«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سر به مهر،فیلمی که از دیدنش پشیمون نمیشی،نمی دونم میشه گفت که فیلمِ جالبی بود،ممکنه عالی نباشه اما ابدا، بد هم نیست..!
به عنوان یک مخاطب خیلی خوب تونستم با شخصیت فیلم همراه بشم و همون قدر که صبا حرص می خورد
چه جوری باید رازِ سر به مهرش رو به خواستگارش بگه من هم حرص می خوردم،این به نظرم یکی از خصوصیات مثبت فیلم بود..!
هم چنین موضوع جدید،بازیِ خوب لیلا و از همه مهمتر حسِ خوبی که فیلم داشت این امکان رو به من میده که به قول محسن آزرم بگم:نتیجهی کار؟ به دیدنش میارزد.
+از تیتراژِ خوب ابتدای فیلم هم نمی تونم چشم بپوشونم..!
تو بعضی نظریاتِ روانشناسی گفته شده که کلمهی "خدا" یعنی --> "به خود آ" --> "به خودت بیا".
پس همه چی تو این دنیا به خودِ ماها و قدرت اراده.. فکر و تمرکز روی ناخودگاهِ ذهن که خداوند هنگام خلقت به همهی ماها داده مربوط میشه..
مدت ها فکر می کردم آدم هایی که اعتراف می کنن، وجدان اخلاقی والایی دارن، و حالا متوجه می شم که بعضی ها همون طور که استفراغ می کنن اعتراف می کنن، بالا می آرن تا دوباره شروع کنن..!
شهردار : اونا رو می بینی آقای رنگو ؟
اونا دوستها و همسایه هام هستن . زندگی اینجا سخته ، خیلی سخت
می دونی اونا چه جوری تا الان دووم آوردن ؟
اونا باور دارن ! باور دارن که اوضاع بالاخره بهتر میشه ، اونا باور دارن که برخلاف همه ی شواهد و قرائن فردا بهتر از امروز میشه ؛ مردم باید به یه چیزی باور داشته باشن ...
سروان شکیبا (رضا عطاران): اون تو چ خبره؟
پسر جوان (اشکان خطیبی): داریم بازی می کنیم.
- چی بازی؟
- بطری بازی! ... جوونیم دیگه سرکار!
- والله ما جوون بودیم می جنگیدیم.
- ما هم می جنگیم.
- کو؟ با کی؟
- همین دیگه اگه بود می جنگیدیم ... نیست که!!!