گاهی ما زنان وقتی راحت در خانه یا محل کارمان نشسته ایم، کامپیوتر را روشن می کنیم و سری به تیوال میزنیم و دلنوشته های خود را مینویسیم و دلنوشته های دیگران را میخوانیم، بد نیست یادی کنیم از کسانی که برای ابتدایی ترین نیازهای خود جان داده اند.
نادیا انجمن (زادهٔ ۶ دی ۱۳۵۹ – درگذشت ۱۳۸۴ برابر ) از شاعران جوان افغان بود که به سرایش غزل و شعر نو میپرداخت و عضو انجمن ادبی مخفی کارگاه سوزن طلایی در زمان طالبان بود. این کارگاه در پوشش آموزش خیاطی به زنان، جلسات نقد ادبی و شعرخوانی دایر میکرد. او در آن سالها که زنان بدون داشتن محرم، حق بیرون رفتن از خانه را نداشتند، در خانه بهطور خصوصی درس میخواند و در جلسات خصوصی و مخفیانه ادبی هرات شرکت میکرد. نادیا در سال ۲۰۰۵ به دلیل ضرب و شتم توسط شوهرش که با فعالیتهای فرهنگی وی به شدت مخالفت بود، کشته شد.
نیست شوقی که زبان باز کنم، از چه بخوانم؟ من که منفور زمانم، چه بخوانم چه نخوانم
چه بگویم سخن از شهد، که زهر است به کامم وای از آن مشت ستمگر که بکوبیده دهانم
نیست غمخوار مرا در همه دنیا که بنازم چه بگریم، چه بخندم، چه بمیرم، چه بمانم
من و این کنج اسارت، غم ناکامی و حسرت که عبث زادهام و مهر بباید به دهانم
دانم ای دل که بهاران بود و موسم عشرت من پربسته چه
... دیدن ادامه ››
سازم که پریدن نتوانم
گرچه دیری است خموشم، نرود نغمه ز یادم زان که هر لحظه به نجوا سخن از دل برهانم
یاد آن روز گرامی که قفس را بشکافم سر برون آرم از این عزلت و مستانه بخوانم
من نه آن بید ضعیفم که ز هر باد بلرزم دخت افغانم و برجاست که دایم به فغانم