نمایش با دیالوگهای ساده شروع شد که تصورم این بود که بازی طنازانه فرهاد آئیش این چنین طلبیده و در ادامه اجرا عمیقتر خواهد شد اما متاسفانه نشد.
... دیدن ادامه ››
دست گذاشتن روی موضوعاتی قهرمانمحوری که داستانش از قبل بر مخاطب عیان است، نیازمند زاویه دید تازه و خلاقانه است.
برگ برنده این نمایش توانمندی برخی بازیگران نظیر فرهاد آئیش، محمد نادری، نورا هاشمی و.... است که مثل همیشه خوب ظاهر شدند. بیان صدف اسپهبدی شیوا و مناسب تاتر نبود و از عهده نقش برنیامده بود. بازی تاثیرگذاری متناسب نقش نداشت.
کیفیت صدای موسیقی پایین بود؛ شاید بهتر بود به جای سبک راک از موسیقی کلیسایی به همراه کر به صورت زنده استفاده شود که تاثیرگزاری نمایش را خصوصا در پرده خوانش توبهنامه دوچندان کند. نمیدانم انتخاب سبک راک به دلیل آوانگارد بودن یا همکاری با کاوه آفاق یا سلیقه کارگردان بوده اما با محتوای نمایش همخوانی نداشت.
استفاده از موسیقی راک، پرفورمنس و ویدئوکلیپ در نمایش کلاسیک با موضوع تاریخی(بیوگرافی)، همیشه با ریسک همراه است که در این نمایش هم پرفورمنس و موسیقی همخوانی لازم را نداشت و ویدئوکلیپ انتهای نمایش تو ذوق میزد. شاید بهتر بود روی طراحی حرکات بهتر کار شود و از نورپردازی کمک بیشتری گرفته میشد.
طراحی لباس و گریم خوب بود؛ شاید در صحنه موافقت پاپ با شکنجه میشد لباس بزرگتری طراحی شود که پایه چارپایه و بخش بیشتری از صحنه را بپوشاند. لباس گالیله در صحنه پایانی خیلی بد بود و شبیه لباس افراد دیگری شده بود!
کلیت این نمایش من را به یاد نمایش سقراط انداخت که دقیقا نقش اول به عهده فرهاد آئیش بود؛ در آنجا سقراط با یک کارگر جنسی گپ و گفت داشت و در اینجا با یک خدمتکار. انزوا و فشار حکومت و... هم همان. اما خب نمایش سقراط یک دست تر و هارمونیک بود.
زمان کل اجرا و بعضی پردهها نسبت به محتوا طولانی و خستهکننده بود. اگر دیالوگها گره بیشتری ایجاد میکرد، این زمان توجیه داشت.
از صحنه مراجعه کشیش فرانچسکو و بیان ترس از دانستن و بی معنا شدن زندگی بعد از داستان واقعیت جهان لذت بردم.
در پایان بگویم که حیف است با وجود توانمندی بازیگران، در جزئیات این نمایش بازنگری نشود.