بنویسیم و . . . .
خیلی کم در تیوال مطلب مینویسم و گاهی شعر گونه ای ، اتفاق نازیبایی در چند پست و سروده دیدم ؛ نامی از کسی نمی برم ولی دل نوشته ای در وبلاگم دارم که همان را به این شبکه اجتماعی منتقل میکنم ؛
هنرمند خلق می کند ولی از اثرش دفاع نمی کند ؛ چون اثر اگر هنر است ، متعلق به مردم است !
بگذریم . . . . . این نوشته
... دیدن ادامه ››
وبلاگ :
ما نمی توانیم ابراز کنیم چه کسانی شاعر هستند چون در صلاحیت ما نیست .
پذیرش یک فرد به عنوان شاعر یک روند است و در یک دوره زمانی پس از سرایش آغاز میشود .
اصل، ماندگاری یک شاعر است که این موضوع زمانی تثبیت میشود که تمام منتقدان معاصر شاعر و خود شاعر، شاید دارفانی را وداع گفته باشند.
عنصری و انوری استاد نظم بودند و حافظ سراینده ای بود که باید به تایید اینگونه اساتید می رسید.
امروز شهرت حافظ زبانزد است و نادر کسانی عنصری و انوری را می شناسند.
همه می توانند شاعر باشند ولی مردمند که شعر را می پذیرند .
البته بعضی مواقع و در برخی شرایط بین شاعر و مردم فاصله ایجاد میشود و کسانی فکر میکنند بهتر از مردم صلاحشان را میدانند .
بگذریم ، ! !
می دانیم شعر یک هنر است، لذا نمی توان برای آن تعریفی جامع و کامل ارائه داد.
شاعر با نوع نگاه و زبانی که به آن سخن میگوید سروده خود را خلق میکند.
شعر بسته به فرهنگ و دانشی که شاعر از آن وام میگیرد متغیر است .
شعر برای من، بروز احساسی است نسبت به متغیرهای فراوانی که بر من تاثیر میگذارد .
البته شدت و ضعف واکنش من، به دانشم از موضوع و میزان علمی که دارم وابسته است .
اگر چیزی که من به عنوان شعر نوشتم در جامعه پذیرفته شد بسیار خوشحالم، و اگر پذیرفته نشد، یا زمان آن نرسیده است یا چیزی که سروده ام شعر نیست ، ! !
آنچه را نوشته ام از یاد می برم چون دیگر به من تعلق ندارد ، یا در کنار این سروده ها نامی از من در خاطر مردم می ماند یا من و نوشته هایم از یاد می رویم .
ما امروز فقط بخوانیم ، قضاوت با نسل های آینده باشد . ! ! ! !