«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من پنجشنبه دیدمش.
نظر شخصیم:
این برداشت از متن سوفوکلس کار قشنگیه ولی به شرطی که خوب برداریم ! دراماتورژی کار نقص داشت ازین نظر که این سوییچ های زمانی گنگ بود و برای کسی که متن نمایشنامه ی آنتیگنه ی سوفوکلس رو نخونده بوده قبلا؛ ارتباط برقرار کردن بینشون سخت بوده و ببینده که گیج بشه، علاقشو به دنبال کردن از دست میده...و خب خود نمایشنامه هم درست به سرانجامش نرسید.
میزان سن ها و صحنه پردازی زیادی ساده بود و چون سیاه هم بود، خسته کننده شد...اینقدری که به گریم ها بها داده شد؛ کاش به اونها هم میپرداختن.
به جز این موارد، بازیهای اکثر بازیگرها قوی بود و موسیقی هم هر چند خیلی ساده ولی زنده بود و تداوم هیجان در طول نمایش خوب بود.
به همه بخصوص بازیگران خدا قوت!
تارتوف یکی از آثار ملموس مولیر برای ما مردم این زمان و مکان است!
در مورد اجرای روز سه شنبه سوم,
نکات مثبت کار بازیهای قوی (بیانی و بدنی), موسیقی زنده ی خوب و طراحی دکور و صحنه و نور بود.
و نکات منفی, دراماتورژی ساده و یکنواخت و هوای بد سالن بود. بانو نونهالی در اجرا و کارگردانی عالی ظاهر شدند ولی متن رو میشد خیلی بهتر ازآب در آورد در بازگردانی...ضمن اینکه جملات گاهی زیادی ثقیل میشد و ببیننده شاید با تمامی سخن طی جملات طولانی سنگین و تند خوانی بازیگرها نمیتونست همراه شه...
و تالار شمس بسیار گرم بود, طوریکه بیشتر سالن متاسفانه داشتند با شناسنامه ی اثر خودشون رو باد میزدند...
نکته ی آخر اینکه: ژانر مولیر بیشتر طنز تلخه و کمدی محسوب میشه...ولی این تارتوفی که ما دیدیم ژانرش کمدی نبود! حداقل خنده دار نبود! در چند صحنه ی خاص لبخندی به چهره مینشاند که خیلی کارها در سبکهای دیگه هم این حد خنده رو به همراه دارن.
یه عالمه مونولوگگگگگگگگگگگگگگگ....طراحی صحنه اصلا در راستای کار نبود
همش تراپی تراپی...آخر سر همه تماشگرا باید به یه مطب تراپیست مراجعه کنن :) صدها پله پایین تر از"هم هوایی"بود.الهام کردا نشون داد تو همه نقش ها نمیتونه به اون اندازه جذاب باشه :(
ولی من خیلی لذت بردم از تماشای این کار. به نظرم متن عالی بود، بازی ها خوب و در مورد آقای ابر عالی بود و تنها مشکل سالن اجراست که خوب هممون می دونیم چاره ای برای اون نیست و البته تماشاگرانی که سکوت نمی کنند متاسفانه
کسی آیا میدونه که علت خودکشی "سافو" چه بوده؟
در ویکیپدیا اینگونه آمده که : ((در سدهٔ چهارم پس از میلاد اسطورهها و افسانههای بسیاری دربارهٔ سافو ساخته شد؛که به دلیل ِ عشق با فائون [۱۰] دریانورد خود را از صخرهای به پایین پرت کرد.))
چرا در بخش دراماتیک نمایشنامه مربوط به خودکشیش نام دخترش به میون آمده؟؟؟این برداشت به وجود میاد که خودکشیش به فرزندش مربوط میشه...اگه کسی اطلاعاتی داره لطفا بر اطلاعات ما بیفزایه...پیشاپیش ممنون :)
نقد من به دست اندر کاران محترم سالن حافظ هست. که به دلیل راهنمایی ضعیف به تماشاچیان؛ دو نفر از همراهان من که بلیت ردیف 3 رو داشتن مجبور شدن در ردیف 5 بنشینند! ظاهرا چون افراد دیگری به اشتباه سر جای ما نشسته بودند و سخت بوده تا بلندشون کنند و سر جای درست خودشون بنشانند!و در پاسخ به اعتراضم به این مسئله شنیدم:"الان ینی کل سالن رو بلند کنم به خاطر این دو نفر؟"
بد نیست اگر شکل بلیت ها سازمان یافته تر شه و حتما تاریخش رو هم دمِ در چک فرمایند تا از این قبیل مسائل تکرار نشه :)
"الان ینی کل سالن رو بلند کنم به خاطر این دو نفر؟"
از اینگونه رفتارها متنفرم. بجای اینکه خود رو مقصر بدونند و حداقل عذر خواهی کنند با نگاهی از بالا به پایین تماشاگر رو تحقیر میکنند و انگار این بی نظمی تقصیر تماشاگره!!! واقعا متاسفم.
فکر میکنم تنها (و بهترین) راه موجود اینه که تا جایی که میتونیم اینطور رفتارها را گزارش کنیم. منظورم اینه که از همان سالن شروع کنیم و به مدیر تالار یا هر کس دیگری که شده تلفن بزنیم یا نامه بنویسیم و محترمانه این رفتار را گزارش کرده و اعتراض کنیم. بعدش هم هر کس براش این اتفاقا می افته، اگه دستش میرسه توی روزنامه ها، سایتها، شبکه های اجتماعی (از جمله همین تیوال) بنویسه. مطمئنم در صورت استمرار، بالاخره همین انتقادها اثر میکنه و رفتارها اصلاح میشوند.
من دوستانی رو که اعلام کردن خیلی خندیدند رو درک نمیکنم. این کار بسیار معمولی بود.نه میشه گفت طنز بود و نه مفهومی...بازیهای به نسبت خوبی رو شاهد بودیم که البته نقش های سختی هم وجود نداشت.
نکات مثبت کار موسیقی قبل از شروع و پایان کار, طراحی دکور و لباسها و نورپردازیش بود.
حضور یک موجود متفاوت از بقیه در یک جامعه!
چه آشنا به نظر میرسه. مخصوصا برای ما اهالی جهان سوم.
یک مینیمال قوی از کنش های یک جامعه با او و او با خودش.
کارگردانی, بازیها (به جز دو نفر) وموسیقی عالی. صحنه پردازیهای ساده و نورپردازی قابل قبول...
من داستان نمایش رو خیلی دوست داشتم .فقط کاش متن بازگردانی شده کمی پیوستگی بیشتری داشت.
ممنون از کل گروه که یک کار قوی رو ارائه دادن.
خوشمان آمد! :)
من نمیدانم اما حضوری بلیط گرفتم(تقریبا ساعت 5 بود) از خود گیشه تئاتر شهر که بلوک A و ردیف دوم نصیبم شد که اتفاقا هم با اینکه بلوک A بلوکی کناری است(سمت در سالن) اما بازیگران بیشتر رو به روی آن حضور داشتند یعنی بهترین بلوک برای تماشای نمایش است. بلوک وسط هم طبیعی است که خوب باشد اما بلوکی که در طرف دیگر قرار دارد(انتهای سالن) را توصیه نمیکنم. در کل تا وقتی امکان انتخاب صندلی نیست به نظرم اگر بتوانید زودتر(مثلا قبل از ساعت 6) به خود گیشه تئاتر شهر مراجعه کنید بهتر است اما در غیر این صورت از تیوال خریداری کنید.
نتیجه اینکه یا حضوری اما خیلی زودتر به گیشه تئاتر شهر مراجعه کنید و یا از تیوال خرید کنید. البته این صرفا چیزی است که به ذهن من میرسد و اصلا مطمئن نیستم درست باشد.
منم منتظر باز شدن امکان انتخاب صندلی دقیق هستم تا بلیت بخرم و این نمایش رو هم ببینم.. به نظر که خوب نمایشی میاد فقط در مدیریت سالن یا هماهنگی سایت ضعف هست که امیدوارم برطرف بشه و بشه با خیال راحت بلیت تهیه کرد
ممنون از همگی شما دوستان.من بلوک B و ردیف 2 بودم که جای خوبی بود. ولی به هر حال باید امکان انتخاب صندلی رو فراهم کنن دیگه. نمایشش رو هم امشب دیدم و بسیار دوست داشتم.پیشنهاد میکنم در صورتیکه از فضای سورئال متنفر نیستید؛ حتما ببینید دوستان :)))
دوستان کسی میدونه که چرا با وجود اینکه بعضی از نمایشها کلی صندلی خالی دارن(مثل سقراط) بلیتهاش رو نمیشه از ایران کنسرت خرید؟؟؟؟بلیت ها یا فروخته شده ان یا غیر قابل خرید:( چرا خب؟؟؟؟
من ندیدم جای دیگری بلیت ها رو بفروشن
این جا های خالی به عنوان مهمان ویژه و داوران خالی گذاشته می شه اما معمولا افرادی هستند که بدون بلیت میروند و اگر جای خالی بود میتوانند اجرا رو ببینند
مرسی آقای ادیبی.ولی داستان چیست که مسئول گیشه ی تئاتر شهر میگه برید از ایران کنسرت بخرید چون ما هم خودمون ازونجا میخریم بلیتها رو؟؟؟و اینکه راستی راستی بدون بلیت میشه رفت توی سالن و دید نمایشوووو؟؟؟؟
همیشه صندلی های برای VIP هست. که اصلا برای فروش نیست.
قبل اجرا دم در سالن ها مردم منتظر میمونند. کسانی که بلیت دارند میرن داخل حالا اگه جا خالی باشه کسایی که پشت در منتظر وایسادن رو راه میدن. البته رو زمین و رو پله معمولا هم میشینند. بستگی به سالن و کار هم داره بعضی جاها واقعا راه نمیدن مگه مهمانان ویژه یا داوران یا آشنای کارگردان و ...
تا پارسال خیلی راحتتر میشد رفت. امسال کمی سختگیر تر شده ولی کاری کاملا ریسکی اگه جا خالی بود راه میدن.
چون جشنواره یک حالت خاصی داره راه میدن. یعنی حق تقدم با کسانی که بلیت دارند.وقتی پر شد. خوب چرا صندلی خالی بمونه (که البته پر میشه) و خیلی وقت ها روی پله ها و روی زمین هم میشینند و کار میبینند. البته با این صورتی که گفتم.
چند نکته ی کوچولو که اگه نگم توی دلم خواهد ماند!!!
به شخصه انتظار داشتم در مورد آثار کافکا و روایت این پیرمرد ارتباط بیشتری ببینم ولی خب داستان روند دیگری داشت.
شوخی با کافکا چیزی از ارزشهای ادبی ایشون کم نخواهد کرد! دوست کافکا هیچ گونه توهینی به عقاید کافکا پرستان نکرده.
ژاک یک پیرمرد ساده ی قابل ترحم و تشنه ی توجه است نه یک جریان ضد کافکا و عاملی جهت زیر سوال بردن خط فکری ایشان.
اینکه ما در یک نمایش طنز به دنبال معنا گرایی بگردیم؛یکم غیر منطقیست. واضحه که این داستان ربطی به سورئالیم و اگزیستانسیالیسم نداشت!
و صحبت کردن وسط یک نمایش خیلی حرکت زشتی هست!اون هم به صورت یک بند و بلند! x(
با تشکر از بازی روان و متن ساده اما دلنشین آقای افشاریان.
در اینکه گروه برای ایجاد شرایط خاصش زحمت کشیدن شکی نیست.ولی متاسفانه کار بس ضعیفی بود.کارگردانی،بازیها و حتی متن! قابل قبول نبود.متن کار هیچ جوره با روایت شکسپیر همخوانی نداشت و این خیلی منو اذیت کرد.ضمن اینکه کاراکترها بدون معرفی درستی،شروع به رفتارهای مختلف میکردن.نقش ها و داستانشون پراکنده بود.افکت صدا یا نور و موسیقی متن هم که نداشت.ضمن اینکه موسیقی انتهایی هم با نوع کار جور نبود.انتظار من از نمایشی که اعتبار شکسپیر رو به دوش میکشه بیشتر از این کار بود.
شرمنده و خسته نباشید.