در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | شبنم طاهرخانی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:33:31
 

نویسنده و فعال در حوزه‌ی روابط‌عمومی

 ۲۴ بهمن ۱۳۷۰
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
روزهای پایانی نمایش «ساعت آخر»
تا 25 اسفندماه 1402 در پردیس تئاتر شهرزاد.

منتظر نگاه و حضور گرمتان هستیم.
«ساعت آخر«
حقیقتی در زندگی صاحبان حیوانات،
برای پاسداشت حیوانات و حامیان موجودات الهی، شما را به دیدن این نمایش دعوت می‌نماید.
بخشی از عواید این تئاتر به جان‌پناه و کمک به حیوانات تعلق می‌گیرد.
یادداشتی از محسن خیمه‌دوز درمورد نمایش «ساعت آخر»

✔️ نمایش ساعت آخر نوشته، کارگردانی و بازیگری مونا موسوی همراه با بازیگران جوانی چون هستی مقدم و نیلوفر امامیان، اجرای خوبی ست فارغ از غوغاسالاری نمایش ها در فضای تاتر فعلی.
موضوع متن و نمایش که در ابتدا یک رابطه ساده انسانی به نظر می رسد پس از مدتی به یک رابطه پیچیده بین انسان و حیوان (سگ کاراکتر اصلی) تبدیل می شود و چالش دراماتیکی را به نمایش می گذارد.
حیات و مرگ سگ اینک بخشی از حیات و مرگ صاحب سگ می شود. با چنین نگاه زیباشناختی به رابطه انسان و حیوان، دیگر نمی توان نسبت به حیات و مرگ هیچ حیوانی به مثابه یک ابژه یا شیء خارج از زندگی انسان نگاه کرد بلکه باید فهمید که آنها مثل هوا و آب و خاک، بخشی از زیست جهان انسان اند. نمایش ساعت آخر بدون اضافه گویی و با پرداختی مینیمال این نکته زیباشناختی را به صحنه آورده است.
درود به تیم اسفرود بی‌دم.
با خاطره‌ و ذهنیتی که از لانچر۵ داشتم، می‌دونستم که قراره از تماشای این اجرا لذت ببرم و همین هم شد.
نمایش اسفرود بی‌دم با این نامِ مثل خودش عجیب، باب سلیقه‌ی من بود.
با احتیاط باید بگم در موومان مرگ نویسنده، برام یه کمی اطناب داشت که البته هیچ از کلیت اجرا خارج نمی‌زد و کسل‌کننده نبود.
مسلماً پویا سعیدی با ذکاوت دست به نوشتن چنین صحنه‌ای زده.
این جریانِ سیالِ ذهنِ خلاق بسیار دیدنی بود.
یک نمایش باید سرشار از خلاقیت و لحظات غافل‌گیرکننده باشه. این ویژگی‌ها در اسفرود بی‌دُم کاملاً به چشمم اومد.

به امید اجراهای بیشتر و حال خوب برای تیمتون.
♦️کاظم بلوچی، بازیگر پیشکسوت تئاتر و سینما، پس از تماشای نمایش «یادگار» به کارگردانی مهرداد کوروش‌نیا:

♦️در این نمایش، با یک جسارت در کارگردانی رو به رو هستیم.

♦️کوروش‌نیا، بازیگر را به حالت ایستا نگه داشته اما برای مخاطب، تصویر و حس را به بهترین شکل ممکن، منتقل می‌کند.

♦️استفاده از موزیک، افکت و سکوت‌ها بسیار درست است.

♦️چنین نمایش‌هایی که همه‌چیز درست و بجاست، باید توسط دانشجوها دیده ‌شود.

♦️وقتی تئاتر خوب می‌بینم، تا چند روز به آن فکر می‌کنم و حالم خوب می‌شود.
نظری بر نمایش «زیگموند» نوشته و کار مهرداد کوروش‌نیا؛ نوشته‌ی احمدرضا حجارزاده
زیگموند بودن یا فروید بودن؟!

نمایش «زیگموند» که این شب‌ها در تالار استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به صحنه می‌رود، اتفاق ویژه این ‌روزهای تئاتر ماست؛ نمایشی که علاوه بر مخاطبان خاص و علاقه‌مندان به علم روان‌شناسی، می‌تواند برای تماشاگران عام و کم‌تر آشنا با روان‌شناسی نیز جذابیت‌های بسیاری داشته باشد. مهرداد کوروش‌نیا، نویسنده و کارگردان نمایش «زیگموند»، پیش‌ازاین نیز با اجرای آثار مانند «آخرین نامه»، «آقالیلا» و «مونس» نشان داده بود کارگردان صاحب‌سبکی است اما او با تغییر مسیر در اجرای «زیگموند»، مخاطب خود را کاملاً غافلگیر می‌کند.
طی چند سال گذشته، اجرای نمایش‌های بیوگرافی بسیار رواج یافته است و از قضا شاهد آثار درخشانی در این حوزه بوده‌ایم، ازجمله نمایش‌های «چه» و «ط» که به‌تازگی اجراهای خود را به پایان برده‌اند. «زیگموند» نیز یکی از نمایش‌های بیوگرافی حائز اهمیت است که به دلایل متعددی قابلیت کنکاش و بررسی دارد. نخستین دلیل اینکه خالق اثر به پژوهش و کندوکاو در روانِ بنیان‌گذار و پدر علم روان‌کاوی نوین جهان پرداخته است. همین ایده جسورانه، تماشاگر را برای مواجهه با نمایشی مهم و متفاوت ترغیب می‌کند.
درحالی‌که زیگموند فروید، این روان‌شناس نخبه اتریشی، با تحقیقاتش بر روان آدمی، بسیاری از ناشناخته‌های ذهن انسان‌ها ... دیدن ادامه ›› را به چالش کشید، ذهن و زندگی خودش سرشار از گیروگرفت‌های کوچک و بزرگی بود که بر گذشته و آینده او و اطرافیانش تأثیر به‌سزایی گذاشت. در نمایش کوروش‌نیا، تماشاگر، کابوس‌ها و رؤیاهای دو روز پایانی زندگی زیگموند فروید (فیلسوف، روان‌کاو و نظریه‌پرداز تأثیرگذار قرن بیستم) را با پرداختی نمایشی و دراماتیک می‌بیند. کوروش‌نیا در نمایش خود، زیگموند فروید را از جنبه‌های مختلف بازنگری و نقد می‌کند. برای نمونه، فروید با پیشرفت در پژوهش‌های علمی خود به پراصکاک‌ترین مواجهه با فراماده می‌رسد و می‌کوشد با ایجاد پرسش و تردیدهایی، برتری علم را نسبت به تعبیرها و مؤلفه‌های مبتنی بر ماوراءالطبیعه اثبات کند. نگاه کنید به صحنه مواجهه خاخام یهودی با فروید و مناظره کوتاه‌شان که گرچه در نهایت به شکست خاخام منجر می‌شود، ولی نماینده خشمگین آیین یهود، عصای در دست خود را -بدل از عصای موسی- تأییدی بر سفسطه‌های خود در تقابل با استدلال‌های زیگموند می‌داند و پیروزمندانه صحنه را ترک می‌کند.
همچنین در طول نمایش، مخاطب به تماشای مواجهه فروید با خودش، با محبوبه‌اش، با خانواده (خواهر و مادر) و دیگر مسائل زندگی علمی و اجتماعی خود می‌نشیند. طبق نمایشنامه کوروش‌‎نیا، به نظر می‌رسد بخشی از ذهن فروید هنوز درگیر لذت ناشی از خوش‌گذرانی‌های دوران جوانی است اما اکنون موقعیت علمی او در دنیا، به توجیه و طرد کردن آنچه در گذشته مرتکب شده، وادارش می‌کند. او حالا باید بر احساسات و هیجان خود غلبه کند و دور لذت‌های دنیوی و آنی مانند مصرف مواد و عیاشی را خط قرمز بکشد. اینجا جایی است که این روان‌کاو برجسته جهان، باید بین شهوت و شهرت یا زیگموند بودن یا فروید بودن، یکی را انتخاب کند.
یکی دیگر از جذاب‌ترین لحظه‌های نمایش، مقابله فروید با نظریات علمی خود در بررسی افسانه‌های اساطیری یونان است که مهرداد کوروش‌نیا برای رقم زدن صحنه‌ای نمایشی با طنزی تلخ، بهترین بهره را از این دیدگاه فروید برده است. فروید حالا در آستانه مرگ باید پاسخگو باشد که چرا از میان صدوهفتاد افسانه اساطیری، مستقیماً به سراغ اودیپ و الکترا رفته؟!
فروید حالا در آستانه مرگ باید پاسخگو باشد که چرا از میان صدوهفتاد افسانه اساطیری، مستقیماً به سراغ اودیپ و الکترا رفته؟!
در واقع کوروش‌نیا در نمایش خود نه‌تنها شخصیت فروید را به نقد می‌کشد که حتی روان انسان و نیازهایش، تاریخ ادیان و حکومت‌ها، ادبیات و هنر نمایش، اسطوره‌ها و حتی نگاه جهانی به زن را زیر ذره‌بین نقد و بررسی خود می‌بَرد. هرچند که شاید برای برخی از این موارد پاسخ درخور و قطعی وجود نداشته باشد، ولی طرح پرسش به‌خودی‌خود کافی است و تماشاگر را وا‌می‌دارد تا به آن مسئله از دیدگاه خود و نظریه‌های فروید فکر کند.
از محتوا که بگذریم، نمایش «زیگموند» به لحاظ کیفی و هنری در جایگاه شایسته‌ای قرار می‌گیرد. کوروش‌نیا تمام هنر خود را به کار گرفته تا نمایش علاوه بر ارائه‌ نکته‌های شنیدنی و به‌یادماندنی از اندیشه و زندگی فروید، به‌عنوان یک اثر تئاتری، دیدنی و لذت‌بخش باشد. کارگردان در این نمایش با استفاده از سیستم صوتی دالبی، موفق شده فضایی پر از اوهام برای آفرینش اصوات متناسب با شوک‌ها، کابوس‌ها و رؤیاهای شخصیت‌ها ایجاد کند. همچنین استفاده به‌جا از ویدئوپروجکشن در فضاسازی نمایش بسیار تأثیرگذار بوده است.
عنصر مهم‌تری که کوروش‌نیا به شکلی خلاقانه در نمایش خود به کار گرفته، نورپردازی است. نور در نمایش «زیگموند»، صرفاً روشن‌کننده فضا برای دیده شدن صحنه و شخصیت‌ها نیست، بلکه با ظرافت، معانی خاصی را القا می‌کند. برای مثال نگاه کنید به لحظه مناظره فروید با خاخام یهود و سایه‌ آن‌ها روی دیوار. در اینجا سایه فروید از سایه مُبلّغ دینی بسیار بزرگ‌تر است یا در جایی دیگر وقتی زیگموند جوان با فروید پیر به بحث‌وجدل می‌پردازد، سایه فرویدِ نشسته روی صندلی بسیار کوچک‌تر از سایه جوانی اوست، چنان‌که انگار زیگموند با حرف‌ها و درخواست‌هایش موجب تحقیر فروید دانشمند و فیلسوف می‌شود! فضای خالی و بی‌دکور نمایش، یکی دیگر از نقاط قوت کار است. کوروش‌نیا به‌خوبی درک کرده که وقتی سراغ واکاوی روان یک روانکاو می‌رود، به دیدنِ چیزی بیش‌تر از خود او و تفکرش نیاز ندارد. به عبارتی روان‌کاو در دو چیز خلاصه می‌شود، ذهن پژوهشگرش و یک صندلی برای لم دادن روی آن و تفکر کردن!
بازی‌های بازیگران در نمایش «زیگموند»، به‌جا و درست است و تصور هر بازیگر دیگری یا هر شکل دیگری از بازی را در قالب شخصیت‌های متعدد نمایش دشوار می‌سازد. فرزین محدث، با فرمِ ایستادن، بیانِ موجز و سکوت‌های متفکرش، یک فروید تماشایی خلق کرده است. بازی شهروز دل‌افکار هم به‌شدت فکرشده و جذاب است. او نقش‌های مختلفی را که در این نمایش بر عهده دارد، با ظرافتی خاص، از یکدیگر متمایز می‌کند. یلدا عباسی نیز بازی هنرمندانه‌ای در نقش‌های متعدد دارد.
نمایش «زیگموند»، فارغ از رویکرد شخصی و دراماتیکی که نویسنده‌اش به علم روان‌کاوی دارد، از منظر بررسی و واکاوی زندگی و نظریات یکی از بزرگ‌ترین روانکاوان جهان هم اثر مهمی به شمار می‌آید و برای تماشا توصیه می‌شود.
درود و خسته نباشید به گروه محترم اجرای مکبث.
واقعاً تماشای این نمایش خستگی رو از روح و جان من به در کرد و ازش لذت بردم. اجرای بسیار حرفه‌ای و تمیزی رو به تماشا نشستم.
برای ایده‌های اجراییِ کارگردان، آقای دادگر احترام زیادی قائلم و هوش ایشون رو در مکبث تحسین می‌کنم.
بازیگران عزیز هم، در چنین کارِ پُر از حرکت و دیالوگ بسیار خوش درخشیدن.
و باز هم دست‌مریزاد بهتون. 🍀
و اضافه کنم که صحنه‌ی کابوس‌وارِ مهمونی رو فوق‌العاده اجرا کردید. 🍀
۱۵ شهریور ۱۴۰۲
سپاس از حضورتان
۱۷ شهریور ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کاش تو فروید نبودی... کاش تو پروفسور فروید نبودی... فقط زیگموند بودی... زیگموندِ خالی...
یادداشتی از دکتر محمد سرگلزایی-روان‌پزشک درمورد نمایش «زیگموند»


"زیگموند فروید" پزشک اتریشی از سال ۱۸۸۵ که وارد حوزه شناخت ذهن پیچیده انسان شد تا هنگام درگذشتش در سال ۱۹۳۹ به مدت حدود نیم قرن مشغول نظریه پردازی در باب سلامت و بیماری روان بود و در این مدت بیش از بیست کتاب و ده‌ها مقاله منتشر ساخت.
نبوغ، مطالعات وسیع و پشتکار بی نظیر فروید باعث شد که "نظریه ناخودآگاه" که پیش از فروید هم در فلسفه‌ی قرن نوزدهم مطرح شده بود به نام فروید گره بخورد. "نظریه ناخودآگاه" حاکی از این است که اراده و آگاهی انسان سهم کوچکی در تصمیمات و انتخاب‌های او دارد و "جبر ناخوآگاه" بر جریان افکار و احساسات ما سایه افکنده است و ما همچون عروسک خیمه‌شب‌بازی توسط فرایندهای غریزی، بَدوی و تربیتی "رانده می شویم".
گرچه نظریه‌پردازی فروید دچار اشکالات روشی (متودولوژیک) فراوانی بود و نظریه‌پردازان بعدی روانکاوی همچون آلفرد آدلر، کارل گوستاو یونگ، اریک فروم، کارن هورنای و فریتز پرلز نقدهای جدی و عمیقی بر نظرات فروید وارد کردند ولی همچنان فروید به عنوان پیش کسوت روانکاوی الهام بخش روندگان این طریقت ... دیدن ادامه ›› باقی ماند.
زندگی شخصی فروید جدا از نظریه‌پردازی‌هایش نبود. به تعبیری می‌توان گفت که نظریه‌های فروید در زندگی شخصی او جاری بودند و او خود اثبات این نظریه‌اش بود که هوش و آگاهی نمی توانند ما را از زیر یوغ  "روان نژندی ها" رها کنند.
موضوع نمایشنامه‌ی "زیگموند" جناب مهرداد کورش‌نیا همین است که فروید، خود چگونه اسیر کشمکش‌های ناتوان‌کننده‌ی درونی است و چگونه کسی که تلاش می‌کرد رمزگشای جهان ناخودآگاه باشد در هزارتوی ناخودآگاه خودش گم شده است. این داستان فروید نیست، داستان تراژدی انسانی است، داستان تک تک ماست.

دکترمحمدرضاسرگلزایی - روانپزشک
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
یادداشتی از دکتر محمد عراقی درباره‌ی نمایش «زیگموند»

آه فروید! ، باز هم فروید ! چرا فروید !
در ادبیات نمایشی ایران از مشروطه به این سو موارد پرداختن به فروید یا عدمی بوده است یا انگشت شمار.نه اینکه از آن بی خبر باشیم اما ترجیح بر سکوت و عبور بوده است.
در نمایشنامه "زیگموند"، به کوشش آقای مهرداد کوروش نیا، شاهد تلاقی هنر نمایش و تاریخ روانکاوی هستیم.
در این نمایش فارغ از محتوا ،شکل در خدمت فروید بوده است ،آن هم به شیوه ای کاملا فرویدی ... دیدن ادامه ›› :
تداعی آزاد.
فروید در این نمایشنامه بیشتر می شنود و کمتر سخن می گوید. آماج خطاب هاست که هر یک به دلیلی مطرح می شود اما شاید پشت همه آنها یک خشم است . خشم به بی عدالتی در آفرینش ، خشم به تلاش بسیار ، خشم بس بسیارشماران در برابر کسی که با مرگ از جهان می رود و در فرهنگ زندگی می کند. خشم به" پروفسور" فروید.
اگر چه در این نمایش فروید بیشتر می شنود اما این آغازی خجسته است تا شاید در وقتی دیگر فروید سخن گوید.

محمد عراقی
روانپزشک
مرداد ۱۴۰۲ تهران
یادداشتی از دکتر حسام فیروزی درباره‌ی نمایشنامه‌ی «زیگموند»

اخیراً نمایشنامه‌ای برای من ارسال شد با نام «زیگموند» نوشته آقای مهرداد کورش‌نیا که قرار است در چند ماه آینده برای اجرا به روی صحنه برود. نمایشنامه‌ای بسیار خلاق که برشی است سورئال از زندگی زیگموند فروید. در این نمایشنامه‌ که نویسنده با ظرافت بسیار، که نشان از دانش بالای او دارد، مروری بر تمامی آنچه بر فروید گذشته و رندانه درحالی که شما با زوایای تاریک ذهن فروید آشنا می‌شوید و به‌نوعی شاهد نقد افکار و اعمالش هستید، زیر لب فروید و آثارش را تحسین می کنید. همان کلمه آنکانی که فروید در مورد احساس انسان به زندگی و مرگ به کار برده و به فارسی حیرانی ترجمه شده را خواننده یا بیننده در خود حس می کند.
بخش‌های مختلف و لایه‌های تودرتوی فروید در این نمایشنامه با رودرروشدن با شخصیت‌های واقعی و اسطوره‌ای همانند ایستادن در مقابل آینه‌ای نمایان می‌شوند. ظرافت نویسنده در این بوده که اگرچه به ظاهر، فروید در نقش منفی قصه نمایان شده و در همه‌ی این رویارویی‌ها در جایگاه متهم نشسته و پاسخگوی تفهیم اتهام‌هاست ولی بازی در نقش قربانی، برای افراد مقابل او، چیزی از صلابت و قدرت فروید کم نمی‌کند.
این نمایشنامه مرا به یاد دادگاه سقراط انداخت، دادگاهی که اگرچه سقراط در نقش متهم بود و پاسخگو به اتهامات وارده، و درنهایت به جرم تشویش اذهان به مرگ محکوم شد ولی صلابت و قدرت او را صدچندان کرد.
فروید نیز در تمام طول زندگی و تا الان که سال‌ها از مرگ جسمی او می‌گذرد هیچ‌گاه از اتهاماتی که ... دیدن ادامه ›› به او زده شده و زده می‌شود در امان نبوده ولی به جرات می‌توان گفت هیچ تئوری و نظریه‌ای در خصوص روان تا به امروز مطرح نشده که رگه‌های اصلی آن بر پایه‌ی نظریات فروید بنا نشده باشد و این را من به‌عنوان یک روانپزشک و درمانگر که بیست‌ودو سال از عمرم را در این عرصه تجربه کرده می‌تواند با تمام وجود در بالین مراجعینش لمس کند. اتاقی که در این ۲۲ سال، سالانه بیش از سه هزار نفر در مقابل منِ درمانگر نشسته‌اند هیچ‌گاه بدون حضور فروید و نظریاتش برگزار نشد. در تلاش خواهم بود به زودی نقدی روانکاوانه در خصوص این اثر ارزشمند بنویسم و امیدوارم کارگردان و گروه بازیِ گران بتوانند آن‌گونه که شایسته‌ی فروید و این نمایشنامه‌ی زیباست از پس این کار برآیند.

دکترحسام فیروزی
اردیبهشت ۱۴۰۲ تهران
روایت غم انگیزی از زنانی که میتوانستند زندگی را بیشتر دوست داشته باشند...
اجرای خوبی بود و از تماشای این نمایش بسیار لذت بردم.
لانه خرگوش را دو بار دیدم و از تمام لحظات اجرای این نمایشنامه فوق العاده لذت بردم.
مانا باشید.
خوشحالم از اینکه نمایشمون نظرتون رو جلب کرده.
واقعا بهمون انرژی میده.
۰۳ خرداد ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر

تماس‌ها

09109755543