در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سید حمزه صدیق | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:49:35
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بازی بازیگران عالی و بسیار دوست داشتنی بود .در متن روایتها گاهی با روایت در روایت روبروبودیم ، روایت دو زوج تازه اشنا و روایت دو زوج غایب این روایتها با روایت دیکتاتوره مرتبط میشد روایت گورخرها هم به این موارد اضافه کنیمو در نهایت روایت فردی کا خط فکری های دیگران را کنترل میکرد و احساس ماتریکس گونگی را کلیت داستان میداد. تشکر از کلیه عوامل بابت زحمات زیادشان
خیلی وقتها ذهن فرد خالی است و شاید در آن به اندازه یک تخت بیشتر جا نباشد. امادر پس هر ذهنی چه بیمار و چه سالم ناخود اگاه تاریکی وجود دارد ودر ان کاراکترهای وجود دارند که با فرد رابطه ویژه برقرار میکنند .کاراکترهای پستوی ناخوداگاه با خود هم ارتباطاتی دارند.ناخوداگاه در پس ذهن بیمار یک سایه است که از نور پشت سرش بر صفحه ای سفید نقش بسته است.سایه ها گاهی مادری است که برای پسرش لالایی میخواند و یا پدری است که بدبینانه به همسرش اتهام میزند و یا مثلث پر تکرار ادیپ است .
اما سایه ها، به ذهن فرد از راههای متعدد، با اجازه و بی اجازه وارد میشوند با طراحی ساده ولی هوشمندانه صحنه راههای مخفی یکی یکی برای ما کشف میشوند درب های کشویی مخفی سغید ساده، درب اصلی- پنجره کوچک بالاو زیر تخت و درون صندوق و سایر شکافهای پیدا و پنهان دیگر
زیرکی کافی نیست که برای ورود کاراکترهای ناخوداگاه به هوشیار فرد ، گاهی درها خودبه خود باز میشدند .
هشیار فرد در ظاهر خسته و درمانده و مفلوک است و انگار نمیتواند بیشتر از این تاب و توانی داشته باشد و نشانش نشان درماندگی است اما حرکات بی وقفه هنرمندان کاربلد که اشفتگی درونی بیمار را نشان میدادند و یک مخزن سرشار از انرژی . این اثر هنری نشان میدهد که ذهن به هم ریخته برای هیج و توهم ، به چه میزان تاب و توان و انرژی صرف میکند. در این شبیخون ناخوداگاه به خوداگاه غمها ، ترسها ، ومردن ها ، خیانتها ، رقص ها و بوییدنی ها و اهنگهای زیادی بگوش میرسد . پاد زهر عشق ایا میتواند هارمونی این دنیای اشوبناک کائوتیک را دوباره باز تولید کند و نشان سلامت روان باشد؟ نمایش روانشناختی " پس از" به کارگردانی هنرمند ارجمند جناب کوهی است که توصیه میکنم به روانپزشکان، روانشناسان و به هر کسی که به مقوله روانشناسی علاقه دارد به تماشا بنشیند البته نه یکباره شاید چند باره به مثل خودم ، به این امید که خودم را در آینه ببینم.
س. ح .ص
چند روز دارم به هجوم ناخودآگاه از درب های کشوی به بخش خودآگاه(صحنه) فکر می کنم به تصویر کشیدن این انتقال چقدر زیبا،عمیق و خلاقانه به نمایش درمده سنگینی وزن سایه ها در مقابل "نشان" خسته و تنهای ما در صحنه!
تاثیر تمام خاطراتی که دفن شدن و حالا مثل زامبی سر از خاک بیرون اوردن!
مادر در سایه زخم نشان مرهم می زاره: زخمی می شی…… بزرگ می شی…….
نشان عشق رو از سایه بیرون می کشه اما خودش درش غرق می شه و به پشت درب کشویی می ره و سایه ... دیدن ادامه ›› می شه…….
تمام زن های زندگی نشان در عین حال که برای شفا هستن آسیب هم زدن( مادر، معشوق،دکتر)
قطعاً این اجرا برای علاقمندان به روانشناسی و متخصصین در این زمینه تک نگینی درخشان خواهد بود.
دیدن چندباره اش لذت غرق شدن درش رو بیشتر می کنه، لذت بردم از کامنتتون.
جسارتاً گزینه افشا زیر پست فعال کنید.
۱۱ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هرچند بازی دوستان هنرمند تا پایان مرا کشاند اما داستان نویسنده کشش لازم را نداشت.


باوجودیکه نمایش تحسین برانگیزی بود و من هم در نور تماشاگر پایانی با کمال افتخار و با تمام وجود برای همه هنرمندان
شازده کوچولو دست زدم و نو اوری و طراحی های چشم نوازی داشت اما نکاتی در اجرا بود که صرفا برای پیشنهاد به تلاشگران گروه و جناب ماهان حیدری عرض میکنم
1-کاراکتر ها در اثر بی بدیل شازده کوچلو انتوانت دو سنت اگزوپری چنان دقیق و حساب شده اند که باعث میشود خواننده ارتباط خاص عاطفی با انها پیدا کند و یکی ازکاراکترهای مورد علاقه من همیشه روباه بوده است. روباه بیانگر خردورزی و تجربه اموزی است و او به شازده کوچولو در مورد جوهر روابط و چگونگی درک واقعی و قدردانی از دیگران می آموزد.
روباه یک راهنما ، معلم ، راهبر و شاید مرشد است در عین حال انعطاف پذیر و غیر خودخواه است. اما روباه اپرای شازده کوچولو رفتارهای نمایشی و هیجانی و هیستریک داشته که گاهی هم طنازی و لودگی میکند و بی علاقه به گرفتن فال قهوه نیست.اگر مثل من به شخصیت روباه ظریف و قهوه ای رنگ با چونه دراز احساس دین و تعصب داشتید احتمالا اندکی یاس و سرخوردگی در اواسط اجرا احساس میکنید
2- اگرچه گل رزیا گل سرخ تنها در چند فصل ظاهر می‌شود، اما برای کل رمان ... دیدن ادامه ›› بسیار مهم است، گل سرخ خودخواه رنگ پریده که سعی میکند خودش را سر حال نشان دهد و گونه هایش را از ابتدا برای دلبری گل بیاندازد و ای کاش به جای رنگهای سفید و سیاه و خنثی رنگهای طیف قرمز بیشتر دیده میشد تا احساس عاشق مغرور را بهتر نشان داد
3- حضور دو شازده کوچولو هر چند جزو نظرات قبلی بود ، اما به نظر من فوایدی هم میتوانست داشته باشد. گاهی نیاز تکنیکال اپرا به هم خوانی دو نفره و یا جلوگیری از خالی نبودن فضا و یا نو اوری زیبا در قسمت روشن کننده چراغ وجود دو شازده کوچولو کمک میکرد. اما پیشنهاد من این بود که ایکاش لباسهای دو شازده کوچولو قرینه یکدیگر میبود و با وجود اینکه دو نفرند اما عملا یک نفر و همان شازده کوچولوی یگانه تر احساس میشدند.با تمام علاقه به عوامل اجرا و اقای ماهان حیدری بیشتر از سه نتونستم بدم.
من دیروز نمایش را دیدم و از دیدنش لذت بردم. اجرای بازیگران را دوست داشتم و خسته نباشید باید بگویم به نویسنده و کارگردان بسیار محترم
سلام و خسته نباشید به همه اعضا گروه
اجرای پر انرژی و جذابی بود به عنوان بیننده بسیار لذت بردم ، مخصوصا که از جنوب باشی و سالها با زارها زندگی کرده باشی و تجارب واقعی زار را داشته باشی . انتخاب و تلفیق زار و مکبث هم جذابیت ویژه خودش را داشت مخصوصا عناصر روانشناختی هر دو که البته به نظر می رسید تسلط نویسنده و کارگردان بر داستان مکبث بیشتر از زار باشد .به عنوان هوادار بندرعباسی نمایشتان عرض میکنم . سپاس مجدد و در انتظار تماشای اجراهای بعدی
سپهر، امیرمسعود فدائی، امیر مسعود و چاوش این را خواندند
امیر جوشقانی و ملیحه بقائی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید