در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سبحان قربانی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:49:46
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
چشمهایت آبی
چشمهایم قرمز
ببین !
نگاه ما چه شهرآوردی شده است !!!

-#سبحان_قربانی
"بادبادک باز" را پس از خواندن کنار میگذارم

"صد سال تنهایی" را باز میکنم و در آن خودم را میبینم

"یک عاشقانه آرام" را حفظ کرده ام
و متن هایش را برای معشوق خیالیم میخوانم

با "عقاید یک دلقک" گریه میکنم

و به تمام مردم شهر "کوری" را توصیه میکنم

بوف کور , نیچه , کافکا ,سلینجر
هیچکدامشان را پیدا نمیکنم
به گمانم مادرم دوباره شیشه هارا پاک کرده است .

#سبحان_قربانی
بنای وجودم
بعد از دیدن چشمانت فرو ریخت
اما
تو که معماری خوانده ای
بیا مرا دوباره بساز

-سبحان قربانی
گوشه های اتاق
رفیق های من اند
برای لکه های روی دیوار اسم گذاشته ام
و انها را با نام های کوچکشان صدا میزنم

اشک هایم با پُرز فرش
رابطه ای خصوصی دارند
صبح که میشود
با سایه ام شطرنج بازی میکنم
و شبها با خودم تانگو میرقصم
به تنهاییم لب میدهم
و گاهی برای لکه ها شعر میخوانم

شده ام مجرمی بی گناه
که در وطن خودش
در تبعید است


-سبحان قربانی
عالی...

۲۷ آبان ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
انار پوست میکنی
دانه دانه اش میکنی
باران گلپر بر آن میریزی
و با خیال بهشتی بودنشان آنهارا میخوری
اما ..... دانه های انار بهشتی نیستن
دانه های دندان ها و لب های تواند
که خود تفسیر آن وعده شیرین
در آیات ابراهیمی اند
که انار هارا به سوی بهشتشان میبرد
بهشت شریان داشتن در آئورت قلبت
ایکاش در زندگی بعدیم
دانه ای از انار ها باشم
که از صراط مستقیم نگاهت
و از دروازه آتشین لبهایت
به بهشت سرخ انار ها بپیوندم

-سبحان قربانی
یکاش در زندگی بعدیم
دانه ای از انار ها باشم
که از صراط مستقیم نگاهت
و از دروازه آتشین لبهایت
به بهشت سرخ انار ها بپیوندم

درووود
۲۷ آبان ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به دیدنم بیا
دستهایت را بیاور
تا جای خالی زخم هایم را پر کند

به دیدنم بیا
چشم هایت را بیاور
که در آن دریا را ببینم
و موهایت را از زیر چادر مشکیت بیرون بینداز
تا غرش موج های دلتنگی را حس کنم
به دیدنم بیا
و دندان هایت را مسواک نزن
تا طعم سیب تازه ... دیدن ادامه ›› را از لب های تو بچشم
و شب هایی که با میله های زندان خلوت میکنم
برایشان تعریف کنم که
هنوز هم درخت حیاط خانه یمان سیب های ترش و سبزی میدهد

به دیدنم بیا
صدایت را بیاور
تا گوشم مزه ی زندگی را بو بکشد

به دیدنم بیا
و خودت را بیاور
تا زندان بانان ببینند
که زیبایی تو از آزادی نیز
زیبا تر است

-سبحان قربانی
از کتاب " مردی که شاید روزی خودکشی بکند "
و موهایت را از زیر چادر مشکیت بیرون بینداز
تا غرش موج های دلتنگی را حس کنم

زیباست ...
۲۲ آبان ۱۳۹۴
سبحان عزیز زیبا بود درود
۲۳ آبان ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شبیه کابُل ام
منفجر میشوم
وقتی با چشمان انتحاریت
نگاهم میکنی ... و

با هر پلکت طالبان
دلم را اسیر میکند

و در هر لبخندت
گویی داعش
به قلب من نفوذ کرده است

سرباز شکسته ای شده ام
که از تنهایی دوست دارد
گلوله هارا بغل کند

-سبحان قربانی
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
ابتدایی شروع شد و انفجاری تمام
شعر در بند پایانی منفجرم کرد
ممنون از این انفجار
۱۵ آبان ۱۳۹۴
سبحان ممنون از شعرت
ولی انتقاد دارم...
کلماتی که در شعر اوردی انقدر بار منفی دارند که دل انسان میگیره
حیف شعر به این زیبایی نیست و احساس به این قشنگی؟
۱۶ آبان ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خواهش میکنم
که آخرین خواهشم را انجام بده
خواهش میکنم پنجره ها را بسته کن
و امشب خیلی اتفاقی یادت برود
که شیر گاز را ببندی
حالا بیا در این تخت
تظاهر کنیم که خوابیده ایم


گریه نکن
انسان که در خواب
گریه نمیکند


#سبحان_قربانی



از کتاب " مردی که شاید روزی خودکشی بکند "

برای دانلود رایگان این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید !

دانلود نسخه pdf :

http://yon.ir/wgQO

دانلود نسخه اندروید :

http://yon.ir/JMxQ
" مردی که شاید روزی خودکشی بکند "
اولین کتابی است که نام من ( سبحان قربانی ) بر جلدش حک شده است
این کتاب مجموعه ای از عاشقانه ها و ناعاشقانه هایم برای معشوق و معشوقه هایی که تبدیل به شعر شدن , میشوند و خواهند شد میباشد .


نام کتاب : مردی که شاید روزی خودکشی بکند
نویسنده : سبحان قربانی
موضوع : شعر سپید
تعداد صفحات 60
قیمت : فقط چند عدد خمیازه


لینک دانلود کتاب :
http://s6.picofile.com/file/8175457050/%D9%85%D8%B1%D8%AF%DB%8C_%DA%A9%D9%87_%D8%B4%D8%A7%DB%8C%D8%AF_%D8%B1%D9%88%D8%B2%DB%8C_%D8%AE%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%B4%DB%8C_%D8%A8%DA%A9%D9%86%D8%AF.pdf.html



شعری ... دیدن ادامه ›› از این کتاب :

شبیه کا بُل ام
منفجر میشوم
وقتی با چشمان انتحاریت
نگاهم میکنی ... و

با هر پلکت طالبان
دلم را اسیر میکند

و در هر لبخندت
گویی داعش
به قلب من نفوذ کرده است

سرباز شکسته ای شده ام
که از تنهایی دوست دارد
گلوله هارا بغل کند

-سبحان قربانی

گاهی میشود عاشق زندان بود
و عاشق زندانی شدن
مثل منِ دیوانه
که عاشق زندانم

در دادگاه مانتویت
برایم حبس ابد بِبُر
دستهایت را باز کن .. و
من را به گوانتانموی آغوشت محکوم کن

و دروازه ی سلولم را تا ابد قفل بزن
بگذار در این انفرادی
عاشقانه زندگی کنم

-#سبحان قربانی
چشمهایت آبی
چشمهایم قرمز
ببین !
نگاه ما چه شهرآوردی شده است !!!

-#سبحان_قربانی
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

باران تندی میبارد
من ابرهارا به خانه ام دعوت میکنم
و چای داغ برایشان میریزم
دستهایم را دور شانه اشان میکشم
و میگویم : گریه نکن درست میشود
نه طناب دار لازم است
نه اسلحه ای رو به شقیقه ام
و نه تیغی که رگهایم را لیس بزند
امشب ماه قرص است
کمی آب بیاور
میخواهم با قرص ماه
خودکشی کنم
درود ،
قرص کامل ماه و جنون و خودکشی .... زیباست
۰۸ مهر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شبیه کا بُل ام
منفجر میشوم
وقتی با چشمان انتحاریت
نگاهم میکنی ... و

با هر پلکت طالبان
دلم را اسیر میکند

و در هر لبخندت
گویی داعش
به قلب من نفوز کرده است

سرباز کلافه ای شده ام
که از تنهایی دوست دارد
گلوله هارا بغل کند
.
عنکبوت ها روی گونه ام نشسته اند
و روی لبهایم را با تار دوخته اند
عنکبوتها منتظرند
خیره شده اند به شکارشان
خدا خدا میکنند
که سخنی نگویم
تا مبادا
تارها پاره شوند
و شکارشان را از دست بدهند

عنکبوتها منتظرند تا
لبان تو شکار امروزشان شود

instagram.com/sobhan0142