«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
فیلم خوبی بود، فیلمنامه خوبی هم داشت. اما متاسفانه با حداقل ۲۰ دقیقه تأخیر شروع شد و حتی یک عذرخواهی هم نکردن. کاش یک کم به مخاطب احترام بیشتری بذارن
نمایش خیلی خوبی بود، نگاه جدید و اقتباسی قابل تفکر. بازیها رو دوست داشتم
ارزش دیدن داره
فقط بیست دقیقه آخرش اگه فشردهتر میشد بهتر بود، از حوصله منِ مخاطب داشت خارج میشد
لطفا اکه میخواهید یه تئاتر خوب ببینید و این کار رو هنوز ندیدید بذاریدش اول لیست
بعنوان یک کار سنتی و بقول معروف «رو حوضی» کار خیلی خوبی بود. همه اصول و المانهای این سبک از نمایش را داشت
پیشنهاد میکنم این کارو از دست ندید
کار خوبی بود. بازیها روان و قابل توجه هستند. طراحی صحنه حرفهایی برای گفتن دارد؛ شمعهایی که باعث آب شدن یخها می شوند و همین اتفاق باعث خاموش شدن خودشان می شود و یا حضور دو تن از بازیگرها بر روی صفحه فلزی در حالیکه نفر سوم فقط در لحظه پایانی به روی آن می رود.
شخصیت گربه نره،؛بازیش، دیالوگهاش،... همه عالی بودند
دوستان عزیز!
من « هلیا مشتاق» بعنوان نویسنده اپیزود « مهتابگردان» اعلام میکنم که با پایان یافتن قرارداد بنده با گروه آوید، نمایشنامه من از تاریخ یکشنبه ۲۴اسفندماه از پروژه دیوارها خارج میشود و روی صحنه نمی رود
پیشاپیش از سونا و شایان عزیز بابت اجرای زیبایشان تشکر میکنم
چندبار کارتان رو دیدم و هر بار لذت بردم. تمام حسهای مجسم من رو به بهترین شکل ممکن اجرا کردید؛ ممنون
میشه لطفا خلاصه نمایش رو بگید؟
من نمایش رو دوست داشتم. ایده ش خوب بود، سمبلیک بودنش خیلی بهم چسبی؛. کلا مفهوم عمیقی داشت.اینکه وجود بعضی از خط قرمز ها واقعا بی دلیله، و اینکه چطور هر خط قرمزی میتونه یک اثر هنری رو از ارزش بندازه.
آدمها خودشون انتخاب می کنن کور باشن چون تحمل دیدن حقیقت براشون سخته و یا اینکه خودشونو بخواب میزنن چون یارای مقابله باحقیقت رو ندارن
حقیقت مثل کودکیه که باید زاده بشه، جنسیت نداره، اما وجود داره و خدا همه کلماتی که به مرور زمان با تعصب کورکورانه در زنگیش تابو میشه رو در وجودش به ودیعه گذاشته
شک رو خیلی قشنگ نشون داده بود. شک لازمه وجود بشره به شرطی که انسان در این مرحله نمونه و به یقین برسه. مرضیه به یقین رسید اما یونس در شک موند و خودشو به خواب زد
زمین زیر پای ما سسته، ولی انقدر انکارش کردیم که تاب قبولشو نداریم.
کار بکت حرف نداشت اما کار غنی زاده جالب نبود. به نظر من کارگردان نتوانسته بود مفهوم عمیق این اثر را نشان دهد. برعکس با حرکات اضافی و بی ربط سطح کار را پایین آورده بود. فقط صرف وجود یک متن خوب و حضور چهره ها ی تأتر و سینما یک اثر ، اثر دلچسب نمی شود.