در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال عاصفه | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:06:49
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
عاصفه (asefeh.sadeghi)
درباره نمایش فعل i
برای من این نمایش خیلی غیر واقعی به نظر می آمد. تصویری که از دبیرستان دخترانه ارائه می شد خیلی تاریک و سیاه بود. دیوارها سیاه، راهرو ها تاریک آدم ها سرشار از بدخواهی. دبیرستان محیطی سرشار از انرژی و تضاد است که کشمکش ها در هم گره خورده اند.این دبیرستان های دخترانه فرق داشت. علاوه بر آن حرکت های زمانی اش ترفندی تکرار ی به چشم ام می آمد. دائم فیلم هایی به یادم می آمد که از این فرم استفاده کرده بودند. معمولن حرکت های زمانی در فرم در راستای هدفی در خدمت منطق و مفهوم متن هستند. مثلن برای ایجاد خاطره جمعی یا برای فرم بخشیدن به پرداختی تاریخی. بسیاری از رفت و برگشت های زمانی هدفی سیاسی را دنبال می کنند. به هم ریختن خط روایت مقصودی باید داشته باشد اما مقصود از این کار در نمایش فعل چه بوده است؟ برای من البته روشن نشد. خصوصن وقتی که به ایده های محوری نمایش فکر می کنم این فرم عجیب تر می شود. چون نمایش اصولن درباره ی نشدنی ها و امکان ناپذیرهاست درباره ی آدم هایی که به مقصود دلخواه خود نمی رسند. شکستن خط روایت تفننی و بازی فرمالیستی صرف به نظر می آمد.در سینمای آمریکای لاتین مثلن حرکت های زمانی فلاش بک و جلو و عقب رفتن مفهومی سیاسی دارد تا دگردیسی افراد متحول شدن شان را نشان دهد و خاطره جمعی بسازدو امکان های جدید اجتماعی و نگرش به دنیا را واکاوی کند. این نمایش هیچ کدام از این هدف ها را دنبال نمی کرد. ضمن این که روایت می توانست بسترهای تاریخی و اقتصادی و اجتماعی داشته باشد اگر موضاعتی روشن می شد و مورد پرداخت قرار می گرفت. مثلن آیا این دبیرستان دولتی است یا خصوصی؟ و این امر با سرشت روابط افراد در آن محیط و سرنوشت شان چه ارتباطی می توانست داشته باشد. یا این که معلم جدید کلن برای المپیاد آمده بود. چرا این همه اصرار برای المپیاد رفتن وجود داشت؟ آیا رقابت بیمارگونه دانش آموزان صرفن خصیصه یی شخصی بود یا به واسطه تحریک محیط ایجاد شده بود؟ نمایش به هیچ کدام ازین مسائل نمی پردازد و اصلن بسترسازی اجتماعی انجام نمی دهد. به هر حال اثر هنری الزامی به تبعیت از واقعیت ندارد اما نمی دانم چرا همه ی نمایش هایی که تا حالا دیده ام که در دبیرستان ها می گذرد این طوری شده اند.
امیرمسعود فدائی، Samira، رضا بولو و امیر این را خواندند
شما نمایش تیاتر رو با فیلم مستند اشتباه گرفتید دوست عزیز
۲۶ دی ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این اجرا هیچ چیز خاصی نداشت و بهتر بود خانه می ماندم و نمایشنامه را می خواندم با ترجمه ی خوب خانم محامدی.
متین میرحسینی این را دوست دارد
منم با شما موافقم، بازی خاصی انجام نشد و صرفا رد و بدل شدن دیالوگ ها بود.
۳۱ شهریور ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش تاریخی تامل برانگیز که با امروز ما هم در ارتباط ست اگر از خودمان بپرسیم مغولهای بی اخلاق و عاشق قدرت و مال امروزی چه کسانی هستند و مرواریدها یی که با درایت خود نقشه هاشان را نقش بر آب می کنند چه کسانی. استفاده از تاریخ و تبدیل آن به درام به شیوه ی جذابی انجام شده بود. من بعد از دیدن نمایش ترغیب شدم کتاب تاریخ جهانگشای جوینی را بخوانم. در ضمن طراحی صحنه آن هم دیدنی بود.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
روز دوشنبه من به تماشاخانه سرو برای دیدن این نمایش رفتم اما همه جا سوت و کور بود. گیشه و کافه بسته بود و هیچ کس برای پپاسخ گویی حضور نداشت. اگر اجرا دچار وقفه شده یا مشکلی پیش آمده به نظرم بهتر بود در همین صفحه اعلام می کردند یا اعلانی روی در می زدند. این بی نظمی ها و عدم توجه سوال برانگیز ست.
ارمیا دخیلیان این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
طراحی صحنه جالب و میزانسن های دیدنی همراه با بازی های خوب، ای کاش از قصه بیشتر آشنایی زدایی می شد تا تکراری به نظر نرسد ...
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش ابوبکر محمدی، فاطمه محمدی دیدنی، متاثرکننده و تامل برانگیز است. پس از مدتها بلاخره نمایشی را دیدم که زندگی در متروپولیتن تهران را در تمامی ابعادش به تصویر می کشید، کاری رئالیستی و بسیار معاصر از رنج ها، فشارها و امیدهای ساکنین این شهر نامهربان. تا حالا نمایش های زیاد ایرانی و خارجی را دیدم که بر پایه مفاهیم کلی ظاهرا جهانشمول به موقعیت انسان معاصر می پرداخت که به نظر من بیشر شان در توجه به این نکته غفلت ورزیده بود که پیشینه مذهبی، جایگاه منطقه یی و واقع شدن در میانه کشمکش های ژئوپلتیکی چقدر در انتخاب های ما حتا در خصوصی ترین ابعاد زندگی مان نیز موثرند و این ضعفی است که ابوبکر محمدی، فاطمه محمدی از آن مبرا است. این نمایش این نوید را میدهد که با خصلت های بومی، منطقه یی، فرهنگی و مذهبی می توان از منظری کاملا جزئی و تاریخی و از همین جایی که هستیم به قضاوت درباره ی مفاهیم کلی زندکی انسانی پرداخت. چیزی که دوست داشتم این بود که نشان می داد رابطه ی عاشقانه ی میان زن و مرد نمایش با وجود تلاش ها و فداکاری های شان چقدر متاثر از جهان اطراف است و برای نگهداری از عشق خود به چه میزان مقاومت در برابر تهاجم جهان خارجی نیازمندند و آنها نیز در این راه از هیچ کاری فروگذار نمی کنند و برخلاف نمایش های معمول دیگر که انسان را عاجز، فرورفته در تنهایی، ابسردیتی و عدک امکان وجود رابطه می نمایاند، ابوبکر و فاطمه مصرانه به تلاش خود برای حفظ عشق ادامه می دهند. این نمایش همچنین اشاره یی به نقش دوستی داشت و این که فداکاری دوستان حقیقی چقدر در ساختن چشم انداز بهتری از زندگی لازم و چقدر زیبا ست. پایان بندی نمایش من را غافلگیر کرد زمانی که زوج نمایش و دوست شان تصمیم می گیرند به جای آن که ریزه خوار دزدان و فعلان سیاسی و اقتصادی فاسد ملی و بین المللی باشند با فداکاری و عشق رشوه های آنان را ندیده بگیرند و راه حلی جمعی برای بقای خود انتخاب کنند، گزینه یی که انتخاب قطار در برابر پول رشوه ی ماشین رویال پرشیا آن را باز می نمایاند که در هجوم این همه وا دادن ها و تسلیم مصلحت شدن ها گزینه یی تازه نفس و رادیکال است. فقط این که من ترجیح می دادم ناگهان در پایان نمایش گره آن باز نگردد و تردیدهای شخصیت ها در طول داستان نیز برای ما آشکار باشد. ضمن این که این نمایش خیلی متکی به دیالوگ ست و خوب بود خلاقیت های فرمی بدیع تری برای ایده ی اجرایی آن اندیشیده می شد تا کمتر شبیه به نمایشنامه رادیویی باشد. بازی حسی و اصطلاحا زیر پوستی آقای نائل نیز به یادماندنی ست. به گروه خسته نباشید می گویم و بابت این چهره ی جدید سوژه مند زیبا و تامل برانگیزی که از ... دیدن ادامه ›› گمنام ترین و فراموش شده ترین ساکنین شهر تهران به ما نشان دادند از آنها ممنون ام. آرزومند موفقیت در اجراهای آینده و پروژه های نفس گیرتر رادیکال تر تازه تر و زیباتری را برای شان می کنم.
متاسفانه نمایش حکومت نظامی نمونه یی از این اندرزنامه های سبک جدید ست با زرق و برق فرم های تکراری. گفته شده این نمایش درباره داعش وخاور میانه ست و مخاطبی مثل من را مشتاق کرده تا ببیند چه طور دغدغه های امروز منطقه بیان خود را در این نمایش به دست می آوردند. به نظر من این نمایش از مسائل سیاسی فقط برای جلب مخاطب بهره برده و حرف جدیدی ندارد و یا حتا بینش عمیقی را هم به مخاطب منتقل نمی کند. در آمیختن کلمات عربی و انگلیسی بصیرت فراملی به نمایشی نمی دهد. تاسف بارتر از همه بازی بازیگران ست که به وضوح تمرین نکرده اند با کاراکترهایی که نه تیپ هستند نه فرد و فقط دیالوگی را منتقل می کنند. بازی های همه به نظر من نازل و کسالت آور ست و من در طول آن 60 دقیقه بارها و بارها ساعتم را نگاه کردم و از انتخابم پشیمان بودم.
تینا جعفری، بیتا نجاتی، الهام. ب و بهرام برخورداری این را خواندند
صالح طباطبایی و سپهر این را دوست دارند
ممنون ازینکه بدون اهانت به سلایق هم احترام میذاریم و دیالوگ برقرار میکنیم ، حال چه کار رو دوست داشته باشین و چه نداشته باشیم، نقد شما هم حتما سازنده خواهد بود. سپاس
۱۲ آبان ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نظر من جالب بود که در این نمایش به مشکلات اجتماعی و اقتصادی گروه های مختلف اجتماعی زنان پرداخته می شد اما نوع روی کرد، مسئله دار و ایدئولوژیک بود. مثل سایر روایت های دوران سلطه نئولیبرالیسم، متن اجرایی چنان در توصیف و تشریح درد و زجر کشیدن شخصیت ها غرق می شود که از ارتباط دادن آن با امر کلی اجتماعی و سیاسی باز می ماند و شخصیت ها در همان روایت های هولناک شخصی مدفون می شوند. گویی که نویسنده و کارگردان صرفا قصد برانگیختن مخاطب با تازه ترین نوع روایت های دهشتناک را داشته و نه غیر از آن و به این ترتیت این متن اجرایی از اثری محدود و گنگ و هیستریک فراتر نمی رود. بدون تردید مواجهه با روایت های شخصی زنان خصوصا طبقه کارگر اهمیت دارد اما نوع پرداخت آن مهم تر ست. محصور شدن در امر جزئی بدون ارتباط با شرایط اجتماعی مشترک میان همه افراد در اپیزود دوم نمایش به حضیض خود می رسد جایی که رنج کشیدن شخصیت زن بعد روانی پیدا می کند و به نظر من مشمئزکننده می شود و صرفا به قصد ارائه جلوه یی اگزوتیک و متفاوت با سایر شخصیت های نمایشی خلق شده بود و واجد هیچ نگرش، تحلیل و بینشی روشن بخش و آگاهی دهنده به مخاطب نبود و در صرف توصیف وسواس گونه ی جزئیات رفتاری و کلامی محدود می ماند. به نظر من به عنوان یک تماشاگر پیگیر تئاتر، شاهد رشد این نوع روایت های شبه ناتورالیستی هستیم که در واکنش به تئاتر بورژوا، بازار-محور و فردگرایانه افراطی در حال پدیدار شدن ست. راه مقابله با این نوع تئاتر واپس گرا و شدیدا فرم زده، آوردن روایت های مستقیم روزنامه یی در نمایش نمی تواند باشد چرا که ایده های جمعی که به امور جزئی معنا و جهت می بخشد را ندیده می گیرد و این خود خطری ست که نمایش خواب زمستانی دچار آن شده ست و از نگرشی انتقادی به شرایط اجتماعی زنان کارگر به گزارشی هیستریک فرو کاسته شده ست.به نظر می آید خلق بالانس و میزانی میان امور جزئی (که در متن هنری جذاب خلاقانه ضروری و اجتناب ناپذیرند و در غیاب شان متن به فلسفه و مانیفست تقلیل پیدا می کند) و شرایط کلی و نگرش های و ایده های جمعی راه گشا باشد.
وحید عمرانی و ابرشیر این را خواندند
امیرمسعود فدائی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من می خواهم از این فرصت اسفاده کنم و از کارگردان و گروه بابت اجرای امشب تشکر کنم. ظاهرا به دلایلی یکی از بازیگران نتوانست بیاید و در لحظه ی آخر به جای لغو کردن اجرا آقای کارگردان خود نقش آن بازیگر را بازی کرد تا نمایش کنسل نشود. حدس می زنم کار بسیار مشکلی بوده و می خواهم تشکر کنم از گروه که این ریسک را پذیرفنتد و اشتیاق کسانی مثل من را بی جواب نگذاشتند :) شما برای علاقه ی تماشاگران خود ارزش قائلید و این برای من ستایش برانگیز ست. آرزومند موفقیت همه اعضای گروه و مشتاق دیدن نمایش های جدیدتر شما هستم.
ممکنه بفرمایید اگر تخفیف روز یک شنبه هنوز برقرار هست یا نه. چون ظاهرا موقع خرید همان قیمت روزهای دیگه حساب می شه. ممنون از راهنمایی تون.
گروه همیاری (support)
درود بر شما
همانطور که در بخش فروش نوشته شده است، یکشنبه‌ها همه سالن جز ردیف‌های ۳، ۴ و ۷ با ۵۰٪ تخفیف در نظر گرفته شده است... به این نکته دقت نموده اید؟
۲۶ شهریور ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نظر من نمایشی جذاب و متاثرکننده بود. وجه تاریخی و مستند و خاطره گویی های عاطفی و پر از جزییات نمایش جالب و کم یاب بود. من فقط برایم سوال بود که چرا نقش مادام لورتا همسر عبدالحسین نوشین این اندازه جزئی و کم بود با وجود آن که مطالب زیادی درباره اش و حتا کتابی درباره اش منتشر شده و در دسترس هست. در مجموع نمایشی متفاوت ست که دیدن آنرا پیشنهاد می کنم.
مهدی حسین مردی و شادی بهرامی این را خواندند
farhad riazi و وحید عمرانی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نظر من یکی از نکات جالب نمایش روزآمد کردن آن بود با این حال این کار نفصفه نیمه انجام شده بود مثلا خوب بود در این باره تامل می شد که کسانی که امروز با با تملک علم قصد در محدود کردن آن را دارند چه کسانی هستند که نقش قدرتمندان و سرمایه داران و متخصصین وابسته به آنها بیشتر مطرح می شد.به نظر من این طور افراد شخصیت های کلیشه یی مثل علمای پیر و فرتوت نیستند بلکه اتفاقا افراد متجدد و خوش ظاهری هستند که عوام فریبند و قصد کنترل حرکت دانش به نفع خود را دارند. به نظر می آید که گالیله برشت درباره مواجهه علم و دین باشد اما به نظر من درباره مواجهه علم و مالکیت ست و گالیله فردی ست که می خواهد علم را از مالکیت انحصاری طبقه یی خاص و افرادی با تخصص خاص خارج کند و در اختیار همه مردم نظیر زن خدمتکارش، دهقانان، و افراد بی بضاعت قرار دهد. من متوجه نشدم که چرا این همه تغییرات در نمایش اتفاق افتاده بود و دلیل اش مشخص نبود. چرا شخصیت ویرجینیا دختر گالیله کلا از نمایش حذف شده بود؟ به نظر من روابط خانوادگی مسئله یی بود که دز چنین درگیری سیاسی اهمیت دارد و این حذف مسئله، روابط خانوادگی از امور سیاسی را جدا می کرد. چرا پایان نمایش حذف شده بود؟ به نظر من حذف پایان نمایشنامه به نمایش صدمه زده بود چرا که عاقبت گالیله مهم ست. گالیله با وجود انکار نظریه خود هرگز آزادی را دوباره تجربه نکرد. او تا پایان عمر تحت نظر خانگی بود و از هرچه که می نوشت نسخه یی برای کلیسا فرستاده می شد و سرانجام شاگردان او کمک کردند تا او نسخه مخفی را تهیه کند. این طور که نمایش پایان می یابد مقاومت کردن و راه های پایداری ندیده گرفته شده و بی اهمیت تلقی می شوند که به نظر من با روح نمایشنامه اصلی همخوانی ندارد.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از این که وقت گذاشتم و به دیدن این نمایش رفتم متاسفم.
مهدی خسروی این را خواند
چرا؟ دنبال چی بودید ؟
۱۲ شهریور ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نظر من این اجرا از مده آ خیلی روی سوگواری متمرکز شده بود و ما از همان اول وارد فضای سوگواری می شدیم و سایر موتیف های این داستان مثل عشق، نفرت، انتقام به حاشیه رفته بودند که کاش دلیلی برای این تمرکز روشن می شد. مده آ این اجرا با نمایش ها و فیلم های مده آ که من دیدم تفاوت زیادی داشت. هیچ اشاره یی به گذشته ی مده آ و حالت جادویی او و اتفاقات گذشته که متمایز بودن کاراکتر او را نشان می دهد، نمی شد. مضمون عشق در داستان مده آ پررنگ ست اما معلوم نیست به چه دلیلی در این نمایش ندیده گرفته شده. نمایشنامه اورپید خود در خشم وانتقام و نفرت افراط گونه ست و حذف عشق هم در این اجرا به نظرم آن را کمی بیش از اندازه افراط زده و ناخوشایند کرده بود. ضمن این که مده آ این اجرا به نسبت با سایر بازخوانی ها خیلی برونگراست و ابراز خشم و نفرت اش خیلی پرهیاهو ست و مثلا با فیلم مده آ با بازی ماریا کالاس و سکوت و درونگرایی تاثیرگذار اش فرق زیادی دارد. کالاس خود خواننده اپرا بود اما از توانایی اش در فیلم استفاده یی نشد. دلیل این رویکرد برونگرایانه به مده آ نامعلوم می ماند. برای من این سوال به وجود آمد که چرا از این همه موسیقی های متفاوت استفاده شد ه و چرا فقط از یک نوع موسیقی گسترده تر و عمیق تر بهره برده نشده بود؟
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من کنجکاو شدم این نمایش را ببینم چون علاقه داشتم ببینم چه طور میان گذشته و حال جامعه ی امروزی ایران رابطه بر قرار می کند که متاسفانه این رابطه به نظر من مسئه دار بود. من نمایش های نقالی دیگری را هم جدیدا دیده ام و تاکید آنها بر نوعی ناسیونالیسم ایرانی به نظر من ناخوشایند و متعصبانه ست. قسم خوردن پی در پی بازیگران به خاک پاک ایران عجیب و هضم ناشدنی بود برای من در زمانه یی که اصالت بخشیدن به خاک و خون این چنین مورد تردید ست. ضمن این که توجه نمی شود آنچه در شاهنامه ایرانشهر خوانده میشود با تصور امروزی ما از ایران که متاثر از ایده دولت-ملت مدرن ست خیلی فرق دارد. دیگر این که به نظر من در نمایش تاکید زیادی روی انتخاب شخصی افراد بر روی گناه نکردن شده بود و شرایط اجتماعی و تاریخی افزایش غیرعادی اموری مثل حسد و طمع کاملا ندیده گرفته شده بود. ما در درون سیستم سرمایه داری زندگی می کنیم که فراتر از انتخاب های شخصی افراد در رفتار های اجتماعی تاثیرگذار ست مثلا برای افزایش سود به رقابت مداوم و بی وقفه در بازار و ایجاد نیازهای کاذب در افراد دامن می زند که تنش های شدید اجتماعی ایجاد می کند و راه حل های آن نمی تواند صرفا اخلاق گرایی باشد. دیگر این که نمایش به نوعی رفتار پهلوانی در زنان را پیشنهاد می کند که در آن تهمینه هفت خوانی حماسی را پشت سر می گذارد که به نظر من ایده ی جالبی نبود و برای من که جذابیت نداشت. شاید خود شاهنامه الگوی بهتری برای کاراکترهای زن باشد که زنانی خلاق جسور و مبتکر هستند بدون آنکه نیازی به انجام کنش های پهلوانی داشه باشند.
پرندیس این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نظر من این اجرا از نمایشنامه داریو فو کار نازلی بود چرا که خصوصیت فکری فو و دیدگاه هایش در آن جایی نداشت. ظاهرا این برداشت جدیدا باب شده ست که نمایش های فو انتخاب خوبی برای خنداندن تماشاگر با درجه ی زیادی هجو و سخره گرفتن ست و ابعاد اجتماعی و سیاسی و تاریخی کارهای وی ندیده گرفته می شود. اصلا توجه نمی شود که فو متفکری اولترا چپ ست که از شوخی و خنده و نمایش دلا آرته با هدف خاصی بهره می برد که از مهم ترین شان به تفکر انگاشتن تماشاگر درباره موضوعات سنگین و تلخی ست که در حالت عادی همه از آن رویگردان هستند. این اجرا از نمایشنامه فو فاقد هرگونه بینش اجتماعی تاریخی و سیاسی بود و به خود زحمت نداده بود به ابعاد زیباشناسی کار فکر کند چه برسد به این که نوآوری نسبت به سایر اجراها داشته باشد. اجرایی معلق در فضا که نه نسبتی با خاستگاه متن داشت و نه نسبتی با کشوری که در آن اجرا می شد. باعث تاسف ست که چنین استفاده یی از متن های پر انرژی، چند لایه و تند و تیز داریو فو در ایران می شود.
پرند محمدی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من نمایش جوادیه رو بیشتر دوست داشتم هر چند که این نمایش هم شباهت های زیادی با جوادیه دارد. مثلا یکی از نقاط گیرا و جذابش شخصیت ها هستند. در کارهای آقای تاراج تنوعی قابل توجه در شخصیت ها به چشم می خورد و زنان و مردانی از جامعه ی ما که کمتر دیده شده اند مورد توجه قرار می گیرند در پرداخت شخصیت ها جزییات زیادی وجود دارد که آنها را زنده و باور پذیر می کند. نکته ی جالب در این نمایش ها نقشی ست که محله و مختصات طبقاتی آن در شخصیت پردازی دارد. فقط این که نمایش مصرف و سوئ استفاده مواد مخدر به این وضوح و آشکاری به نظر من کار درستی نیست هر چند که صراحتا بر وجه منفی آن تکیه می شود و به نظر من می توان از ایماژها استعاره ها و مجاز هایی بهره برد که بر کراهت و قبح این عمل تاکید می کند. دیدن این نمایش رئالیستی جالب را پیشنهاد می کنم.
شراره علامی و مسعود بهرامی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نظر من نمایش متاثر کننده یی بود که روایت شاعرانه ی متن با بازی خوب دو کاراکتر اصلی حفظ و منتقل می شد. در اجرا کندی و سکون ها و سکوت هایی وجود داشت که این کار رو متفاوت می کرد در مقایسه با سرعت و هیاهو های اجراهای دیگر و این خصوصیت تامل برانگیز بود. برای من فقط این سوال وجود داشت که چرا نویسنده به کاراکتر عامتری نپرداخه بود. آیا همه ی سربازان عراقی شکسپیر به عربی و انگلیسی می خوانند؟ چند در صد جامعه ی رنجدیده ی عراقی سکولار هستند؟ من شخصا مشتاق بودم تا شخصیت هایی که نمایانگر طیف گسترده تری از جامعه ی معاصر عراقی هستند رو ببینم. با این حال جای خالی چنین نمایشی حس می شد و دیدن اون رو حتما به دیگران پیشنهاد می کنم.
وحید عمرانی و سمیه این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ایکون خرید بلیط در این صفحه وجود ندارد ممکن ست بفرمایید بلیط ها تمام شده یا اشکالی در وب سایت به وجود امده؟ ممنون از شما.
از سایت ایران کنسرت خریداری کنید
۰۶ تیر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من دیشب این اجرا رو دیدم و به نظرم کار متوسطی بود و خلاقیت خاص و منحصر به فردی در آن دیده نمی شد از نیمه دوم نمایش که داستان مشخص می شد متاسفانه کشش کار هم کم می شد. دیگر این که به نظر من این رویه که باب شده و آخر اجرا عکس یادگاری با همه می گیرند کار صحیحی نیست چون فرضا من علاقه یی ندارم که در این عکس ها باشم و در عین حال چنان به سرعت عکاسان وسط می پرند و با این پیش فرض که همه موافق عکس هستند فورا کار خود را می کنند که هیچ فرصتی برای اعتراض نمی دهند. اصلا منتظر نمی شوند کسانی که مایل نیستند که در عکس باشند مثل من فضای تماشاگران را ترک کنند. لطفا به درخواست همه تماشاگران توجه کرده و به حقوق افراد احترام بگذارید و منتظر شوید کسانی که مایل نیستند در عکس دسته جمعی باشند سالن را ترک کنند. پیشاپیش ممنون.
الهه رضازاده این را خواند
"این رویه که باب شده و آخر اجرا عکس یادگاری با همه می گیرند کار صحیحی نیست"
با این تذکر شما بسیار موافقم.
۰۵ خرداد ۱۳۹۵
منم موافقم با این نظر که باید پرسش بشه که همه میخوان تو عکس باشن یا نه چون دقیقا یکی از دوستان که اومده بود کلا علاقه ای به عکس گرفتن نداشتن ولی چون وقت خروج از جمع رو نداشتن مجبور بودن شرایط رو قبول کنند بدون رضایت قلبی
۰۷ خرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید