در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال شهاب وافی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:00:39
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
چه هفته ای بشه!
اوایل هفته کنسرت داماهی...
اواخر هفته کنسرت مجید سالاری...
پیانوی جذاب حمزه یگانه هم که پای ثابت هر دو کنسرت خواهد بود.
این نمایش تقریبا کامل ترین حالت یه اجرای نمایشی داستان محور بود که من تابحال دیدم. (شاید من اجرای خوب خیلی ندیدم...!)
داستان سرایی مشخصه، همراه با فلش بک ها برای معرفی شخصیت و موقعیت سازی های گذشته و وضعیت حال. (گذشته شخصیت خانم افغان انگار نیاز به بازی بیشتر و دیالوگ کمتری داشت، شاید یک عنصر مثل سبد شخصیت قصاب می‌تونست کمک کنه.)
عوامل نور و موسیقی و سایر عوامل صحنه کاملا در اختیار اجرا و خلق صحنه های هنری طراحی شدند. (ورود و خروج به صحنه های جنگل جذاب بود واقعا.)
بازی ها تو کمترین حالت اغراق، روان و تاثیر گذارند.
دو شخصی که نور ها رو جابجا می‌کردند هم مسلط و همراه با بازیگران به خلق موقعیت ها کمک می‌کردند.
ریزه کاری هایی مثل ورود به تفکرات پراکنده شخصیت دیوانه و با کمک نور به تصویر کشیدنشون. یا لحظات غرق شدن و مرور خاطرات گذشته جلوی چشمان شخصیت خانم، نمایش رو از حالت خطی و سطحی جدا میکرد و عمق بیشتری به اجرا میداد.

عنصر آب کمتر بهش پرداخته شد در صورتی که بنظر می‌رسید پتانسیل بیشتری داره. جانمایی خیلی خوبی هم نداشت، زیادی به ردیف اول نزدیک بود و از ... دیدن ادامه ›› ردیف های بالاتر دید نداشت.
در پایان نمایش یه عامل غافلگیر کننده دیدیم که عالی بود. بنظرم میتونست یک یا دو عامل غافلگیر کننده دیگری، شاید با حرکت غیرمنتظره از بازیگران (مخصوصا زمانی که باهم در بدو داستان هستند) ببینیم تا یکنواختی روایتگری شخصیت ها رو بشکنه...

بهرحال ممنون و خسته نباشید که این روایت تلخ رو چنین زیبا به اجرا در آوردین، تو شبی که خیابون ها از همیشه عجیب تر و آدم هاش ناامیدکننده تر بنظر می‌رسیدند. کارگردان اثر حرف خوبی زد، این شرایط رو نه تنها از تماشاگران بخاطر این که اجرا با تاخیر همراه شد، بلکه از دنیا باید عذرخواهی کنیم.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
موضوع بسیار خوبی بود و اجراهای بدنی بی نقصی بود و هماهنگی بالا.
موسیقی و نور، طراحی صحنه و لباس در عین سادگی، کارشون رو میکردن و حس فصا رو القا میکردن.
استفاده از عناصر نمایشی مثل میز شکنجه یا سطل ها به ظرافت داستان اضافه میکردن.
من با لحن بیان و ادبیات متن ارتباط برقرار نکردم و تکرارش باعث شد با سردرد سالن رو ترک کنم.
درهم می‌نویسم چیزهایی که دیدم رو و بعضی جاها مجبورم با نمایش «بانوی محبوب من» مقایسه ش کنم چون موزیکال دیگه ای ندیدم:

- تو این نمایش خواننده ها حرفه ای تر بودن ولی نه با اختلاف زیاد. تک خوانی های حامی از قسمت های موردعلاقه سالن و شوخی ها و خواندن بمرانی (حداقل برای من که از طرفدارهای سبک و لحن موسیقی ش هستم) گوش نواز بود.

- اینجا از دکور متحرک و نور بهتر استفاده شد. عمق زیاد صحنه از یه طرف پتانسیل اجرایی زیادی به نمایش میداد و از طرف دیگه بعضی اتفاقت اون پشت برای چشم تماشاگر زیادی دور بود. جابجایی بین صحنه ها جذاب میکرد خط داستانی رو از نظر من. سبک طراحی صحنه ها البته توی هر دو نمایش میتونن حرف بیشتری بزنن، یه مقدار جسارت میتونه چاشنی ش بشه و سراغ سبک های غیرمرسوم تری توی طراحی ... دیدن ادامه ›› و ساخت بره.

- طراحی لباس و حرکات رقص ولی اینجا ابتدایی تر بنظرم رسید. نه اینکه بد باشن ولی تو مقایسه ضعیف تر بنظر میان.

- بازی شخصیت های اصلی توی این نمایش از شخصیت های فرعی مقداری ضعیف تره.

- ساز ها رو هر موقع تو صحنه میدیدیم جذاب بودن، شاید اجرای کل موسیقی نمایش بصورت زنده (هرچند میدونم کار سختیه) راهکار خوبی بود.

- اتاق صدا علاقه ای به کم کردن حجم صدای موسیقی نداشت ظاهراً، بعضی مواقع ناواضح میشد صدای خواننده.

- خانمی برای همخوانی با صدای دیگر خواننده های خانم اضافه میشد که نقش هم داشت و یه جا اجرای با اسکیت (اگر اشتباه نکنم و خودشون بوده باشن). ایشون خیلی پرکار بود و عالی.

- یه بخش هایی از داستان حذف یا کمرنگ شده بود مثل کتاب های بل و ارتباطی که بعدا به کمک کتاب ها با دیو برقرار می‌کنه، اینا بنظرم ظریف کاری های داستان اصلی که ارزشمندترش میکنه. آخر داستان هم گنگ بنظر میرسید و اگر کسی داستان رو نمیدونه ممکنه نفهمه چی شد. (از محدودیت ها اطلاع دارم). ریتم اتفاقات توی چنددقیقه آخر نسبت به کل نمایش زیادی سریع میشه.

- وقت استراحت بین نمایش نمیدن (بخاطر حجم زیاد افراد توی سالن احتمالا)، پس ممکنه پشتتون درد بگیره.

- نمایش پنجشنبه با تاخیر زیادی بخاطر مشکل قطعی برق منطقه شروع شد. (اینو شمعدون گفت!) احتمالا واسه روزهای دیگه پیش نیاد ولی باید می‌گفتم 🤷

---

مسائلی مثل خسته کننده شدن داستان و با موبایل بازی کردن بعضی افراد توی این مدل نمایش های طولانی طبیعیه پیش میاد. از طرفی دیگه داستان دیو و دلبر، یه افسانه (Fairy Tale) به حساب میاد و اصولاً ارتباط برقرار کردن با این سبک داستان، فارغ از سن و سال، نیازمند علاقه به دنیای تخیل و فانتزی هست...
به همین دلیل و البته عامل مهم سلیقه، بعضی مسائل منفی نمایش براشون بیشتر نمایان میشه و بعضی نکات مثبت راضی شون میکنه.
سلام
طراحی صحنه، نور پردازی و طراحی لباس خیلی خوب بود
اما موزیک نمایش بیش از حد زیاد بود و گوش رو کاملا خسته میکرد
حتی میخواستن به هم سلام کنن با آهنگ سلام میکردن که به شدت کار رو ضعیف کرده بود
نمایش موزیکال خیلی خوبه اما دیگه نه تا این حد. میتونم بگم حدود۹۵٪ کل نمایش شعر و آهنگ بود که اصلا جالب نبود.
۲۷ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
داستان اینه که داستانی در کار نیست!
یک سری برش از اتفاقات مختلف در قالب اجراهای قوی و چاشنی طنز
و البته انتخاب موسیقی جذاب...
یه مقدار نظرات زیادی مثبت کاربران تازه ثبت نام شده (که دیگه به آفت تیوال تبدیل شده) برای دیدن نمایش دو دلم کرده بود ولی در نهایت از تماشای این نمایش خودمونی لذت بردم!

حال و هوای نمایش هم مثل خود سالن دورهمی و دوستانه ست هرچند درهای تعبیه شده داخل دکور تو ذوق میزنن! شاید اگه سخت گیر باشین کوچیکی سالن و در نتیجه جو نمایش راضیتون نکنه ولی برای من این موقعیت جالب بود.

نسبت به نمایشنامه اصلی نقش ها به خوبی باورپذیر شده بودند. طنز کار به جا بود. در کنار موضوع اصلی، شوخی های شخصیت ها با یکدیگر برای تماشاگر هم خنده دار ... دیدن ادامه ›› می‌شدند.

بعضی بازی ها به نسبت دیگری قوی تر می‌رسیدند ولی داستان که چند دوست با تیپ های شخصیتی مختلف را توصیف میکرد، این اتفاق رو تا حدودی ناخواسته پوشش می‌داد. هر از گاهی سردرگمی بازیگرانی که دیالوگ نداشتن حس می شد و شاید نیاز بود این موقعیت ها هم طراحی بشن.

جابجایی تمرکز تماشاگر از فضای نشیمن به بالکن با کم و زیاد شدن صداهای مکالمه های داخل اون فضا، با وجود کوچک بودن فضای نمایش و عدم بازی با نور، عمق قابل قبولی به نمایش می‌داد، هر چند اگر امکانات سالن همراهی میکرد، نور هم میتونست عامل تاثیر گذار تری باشد.

چهره بازیگر نقش آیسان شبیه به اسکارلت جوهانسون بود!
ممنون که به تماشای نمایش ما نشستین .سپاس از نظرات ارزشمند شما
۱۸ آذر ۱۴۰۰
سپاس از نظرات ارزشمند شما دوست عزیز
۱۹ آذر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تو نظرات قبلی به تپق های اجراهای اول اشاره شده بود که ظاهراً حل شده بود یا من چیزی متوجه نشدم.

جهت گیری های سیاسی کار (خواسته یا ناخواسته) رو فاکتور میگیرم. چون موضوع غلامرضا تختی هر نگرشی هم بهش بشه باز سیاسی و عده ای موافق و مخالف خواهد داشت.

استفاده از مدیا و پخش تصاویر به‌جا بود و به روند داستان و پیام نمایش کمک می‌کرد.

دکور متحرک همیشه دوست داشتنیه و به عمق نمایش اضافه می‌کنه. این که برخی بازیگران هنگام ورود و خروج دیده می‌شدن وجود داشت ولی موضوع آزاردهنده ای نبود برای من حداقل.

داستان سرایی و زمان اجرا مناسب بود بنظرم کمتر تکون خوردن تماشاگرها روی صندلی متر خوبی واسه این معیار می‌تونه باشه!
انگار ساعت دو نیمه‌شب دارین تو قسمت اکسپلورر اینستاگرام میچرخین!
نمی‌دونین چی به چیه ولی داره سرگرم‌تون می‌کنه.

داستانی در کار نیست. اجراهای گروهی و رقص ها جذابن.
اثری ادبی در قالب یک ماجراجویی طولانی با شخصیت های زیاد و ریتم سریع، همراه با اجرای موسیقی متناسب با داستان.
عارف عباسی، سجاد قربانی و امیرمسعود فدائی این را خواندند
سارا حدادی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ساختار شکن
آتنا تندرو و الهه هدایتی این را خواندند
امیرمسعود فدائی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید