود .." خانوما کسی فال نخواست بهش بدم .." خانُم روبروییم که چند دقیقه پیش،پولهایش را درآورده بود و با حوصله میشمرد و مرا با آن حالم به خنده انداخته بود،صدایش کرد .. یک فالِ دویست تومانی از پسر گرفت و بعد که قیمت را پرسید،پسرک گفت :"هرچی میخواین بدین خانوم" و خانُم پانصد تومان به پسر داد .. (پسر) همین که اسکناس را دستش گرفت،چنان لبخندِ پهنی مترو را فرا گرفت که من هم چشمهایم تنگ و تنگ تر شد و لبخندم پهن و پهن تر .. پسر چنان ذوق کرد که تقریبن با آواز گفت :" خانوما،کَسِ دیگه ای هم فال میخواد .. ؟ " و بعد با سرعت از مترو پیاده شد و دستش را چند بار به همان شیشه ی روبروییم که خیره بهش مانده بودم و خانُم هم آنجا نشسته بود،زد و با چنان ذوقی برایش دست تکان داد که دلم میخواست تمامِ فال هایش را میخریدم تا شادیش تا آخرِ عمر شادَم کند ..

حالا نمیدانم،ما دغدغه هایمان بزرگ است یا شادی هایمان کوچک؛ فقط میدانم که آن پسرک،اگر جایِ هرکدام از ما ها بود،به راستی که دیگر هیـــــــچ چیز از خدا نمی خواست .

سه روز مانده به تابستان نودُ یک ./


از: فرشته ردائی
دوستش داشتم ممنون:)
۰۴ تیر ۱۳۹۱
قشنگ بود
۰۴ تیر ۱۳۹۱
ممنون که خواندید : )
از نظراتتون استفاده کردم .
۰۸ تیر ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

ماه که در کوچه نباشد ،
ماهی ها هم دلِشان میگیرد ؛
ما هم د و با ر ه تنها میشویـــم .



17.3.91

از: فرشته ردائی
:)))

شعرهای تو همیشه پر از حس های خوب هستند ...
۱۸ خرداد ۱۳۹۱
ماه بالای سر تنهاییست...
۱۸ خرداد ۱۳۹۱
فوق العاده و فرشته ای.شعراتونو دوست دارم بانو مثل اسمتون.
۱۸ خرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تمدید نمیشه ؟ من میخوام بعدِ امتحانام دوباره برم اینُ : (
و مدت زمانِ اجرا ؟ : )
بیشتر از یک ساعت
۰۷ خرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شعر هایی را که نمی نویسم

یا قورت میدهم
یا تُف میکنم گوشه ی دلم
یا میگذارمشان توی جیبِ جلوی پیرهنم ..

بعد وقتی حجمشان زیاد شُد ،
"دلم" میگیرد ؛

آنوقت مجبور میشوم همه شان را بنویسم .
دانه به دانه ..


3.2.91


از: فرشته ردائی
کاش میشُد
چشمانم را ببندم،
باز کنم؛

و در کوچه ای باشم پُرِ شمعدانی کنارِ پنجره هاش
میانِ ازدحامِ دوچرخه ها و جیغِ دخترکان و لِی لِی هایی تا تهِ کوچه ی -به خیالِمان- بی انتها؛
و خاله بازی با دخترکی که به تازگی نامش را پرسیده ام،
گُرگم بِ هوا با پسرکی که کوچه را رویِ سرش گذاشته
و شیشه هایی که مدام بند میزنند از دستِ پسرکِ همسایه ..
و یا سری که بخیه میخورد از ... دیدن ادامه ›› پیِ بالا بلندی های بی هوا ..
بی هوا
بی هوا ..
کاش میشد هنوز هم بی هوا و سر بِ هوا،بستنی را رویِ لبان جا گذاشت،یخ مک را دونیم کردُ آبنبات چوبی را به لب مالید
و از عشقِ رنگ ها و بی هراسِ بندها
تاب را تا خودِ خدا طی کرد ..

تاب
تاب
عباسی
خدا منُ نندازی
اگه منُ بندازی
میرم
سُرسُره بازی ...

اصلن شاید روزی از تابی افتاده باشم که اینگونه از سُرسُره ای به سرُسُره ی دیگر
سُر میخورم در سراشیبی های زندگی ..

ای کاش سُریدنِمان هم چون قهرهایِمان،پایانی بس نزدیک داشته باشد .


29.2.91



از: فرشته ردائی
دلتنگی فقط برای کودکی...سپاس
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱
خیلی قشنگ بود.
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۱
ممنون از خوانِش و هم حسیِتان : )
۰۵ خرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قُرصِ شبهایم
در آسمان نیست و
دوباره بی تابم من ..

از: فرشته ردائی
تکه کلامِ بادهایِ بی تو
ناسزایی بیش نیست ..

**
حجم نبودنت را کاش باد میبرد
پیشِ همان قاصدک های کلاغ نشان ..

**
این روزها
حالِ چشمانِ دلم هیــــچ خوب نیست؛
مدام ردِ تو را جُستن و نیافتن،دردِ بی کسی می آورد ..


از: فرشته ردائی
تکه کلامِ بادهایِ بی تو
ناسزایی بیش نیست ..



طوفانی بود...
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مدت زمان اجرا ؟
در به در
در کوچه هایِ بی تو
دنبالِ ماه میگشتم ،
غافل از آسمانِ دلم که
بارانی بود .

از: فرشته ردائی
بانو ردائی گرامی
سطر آخر مخاطب رو از فضا پرت می کنه،سطر آخر چه چیزی رو میخواد برسونه؟
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۱
بانو ردائی عزیز
این نمونه رو ملاحظه بفرمایید

آب در کوزه و ما گرد جهان می گردیم
یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم

غفلت از چیزی که در نزدیکی ماست ، خیلی نزدیک ، در این شعر موج می زند، شما در انتهای شعرتون ... دیدن ادامه ›› غفلت رو به خوبی نتونستید نشون بدید ، اگر نظر بنده رو بخواهید این ویرایش هم خوب نیست ، چرا که ارتباطی با دوسطر بالاتر ندارد ، اما شاید بتوان اینگونه نوشت :

*غافل از یادت که در قلبم هلال کامل بود *
این تنها نظر بنده است ، میتونید بهتر ویرایش کنید اما اگر مفهومی اینچنینی داشته باشد ، غافل بودن از احوال خویش را بهتر می رساند.

ممنونم از اینکه نفد پذیرید.موفق باشید .
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۱
:) ممنونم از نظرتان . بعد از ویرایش،مفهوم رو هم تغییر دادم.
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هیچ صدایی
به
هیچ گوشی
نمی رسد .
آدمها با خودشان حرف میزنند ؛
حتی اگر
گوشی نداشته باشند ..

از: فرشته ردائی
همین روزها ست که
چشمانم،دو شمعدانی ؛
گوشهایم،دو شیپوری ؛
و لبهایم دو سوسن بزایند .

من از بهار بار دارم .


پ.ن. حساسیتِ فصلی گرفتِ مرا .

از: فرشته ردائی
من از بهار بار دارم .

البته من ٍ نوعی رو عرض میکنم :-)

خیلی خوب تموم شد ... همخوانی خوبی داشت واژه ها... درود برشما
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
احتمالا تاثیر باد و بارون چند ساعت پیشه! ؛) قشنگ بود عزیزم
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۱
خیلی دوست داشتم..
سپاس:)..
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مرغ دل باز هوادار کمان ابروییست / ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد
ساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوست / که به کام دل ما آن بشد و این آمد
رسم بدعهدی ایام چو دید ابر بهار / گریه اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد

حافظ

پ.ن. : مرغِ دلش دستِ منست و خیالِ دور زدنِ آسمانم را دارد ..

از: فرشته ردائی
سلام خانواده دیواری
فرشته جان خیلی تشکر بابت این مطلب دوست خوب دیواری
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
لبخند هایم دارند قد میکشند
تا به آسمانِ چشمانت برسند ؛
من شادم بی تو ،
بدان .

پ.ن. : بی تویی که بیخیالِ بارِ چشمانم رفتی به زمینِ دلِ دیگری .

از: فرشته ردائی
سلام خانواده دیواری
نه خوشم اومد افرین فرشته جان
لبخند هایم دارند قد میکشند
تا به آسمانِ چشمانت برسند ؛
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱
ممنونم آقای علیزاده :)

نیلوفر جان کلّی بوس : )

ممنونم آقای لیراوی،لطف دارید : )

ممنون که خواندید آقای ارمغان :) کلمه ی جایگزین به ذهنم نرسید!
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تو بیایی،
بیخیالِ پرواز،
تا ابد
زمین گیرِ دلت میشوم .

پ.ن. :در بوسه ای غلت خواهم زد .

از: فرشته ردائی
مرسی ، فوق العاده بود .
۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۱
:) ممنون از شما که خواندید آقای ندّاف .
۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۱
سلام خانواده دیواری

تا ابد
زمین گیرِ دلت میشوم .
فرشته جان امیدوارم همیشه موفق باشی خیلی زیبا بود
۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شعر هایم
رنگِ لبهایِ توست ؛
که از بوسه ام
رنگ گرفته .

پ.ن. : و من از لبان دختری شعر میگویم که عاشقِ قرمزیِ لبانِ توست .

از: فرشته ردائی
یه شعر دخترونه ...

دوستش دارم ...خیلی
۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۱
سلام . اون پست رُ حذف کردم : )
۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۱
ممنون که خواندی سحر جان : )
۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید