در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:16:35
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید

 

نمایش رو دیشب دیدم یه سالن حرفه ای نور پردازی عالی نمایش هنرمندانه آقای ابر ولی موضوع نمایش رو دوست نداشتم در کل عالی بود ممنون
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام، فروش روزهای جدید کی باز میشه؟
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تبریک به کارگردان جوان جناب ملک شاهی و بازی خوب آقای شعبانپور و خانم مظفری واقعا" لذت بردم.
امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جشنواره الفبا هدیه‌ای ارزنده از فرزندان هنرمند ایران برای پاسداشت فرهنگ و ادب پارس بود ,شامل ۱۱ اجرای کوتاه اما عمیق که از هم جدا بودند و به هم پیوسته با موسیقی اصیلمان هر اجرا بدرقه می‌شد,این جشنواره یک حس عجیب نوستالژیک داشت با همان چاشنی تلخ و شیرین
وقتی وارد سالن شدیم کارگردان زیبا دعوتمان کرد به تماشا انگار به مهمانی رفته بودیم،اولین چیزی که توجه من را جلب کرد روی صحنه یک فرش قرمز زیبا با یک میز کوچک بود ، تم دهه ۶۰ را داشت مثل خانه پدربزرگم بود، اطرافش تعدادی تخته سیاه بود که هنرمندانه روی آن کلمات را گروه گروه نوشته بودند
بعد از هر اجرا آن حرف از روی تخته سیاه های روی صحنه نمایش پاک می‌شد
خانم آدینه قشنگ‌ترین حرف را زد
"قضاوت خیلی کار مشکلی است"
و از ما خواست امتحانش کنیم اولین جشنواره‌ای که داورانش تماشاچیانش بودند چقدر به همه چیز فکر شده بود جابجایی صحنه دکور در کمترین زمان ممکن و با موسیقی متناسب با متن ... دیدن ادامه ›› انجام می‌شد

حرف (ژ) من خوشحالم که ما گچپژ داریم، افتخار میکنم به ادبیات فرهنگ و هنر سرزمین مان

حرف (ب ) به نام بهار بود , امان از دوستت دارم های نشنیده شده,راستی کجای تاریخ جا مانده‌اند بند زن قلب‌های شکسته!

حرف (د) در ستایش دلدادگی با چاشنی طنز و اجرایی بی‌نظیر چقدر خندیدم چه اجرای ملموسی بود

حرف(م) هنر منجی است، چقدر خندیدم چه اجرای قشنگ و مردم پسندی بود

حرف (چ) با چاشنی طنز چقدر حس کودکانه ظریفی داشت

حرف (خ) خیلی وقت بود اینقدر از ته دل نخندیده بودم صدای خنده‌هایم سالن رو گرفته بود به عنوان کسی که در خوابگاه بوده عالی بود،خخهخخخ :)

حرف (پ)امان از پرپر شدن‌ها با این اجرا گریستم

حرف (ر) این اجرا مرا به یاد راز بزرگ آزادی انداخت

حرف (خ) این خ تلخ بود، بوی خیانت می‌داد،بوی خون.

حرف (ش)امان از شیون‌ها رنج ها و دردهای تکراری تاریخ

حرف(ک) آرزو کردم بهترها جای کهترها را بگیرند

و در پایان مثل کودکی هیجان زده بودم که دوست نداشتم صحنه را ترک کنم،مثل کودکی که میخواهد بیشتر در مهمانی بماند :)
هنرتان پردوام باد
امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
برای پنجشنبه ساعت۱۹گر کسی بلیط در جایگاه نزدیک به صحنه اجرا برای فروش داره لطفا به من پیام بده
۰۹۱۲۷۶۹۰۵۹۰
چه نمایشنامه زیبایی
بعد از اجرا نمایشنامه اصلی رو خوندم و به نظر تغییرات خوبی بود
اجرا را دوست داشتم
نمیشد گفت اجرای بی نقصی بود اما تمام تلاش رو میشد دید و فکر میکنم بهتر هم میشه با گذشت زمان
سپاس
سوبژه (sujet)
درباره نمایش سوءتفاهم i
آلبر کامو نویسنده فیلسوف و روزنامه نگار فرانسوی بود او یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم و از چهره های درخشان ادبیات فرانسه است.
کامو ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در دهکده ای کوچک الجزایر
تحت استعمار فرانسه متولد شد. پدرش «لوسین کامو فرانسوی فقیری بود که در الجزیره کشاورزی میکرد و در آنجا با زن خدمتکاری که اهل اسپانیا بود ازدواج کرد و صاحب دو فرزند به نامهای لوسین هم نام پدر و البر شد سال ۱۹۱۴ در شروع جنگ جهانی اول پدر کامو به جبهه اعزام شد و درحالیکه البر، 14 ساله بود در میدان جنگ کشته شد. تأمین مخارج زندگی دو کودک به عهده مادرش افتاد آنها در محله فقیرنشینی در یک اتاق زندگی می کردند؛ خود او در مورد این قسمت از زندگی اش گفته است: فقر مانع این شد که فکر کنم زیر آفتاب و در تاریخ همه چیز خوب است. آفتاب به من آموخت که تاریخ همه چیز نیست
پس از پایان دوره دبستان برای کمک به تامین مخارج خانواده اش کارگری میکرد آموزگارش لویی
ژرمن که به استعداد او پی برده بود او را به شرکت در امتحان کمک هزینه بگیران و ادامه تحصیل تشویق کرد کامو در این آزمون پذیرفته شد و به هزینه دولت وارد دبیرستان شد در حالیکه در آن زمان تحصیلات متوسطه در الجزیره اختصاص به ثروتمندان داشت از این رو کامو وارد دنیای جدیدی شد روزها در کنار ثروتمندان زندگی میکرد و شبها به دنیای فقیرانه اش در کنار خانواده ... دیدن ادامه ›› باز می گشت.
کامو در سال ۱۹۳۰ پس از دریافت دیپلم در دانشگاه الجزیره شروع به تحصیل فلسفه کرد و تا پیش از آنکه اولین نشانه های ابتلا به بیماری سل در او نمایان شود دروازه بان تیم فوتبال این دانشگاه بود. همزمان با جدیت به مطالعه ادبیات به ویژه آثار نمایشی پرداخت و در همکاری با گروه های تئاتر دانشجویی شروع به نوشتن نمایشنامه کرد و کارهای خود را به روی صحنه برد.
کامو در ۲۱ سالگی با سیمون هیه دختری جوان
ثروتمند زیبا و البته معتاد به مرفین ازدواج کرد و
دو سال بعد در اثر خیانتهایی از هر دو طرف و با
تحمل تجربه ای دردناک از هم جدا شدند. خاطرات
این جدایی در مقاله مرگ «روح» به صورتی غیرمستقیم دیده میشود.

البر کامو در سال ۱۹۳۸ در روزنامه تازه تأسیس جبهه خلق الجزایر آلژه ،ریپوبلیکن شروع به کار کرد و در ۲۶ سالگی همراه با دو نفر از دوستانش نشریه ریواژ (ساحلها را تاسیس کردند. در سپتامبر همان سال جنگ جهانی دوم آغاز شد و روزنامه آلژه ریپوبلیکن که با سانسور دست و پنجه نرم میکرد چند ماه بعد تعطیل شد. انتشار روزنامه ریواژ نیز به حالت تعلیق درآمده بود، پس از آن کامو کوشید که با ورود به ارتش به جنگ برود ولی به دلیل وضعیت جسمانی و گرفتاری اش به بیماری سل نتوانست عضو ارتش شود. او سپس در مجله مخفی آن زمان «کمبا شروع به فعالیت علیه نازیها کرد و در مدت اشغال فرانسه به این فعالیت ادامه داد بعد از جنگ نیز کمبا اولین مجله ای است که او در آن مشغول به کار شد. او تمام مقاله های خود را به صورت اول شخص مینوشت که تا آن زمان در شیوه گزارشگری فرانسوی متداول نبود.
ازدواج دوم البر در ۱۹۴۰ بود او با فرانسین فور که یک پیانیست و ریاضیدان بود ازدواج کرد.هرچند که کامو عاشق فرانسین فو بود اما در مقابل خواسته او برای ثبت قانونی ازدواج شان طفره می رفت و آن را روندی غیر طبیعی برای پیوندی عاشقانه میدانست. حتی به دنیا آمدن فرزندان دوقلوی او کاترین و ژان در ۵ سپتامبر ۱۹۴۵ نیز کامو را مجاب به ثبت قانونی ازدواج با فرانسین نکرد.
بعد از ۱۹۴۴ او چندین نمایشنامه را با بازی ماریا کاسارس هنرپیشه اسپانیایی روی صحنه برد و تا آخر عمر نیز دلباخته او بود؛ رابطه عاشقانه او و معشوقه اش در مکاتبات آن دو که در سال ۲۰۱۸ به وسیله دخترش منتشر شد ثبت است. این اثر تحت عنوان «خطاب به عشق نامه های عاشقانه البر کامو و ماریا کاسارس در ایران نیز منتشر شد.
البر کامو در سال ۱۹۴۲ که هنوز به ۳۰ سالگی نرسیده بود دو اثر مهم منتشر کرد که میتوان آنها را دو پایه ی محکم برای نوشته های فلسفی او دانست رساله افسانه "سیزیف و رمان بیگانه"؛ او با انتشار این دو اثر به شکل طبیعی در کنار اگزیستانسیالیسم قرار گرفت، جنبش فلسفی غالب زمان که بر خلاقیت هنری و ادبی سایه انداخته بود. هنگامی که داستان بیگانه در پاریس اشغال شده انتشار یافت، ژان پل سارتر که نامدارترین سخنگوی اگزیستانسیالیسم بود بی درنگ در مقاله ای به ستایش از کتاب نویسنده ی جوان پرداخت و همین منجر شد میان کامو و سارتر دوستی گرمی برقرار شود.
البته گفته شده است که دوستی آنها از آغاز با بگومگو همراه بود کامو همیشه به سارتر خرده میگرفت که به کمونیسم روسی دلبسته است و نمیتواند ذهن خود را از قالبهای ایدئولوژیک رها کند. دوستی آنها به ویژه پس از جنگ و با شکاف میان اردوهای شرق و غرب به سردی گرایش پیدا کرد.
در سال ۱۹۵۷ ، در ۴۴ سالگی به خاطر آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر میپردازد برنده جایزه نوبل ادبیات شد. البر کامو پس از رود یارد کیپلینگ جوان ترین برنده جایزه نوبل است.
۳ سال بعد از دریافت بزرگترین جایزه ادبی دنیا
البر کامو در ۴۷ سالگی بر اثر تصادف رانندگی جان خود را از دست داد.
او بعد از ظهر بارانی روز چهارم ژانویه ۱۹۶۰ سوار ماشین پرشتابی شد که برای کارگردانی تئاتری تجربی او را جنوب فرانسه به پاریس ببرد در حالیکه روز قبل از سفر برای رفتن از جنوب فرانسه به پاریس بلیط قطار خریده بود و پس از این حادثه در جیب کتش یک بلیط قطار استفاده نشده پیدا شد.
هنگامی که کامو در حادثه اتومبیل کشته شد مشغول کار بر روی نسخه اول رمان تازه ای به نام آدم اول بود به دوستی در این باره نوشته بود همه تعهداتم را برای سال ۱۹۶۰ لغو کرده ام. این سال سال رمانم خواهد بود وقت زیادی میبرد؛ اما به پایانش خواهم برد
پس از مرگ کامو همسر و فرزندان دوقلوی او حق تکثیر آثارش در اختیار گرفتند و دو اثر از او را منتشر کردند اولین آنها کتاب مرگ شاد بود که در سال ۱۹۷۰ منتشر شد شخصیت نخست این کتاب پاتریس مورسو نام دارد که بسیار شبیه مورسو، شخصیت نخست کتاب بیگانه است. درمحافل ادبی مباحث بسیاری در مورد ارتباط این دو کتاب در گرفته است. دومین کتابی که پس از مرگ کامو منتشر شد اثر ناتمامش به نام آدم اول بود که سال ۱۹۹۵ منتشر شد. آدم اول خود زندگی نامه درباره دوران کودکی اش در الجزایر است.
البر کامو در گورستان لومارین در جنوب فرانسه دفن شد.

آثار

البر کامو در اکثر نوشته هایش سعی دارد مخاطب را درگیر اتفاقات پیاپی کند و ذهن او را به چالش هدف از آفرینش انسان چیست؟ بکشاند.
نوشته هایش را به میتوان به سه دسته ی رمان نمایشنامه و آثار غیر داستانی تفکیک کرد. شهرت کامو با رمان بیگانه در سال ۱۹۴۲ شروع شد برخی نیز بیگانه را مهمترین اثر او میدانند که هنوز هم بیشتر شهرت او بر اساس این رمان است. رمان بیگانه در الجزایر زادگاه کامو جریان دارد و قهرمان
داستان مورسو شخصیتی کم حرف و بی علاقه واهل گوشه کنایه است.
در زیر باقی آثار او را آورده ایم
رمان‌ها
بیگانه - ۱۹۴۲
طاعون - ۱۹۴۷
سقوط - ۱۹۵۶
مرگ خوش - نوشته شده در سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۷ و منتشر شده در سال ۱۹۷۱
آدم اول - کامو پیش از اتمام این اثر جان باخت و در سال ۱۹۹۵ این اثر نیمه تمام منتشر شد.

نمایشنامه ها
کالیگولا
مرثیه ای برای راهبه
سوء تفاهم
حکومت نظامی
دادگستران
و تسخیر شدگان
کالیگولا موفق ترین نمایشنامه ی البر کامو که در واقع تعدادی نمایشنامه است که درون یک نمایشنامه جای گرفته اند این نمایشنامه ها به گونه ای آزاد برداشتی از امپراطوری روم که توسط سوتنیوس توصیف شده را بیان میکند.
آثار غیر داستانی
پشت و رو
عیش
افسانه ی سیزیف انسان طاغی
متافیزیک مسیحی
و وقایع نامه ی الجزایر
افسانه ی سیزیف نیز از مهمترین آثار کامو به حساب می آید. رساله بلند بالای کامو در مورد پوچی است که در آن او میخواهد بداند آیا بدون وجود خدا میتوان ارزشهای معناداری در این جهان یافت یا خیر.
جملات کامو
البرکامو از مهمترین نویسنده ها و فلاسفه دنیا به شمار می آید ماندگاری جملات و کلمات او امری اجتناب ناپذیر و مسلم است در زیر برخی از جملات او را آورده ایم که شاید لازم باشد برای درک مفهوم آنها ساعتها درباره شان فکر کنیم

من شاید به آنچه که حقیقتا مورد علاقه ام است مطمئن نیستم اما به آنچه که مورد علاقه ام نیست کاملا اطمینان دارم

از آنجایی که همه ما خواهیم مرد زمان و چگونگی آن اهمیت زیادی ندارد

به من گفت این طور پیداست که شما آدمی کم حرف و سر به تو هستید و در این باره نظر مراخواست بداند

جواب دادم علتش این است که هیچ وقت چیز مهمی ندارم که بگویم در این صورت خاموش می مانم.

در ابتدای زندانی شدنم چیزی که بر من بسیار ناگوار میآمد این بود که افکاری مانند افکار یک انسان آزاد داشتم

هیچ کس متوجه نمیشود که بعضی از مردم انرژی بسیاری زیادی صرف میکنند تا فقط عادی به نظر برسند.

ممکن است که من منکر چیزی باشم ولی لزومی نمیبینم که آن را به لجن بکشم یا حق اعتقاد به آن را از دیگران سلب کنم

ترجیح میدهم طوری زندگی کنم که گویی خدا هست و وقتی مردم بفهمم که نیست . تا اینکه طوری زندگی کنم که انگار خدا نیست و وقتی مردم بفهمم که هست.

هیچکس مجبور نیست انسان بزرگی باشد تنها انسان بودن کافی است
دومین باری بود که این تئاتر رو دیدم و به قطع یقین یکی از بهترین اجراهایی بود که میشه گفت ارزش چند بار دیدن رو داره، و با هر بار دیدن یه بعد تازه از نمایش رو میتونی ببینی! دیالوگ ها، بازی ها و شخصیت ها و اجرای موسیقی و نظم اجرا، واقعا بی نظیر و حرفه ای بود! به نظرم با دیدن این تئاتر آدم خودش رو برای ۱ ساعت و نیم مهمون یه اجرای عمیق کرده!
امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
حسین فردوسی این را دوست دارد
حسین فردوسی (hosseinferdosi)
ممنونم‌بابت انرژی خوبتون و حضور دوبارتون 🌹
ممنونم‌از وجودتون که مارو برای چشمای زیباتون انتخاب کردید❤️
۴ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام برای چهارشنبه بلیط دارم جای خوب
اگر خواستین 09123143803
سلام برای چهارشنبه بلیط دارم جای خوب
اگر خواستین 09123143803
خیلی دلم میخواست میتونستم محترمانه نقد کنم اما اصلا نمیتونم چون بنظرم هیچ جای احترامی نداشت!
متن نمایشنامه نامه افتضاح
بازی ها افتضاح
بیان ها افتضاح
طراحی صحنه و حرکات نمایشی بسیار ضعیفی
موسیقی شلوغ و بی ربط
کارگردانی خیلی ضعیف
نورپردازی و طراحی لباس بی ربط و نابجا

شلم شورباااا
پانزده سال مخاطب تئاترم هیچوقت سالن رو ترک نکردم ولی امشب نتونستم تا انتها بشینم ... دیدن ادامه ›› و مجبور به ترک سالن شدم.

تمام وقت بازیگرانی که دیالوگ نداشتند رو صحنه بودند
وقتی بند موزیک اجرا نداشتند یک عالمه نور روشون بود
من مخاطب ذره ای تمرکز نداشتم
شما چرا فکر میکنید با کمترین تخصصی میتونید اثر هنری خلق کنید؟

نسازید وقتی ذره ای در این کار مهارت ندارید که آوار میشه بر سر خودتون. متاسفم اما نه تنها توصیه نمیکنم بلکه با نهایت تأسف باید بگم اگر برای هنر احترام قایلید به تماشای این اجرا نروید.
نمایشی که ۲۰ شب بدون تماشاگر و با فروش فیک به صحنه رفت.
تهیه‌کننده‌ای که طبق گفته‌ی خودش ۱ میلیارد ضرر کرد.
کارگردانی که میخواست بعد از شب پانزدهم،
نمایش را لغو کند، باری نتوانست.
و بازیگرانی که ماه ها وقت گذاشتند، اما در نهایت دستمزدشان،
یک ماگ قهوه بود، و اهانت به شخصیتشان، از جانب کارگردان.
باشد که عبرتی شویم، برای دیگر فعالان.

متین مختومی، بازیگر.
درود و خسته نباشید میگم خدمت تمام بازیگران کارخانه اسباب بازی سورنا؛ ودیگر عوامل
من امشب به تماشای یک کار خلاقانه و پر انرژی نشستم
ولذت بردم؛ کاری که در آن جذابیت بود چه از لحاظ بصری ؛چه از لحاظ بازی ها و چه از لحاظ دکور و چه از لحاظ نور پردازی متفاوتی که داشت
این نمایش با این که برای کودکان خلق شده بود ولی از نظر من برای مخاطب بزرگسال هم جذابیت خاص خودش داشت.
و مخاطب تا آخرین لحظه بدون ذره ای خستگی پای خودش نگه می‌داشت
.
امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
خیلی خوشحالیم این نمایش که حاصل ها ماهها تلاش یک تیم ۲۵نفره هست اینقدر مورد توجه شما قرارگرفته و این باعث دلگرمی تمامی بچه های گروه نمایش سورنا در کارخانه اسباب بازی ست.
۵۰ دقیقه پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نظر من بازی محمد شعبانپور واقعا ستودنی بود!
امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
رضا سراج این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشِ «نمایش» در کارگاه نمایش😊😊
سارا (sara2111)
درباره نمایش نعمت i
خسته نباشید خدمت تیم نمایش «نعمت»
1. ریشه آذری داشتن این نمایش، توجهم را جلب کرد.
. .2. اگر تمایل به تماشای این نمایش دارید، به سبک «درام» آن توجه داشته باشید.
امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جشن شاد کریسمس🎅
جمعه ۷ دی ساعت ۱۸
پاسداران (تماشاخانه سبحان)
امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جز بهترین تئاتر هایی بود که رفتم
اجراشون واقعا عااالی بود
محشر و‌بی نظیر و فوق العاده حرفه ای
اصلا جمله ای در وصفشون پیدا نمیکنم‌ واقعا
پیشنهاد میکنم حتمااا ببینید😍😍
امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
حسین فردوسی این را دوست دارد
خداروشکر میکنم که تونستیم سر بلند باشیم پیش نگاه و وقت و هزینه شما تو این روزهای سخت ❤️
۵ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عرض خسته نباشید خدمت تیم جوان نمایش «جشنواره الفبا»
ترجیح می دادم به انرژی، وقت و هزینه ای که توسط تیم نمایش و تماشاچی پرداخت شده، ارزش قائل می شدند.
من با توجه به حضور خانم آدینه به عنوان کارگردان بلیط تهیه و تا پایان به تماشای نمایش نشستم و بر خلاف تعدادی از تماشاچیان سالن را ترک نکردم.

قابل ذکر است: از چندین نمایش اجرا شده ۲-۳مورد از نظر موضوع جلب توجه می کرد اما اشاره به موضوع کافی نیست.
موسیقی و لباس قابل قبول بود .
مورد روتین در اجراها که اکثرا مربوط به مجموعه برگزار کننده می باشد : تاخیر در اجرا که سبب ایستادن تعداد قابل توجهی از مراجعه کنندگان به مدت حدود ۳۰دقیقه در فضای کوچک را در پی داشت، نقص فنی عنوان شد و مراسم عذر خواهی انجام گرفت .

در مجموع نمایش «جشنواره الفبا» بسیار سطحی است .
امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
** بلیت فروشی روزهای جدید نمایش سایه های بلند با ۲۰٪ تخفیف دانشجویی**
امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید