«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
اجرای دوباره غوغایی میکنه ها. منتظر میمونیم . . .
یک تئاتر جمع و جور با بازی خیلی خوب از بازیگران و نوشته قوی و کارگردانی قوی و طراحی صدای خوب و طراحی صحنه خوب.
حرفی که خیلی وقته تو کامنتها وجود داره (از جانب برخی البته) اینه که آقای پیرزاده پا به پای دو نفر دیگه خوب نیست! اگه منظور ما اینه که جان هم باید به اندازه وینس اکتیو باشه که منطقی نیست. جان که وینس نیست! آقای پیرزاده هم به نظرم خوب نقش رو درآورد. من فیلم سینمایی همین کار رو هم دیدم، نقش جان کلاً شل و وله. به نظرم که آقای پیرزاده از بازیگر نسخه سینمایی، خیلی بهتر کار کرد.
در پایان با تشکر از آقای پویا سعیدی بابت این نمایش محترم (که انتظار ما هم از ایشان این دست از کارهاست)، از ایشان درخواست میکنم که یه بار دیگه بچههای «لانچر» رو جمع کنه تا باز هم اجرای دیگهای از لانچرِ عزیزمون رو ببینیم. بدیهیه که با اجرای دوباره لانچر، شوقی به طرفداران این نمایشِ فوقالعاده چند سال اخیر تزریق میشه.
اوایل نمایش، داستان گُنگ بود و نکته مثبت اینکه موزیک خوفناکی که همراه با دیالوگ بازیگران نواخته میشد، این حس مبهم بودن و انتظار اینکه قراره چه اتفاقی بیفته رو زیاد میکرد؛ که فوقالعاده بود. از تسلط بالای آقای کیایی در خواندن به چند زبان لذت بردم. اون قسمت کوتاهی هم که مکبث رو به زبان فارسی و انگلیسی اجرا میکرد که من هنگ بودم! چه میکنه آقای کیایی
خانم هاشمی و خانم احمدی چه خوب بودین. آقای رفیعخواه مرسی. آقای عباسی عالی بودین.
خانم شباهنگفر صدای قشنگی دارین.
این نمایش حتماً ارزش دیدن داره. به جز بازی خوب بازیگران، آقای مولانیا هم داستان رو خوب نوشته و قشنگ ذهن رو همراه خودش میبره . . . و درگیر میکنه
When marimba rhythms start to play
Dance with me, make me sway
Like a lazy ocean hugs the shore
Hold me close, sway me more
. . .
عالی عالی
حالا یه داستانی هم نوشته شده که کمک کنه به پیشبرد شوخیهای دم دستی این نمایش!
و اینکه الیکا عبدالرزاقی خوب بود، ولی دلیل نمیشه وقت گذاشته بشه برای دیدن این نمایش.
البته خیلی از افراد به شوخیها میخندیدن! ولی شوخیها سطح پایین بود.
فوق العاده بود. نمیشه گفت کار کدوم بازیگر بهتر بود. هر سه بازیگر هم عالی بودن.
کسایی که به آثار یاسمینا رضا علاقه دارن این کار رو از دست ندن. خیلی هم مطابق نمایشنامه پیش میره که لذتبخشه.
فقط همون اولِ نمایش یه تیکه اضافه کرده بودن که ایوانِ مخوفِ عزیزِ ما جلوی تصاویری از تظاهرات بود فکر کنم؛ که در نمایشنامه نیست. من نفهمیدم چرا اون چند ثانیه اضافه شده؟
باز هم گلی به جمال این دست از دوستان که اثر قابل احترام تولید میکنن.
جدا از اینکه نمایش خوبی بود و البته که ایراد هم کم نداشت، ولی اصل مطلب در مورد دراماتورژی کار (آقای یاراحمدی) بود.
من وقتی نمایشی رو انتخاب میکنم که نویسنده اون برتولت برشت هست، جدای از بازی خوب بازیگران و عوامل؛ دنبال این هستم ببینم نویسنده کار چی میگه؟ دنبال چیه؟ و طبعاً کارگردان چجوری اون رو منتقل میکنه؟
یک سری نقشها که حذف شده، یه دیالوگ مأمور انکیزیسیون رو بلارمین میگه، چرا؟ خدا داند. دیالوگ بسیار مهم زمان زدن ناقوس(اعتراف گالیله) بین آندرهآ، فولگانزیو و فرزونی حذف شده! بطور کلی اون حسی که از نمایشنامه برشت دریافت کردم رو تو این نمایش ندیدم.
آیا این نمایش نوشته برتولت برشت بود؟ من که حس نکردم!
به هر حال من که لذت بردم از این نمایش و بازی فوقالعاده آقای نادری و یادگاری هم از عوامل عزیز گرفتم، ولی نوشته برتولت برشت؟ نه، نه!
بازی بازیگران که عالی بود. همه عالی.
داستان که روان و گیرا بود. طوری که من متوجه گذشت زمان نشدم و کاملاً درگیرش بودم.
طراحی پرفورمنس و صحنه هم خوب بود، معلوم بود تمرین زیادی داشتن.
نمایشی خوب و جمع و جور که ارزش دیدن دارد
یک: در بعضی از صحنه ها، دَهنم قشنگ باز بود!
دو: وقتی تکه ای از نمایش های معروف رو اجرا میکرد، تو دلم گفتم ای کاش که نمایشِ کاملِ اون نقش ها رو هم از آقای پورصمیمی میدیدم! (مثلاً آثارِ شکسپیر)
سه: اکثر بازیگران پیشکسوتِ ما فقط حوصله ندارند وگرنه بازیگران خیلی قابلی هستند.
عجب موزیک و نوازنده ی خوبی؛ حال داد. بازیگر نقش قهرمان (کوریولانوس) عجب ورزشکاری بود؛ کف کردم. و مشکلی که تئاتر مستقل دارد و انگار درست بشو نیست: صندلی های کمرشکن!
ای کاش آقایان پور صمیمی و گرجستانی با هم یه نمایش اجرا میکردن.