این نمایش تقریبا کامل ترین حالت یه اجرای نمایشی داستان محور بود که من تابحال دیدم. (شاید من اجرای خوب خیلی ندیدم...!)
داستان سرایی مشخصه، همراه با فلش بک ها برای معرفی شخصیت و موقعیت سازی های گذشته و وضعیت حال. (گذشته شخصیت خانم افغان انگار نیاز به بازی بیشتر و دیالوگ کمتری داشت، شاید یک عنصر مثل سبد شخصیت قصاب میتونست کمک کنه.)
عوامل نور و موسیقی و سایر عوامل صحنه کاملا در اختیار اجرا و خلق صحنه های هنری طراحی شدند. (ورود و خروج به صحنه های جنگل جذاب بود واقعا.)
بازی ها تو کمترین حالت اغراق، روان و تاثیر گذارند.
دو شخصی که نور ها رو جابجا میکردند هم مسلط و همراه با بازیگران به خلق موقعیت ها کمک میکردند.
ریزه کاری هایی مثل ورود به تفکرات پراکنده شخصیت دیوانه و با کمک نور به تصویر کشیدنشون. یا لحظات غرق شدن و مرور خاطرات گذشته جلوی چشمان شخصیت خانم، نمایش رو از حالت خطی و سطحی جدا میکرد و عمق بیشتری به اجرا میداد.
عنصر آب کمتر بهش پرداخته شد در صورتی که بنظر میرسید پتانسیل بیشتری داره. جانمایی خیلی خوبی هم نداشت، زیادی به ردیف اول نزدیک بود و از
... دیدن ادامه ››
ردیف های بالاتر دید نداشت.
در پایان نمایش یه عامل غافلگیر کننده دیدیم که عالی بود. بنظرم میتونست یک یا دو عامل غافلگیر کننده دیگری، شاید با حرکت غیرمنتظره از بازیگران (مخصوصا زمانی که باهم در بدو داستان هستند) ببینیم تا یکنواختی روایتگری شخصیت ها رو بشکنه...
بهرحال ممنون و خسته نباشید که این روایت تلخ رو چنین زیبا به اجرا در آوردین، تو شبی که خیابون ها از همیشه عجیب تر و آدم هاش ناامیدکننده تر بنظر میرسیدند. کارگردان اثر حرف خوبی زد، این شرایط رو نه تنها از تماشاگران بخاطر این که اجرا با تاخیر همراه شد، بلکه از دنیا باید عذرخواهی کنیم.