در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال بهراد احمدیان | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:38:01
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
از نظر من بک تو بلک نمایشی هست که یا ازش خیلی خوشتون میاد و یا اصلا هیچ ارتباطی باهاش نمی‌گیرید. خوشبختانه برای من مورد اول صادق بود و از دیدنش ... دیدن ادامه ›› بسیار لذت بردم. البته من ذاتا از تماشای تئاترهای Solo خصوصا با موضوعات جدی لذت می‌برم.
انتقال حس اینکه در یک انفرادی چی می‌گذره بسیار قوی انجام شده بود. شرایط فیزیکی سالن بی‌نظیر تئاترشهر هم به عمق و اثرگذاری صحنه‌های تاریک تئاتر بسیار کمک می‌کرد. معدود دفعاتی ناواضحی صدای آقای افشاریان، حداقل در بالکن مجموعه به گوشم خورد اما آزاردهنده نبود.
تئاتر در انتقال این حس که چقدر مجازات‌هایی مثل انفرادی، حبس ابد و اعدام بر خلاف حقوق انسانی هستند بسیار خوب بود. انگار که میشد کاملا خودت رو جای اون شخص گرفتار بگذاری تا ببینی به هر ریسمانی که می‌تونی، در اون لحظه، چنگ می‌ندازی.
عکس ضمیمه هم انتهای نمایش هست که چهارپایه چپه شده بود و فضا خالی بود. مضمونی از اجرای حکم اعدام.
در انتها هم از همه تماشاگران آینده تئاتر و خصوصا این اجرا خواهش دارم که جون من یکی دوساعت رو کلا بیخیال گوشی‌هاتون بشید. آزاردهنده و حواس‌پرت‌کننده هست وقتی دائما درحال روشن و خاموش‌کردن صفحه گوشی خودتون هستید. به جان خودم تو گوشی هیچکدوممون چندان خبر مهمی هم نیست.

از مونولوگ‌ها و دیالوگ‌های نمایش:
"یه پاکت خمیردندون شده کتابخونم؛ تهران - کرج - کیلومتر ۱۰، ساخت ایران"
"میدونی چرا میگن انفرادی سخت‌ترین مجازات دنیاست؟ چون تورو با خودت تنها میذارن و میگن بذار ببینیم از پس خودش میتونه بربیاد یا نه."
" + میخوام حس کنم انفرادی چجوریه. میخوام درک کنم که تو چی کشیدی.
- اگه تونستی ۱۰ دقیقه چشاتو ببندی و به هیچی فکر نکنی، تو آزاد و رهایی. اگر نه، توام تو انفرادی شخصی خودت زندگی می‌کنی."
اعدام یا خودکشی؟
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
فربُد خدایی
اعدام یا خودکشی؟
معده ام خونریزی کرده….
اعدام خودخواسته!
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بالاخره این نمایش رو به تماشا نشستم. اول می‌خوام از حسم بعد خروج از سالن بگم که یه غم تلخ‌وشیرین وجودم رو فراگرفته بود. والاتر از همه جنبه‌های این نمایش، مفهوم و پیامی بود که توی بطن اجرا جاری بود. اینکه درتاریخ ما چه گذشته و چه مبارزان فرهنگی و والایی برای بهبود شرایط، تلاش کرده‌اند. واقعیت اینکه من اونقدر غرق خط و عمق اجرا شدم که ذهنم سمت نقد بازی‌ها، دکور و موسیقی نرفت. نمایش رو حتما برای تماشا پیشنهاد می‌کنم، خصوصا اگر به تاریخ، فرهنگ و دانستن ملال عمیق ایرانیان در طی سالیان دراز علاقه‌مندید.
درانتها نیز یک نقل قول از نمایش به‌یادگار می‌نویسم که “در خانه گر کَس است، یک حرف بس است!”
و امان از نمایش زیبای ماشین دودی! با زود رسیدن به تماشاخانه سنگلج اقدام به بازبینی پوستر‌ها و عکس‌های اجراهای قدیمی سالن بر روی دیوار راه‌پله و راهرو طبقه دوم کردم. همین باعث شد جو ذهنی من به تاریخچه گذشته تئاتر کشورمون و نمایش‌های روحوضی و ... سوق پیدا کنه. تئاتر رو با دوستان به تماشا نشستیم و از همون لحظه شروع، ذهن من خط داستان و افسانه رو با حرف خانم سپهری گرفت تا زمانی که ایشون گفتن حالا چشاتون رو باز کنید. تقریبا لحظه‌ای از داستان دور نشدم. کار تموم بازیگران بسیار عالی بود و به جرئت می‌تونم بگم یکی از حرفه‌ای‌ترین و هماهنگ‌ترین بازی‌هارو از تیم شاهد بودیم! گروه موسیقی بسیار حرفه‌ای بودن و واقعا آواها و صداهای گوش‌نوازی نیز شنیدیم. ازطرفی نور صحنه نیز از نظر من در اکثر صحنه‌ها بسیار چشم‌نواز بود. از نظر شخص خودم کار درجه یکی را شاهد بودم.
اما در دیدگاه دوستان، مفهوم اثر کمی ضعف و کاستی داشت. طی بحثی که باهم داشتیم باز نظر شخصی‌ام این بود که از نمایشی با داستان افسانه‌ای انتظاری نمی‌رود که مفهومی عجیب و غریب کشف کنیم. ماشین دودی در بطن اعماق وجود خود "داستان" و "افسانه" را که وظیفه انتقالش را داشت، به بهترین شکل به نمایش گذاشته و دلیلی ندیدم که به دنبال مفهومی ورای این‌ها در این سبک نمایش بگردم.
پیشنهاد من این است که حتما به تماشای این اثر زیبا بنشینید.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با کلی سختی برای رسیدن در ترافیک، نمایش رو به تماشا نشستیم. صحنه‌ها و دیالوگ‌های خنده‌آور به اندازه کافی زیبا و خوب بودند. توی بیشتر نظرات هم به این مورد اشاره شده و درست هست. لحظه‌هایی بود که کل سالن می‌خندید یا تماشاچی‌ها کف می‌زدند.
به لحاظ زیبایی طنز، اختلاف بسیار زیادی با آثار امروزی مشاهده می‌شد. طنز درگیر کلیشه‌های امروزی برای خنداندن مخاطبانش نبود. بلکه با استفاده از ساده‌ترین دیالوگ‌ها، لحن‌ها، اکت‌ها و ماجراها برای خنداندن تلاش می‌کرد و بسیار هم موفق بود!
بازیگرها بازی سختی رو پیش بردن و این تحسین برانگیز بود. عیبی در بازی‌ها به چشمم نخورد. زیبایی دیگری که داشت این‌ بود که پرده‌های زیادی در داستان نبود. این باعث شده بود نیازی به تغییر نور یا دکور به صورت دائم و مکرر نباشد. ممکن است از دید کسی این موضوع باعث خستگی شود اما برای من جالب بود.
اما نقطه ضعف نمایش رو در انتخاب سالن دیدم. سینمایی قدیمی رو برای اجرا آماده کرده‌بودند. البته که صندلی‌ها بهتر از برخی سالن‌های تئاتر بودند اما برای ردیف‌های عقب‌تر، مشکل صدا وجود داشت. بعضی دیالوگ‌ها رو با تخمین متوجه می‌شدم و بعضی‌ها رو از دست می‌دادم. درکل جمع نزدیک‌تر به صحنه و با شیب پلکانی‌تر رو ترجیح میدم.
همه عوامل و دست‌اندرکاران خسته نباشید، از دیدن نمایش لذت بردیم.
شروع نمایش خوب نبود. ارتباط انتزاعی بین بازیگران و پرفورمرها برقرار نبود و باعث سردرگمی می‌شد. صدای آهنگ درون کافه نیز باعث اختلال در فهم دیالوگ‌های ... دیدن ادامه ›› اصلی می‌شد. اما از شروع سکانس دوم، ورق کاملا برگشت. نقش‌ها بر بازیگران نشسته بودند و تمرین زیاد مشهود بود. خط داستان با سهولت مشخص شد و پیگیری آن جذاب جلوه می‌کرد. ارتباط نمایش با من بیننده در ادامه چنان قوی شد که حرکات پرفورمر‌ها، دیالوگ‌ها و اکت‌ها کاملا بر ذهنم می‌نشستند. روالی که تا انتهای نمایش ادامه داشت و مرا مشتاق به توجه بیشتر می‌کرد.
داستان بر روی درگیری روزمره خودمان با خودمان تمرکز دارد که گمان می‌کنم مشکل اغلب ما باشد. مصداق تمرکز داستان را می‌توان با مصراع "من خود بلای خویشم، از خود کجا گریزم؟" از امیر خسرو دهلوی تصدیق کرد. آگاهی من نسبت به این اتفاق پس از دیدن نمایش بالاتر رفت. پیشنهاد می‌کنم اگر این موضوع درگیری روزمره شما نیز هست، به تماشای این نمایش بنشینید.
خسته نباشید میگم به همه عوامل خصوصا بازیگران دونقش اصلی و پرفورمرها که اجرای نسبتا سختی را روی صحنه بردند.
بسیار بسیار ممنونم از اینکه به تماشای کار نشستید و خوشحالیم که توانستیم مثمر ثمر باشیم.

به زودی جلسه‌ی نقدی در مورد نمایش خواب برگزار میکنیم و حتما ازتون دعوت میکنم که تشریف بیارید.

لطفا به پیج فرواک پیام بدین جهت هماهنگی های بعدی.

https://instagram.com/farvak_art_group?igshid=YmMyMTA2M2Y=
۲۷ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خط‌ ماجراجویانه داستان جذاب بود. طوری که ذهن آدم پیرو تموم سکانس‌ها بود و حواس آدم پرت نمی‌شد.
طراحی صحنه و نور‌پردازی‌ها خوب بودند.
ما در روز‌های آخر به تماشا نشستیم و دیالوگ‌ها کاملا بر بازیگران نشسته بودند.
یک‌چهارم انتهایی داستان کمی خسته‌کننده بود اما با اتفاقی که در انتها افتاد، جانی تازه به نمایش بازگشت.
خدا قوت به همگی عوامل
در مجموع نمایش خوبی بود.
بازیگرها بسیار مناسب به شخصیت‌های داستان نشسته بودند. گریم، لباس‌ها و گویش‌ها بسیار با داستان همخوانی داشتند.
اولین تجربه تئاتری من در 1401 بود و از دیدن آن لذت بردم. داستان روان پیش می‌رفت و سکانس‌ها جذاب بودند.
یک مشکل از بلندگوی سالن دیدم که بسیار نویزی بود و گوش‌کردن به صدای بازیگران رو خصوصا برای ردیف‌های عقبی سخت می‌کرد.