- علاقهمند به کتاب / تئاتر / فیلم / ادبیات / خرید
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یک کمدی ایرانی قابل قبول ،انسجام قصه با وجود سادگی داستان، بازی های خوب و بالاخره اینکه تماشاگری که برای خندیدن اومده رو راضی از سالن بیرون می فرستاد .
و طبق معمول باز هم شوخی های به شاخ و برگ جنسی بود که توی این نمایش نمود زیادی داشت و دلیل خنده بود.
به نظر من فیلم بسیار خوب و تا حدودی دقیق و بیشتر از هر چیز دوست داشتنی ای بود ،" امروز" هم مثل بقیه کارهای سبک میرکریمی خوب بود دیالوگ ها کاملا به جا و اندازه بود و احساس کاملا منتقل می شد و همچنان درگیر احساس فیلم هستم . از دیدن فیلم ات خوشحالم آقای میرکریمی.
شاید برای توصیف فیلم کلمه ساده ، کلمه خوبی باشه ، یه فیلم ساده و معمولی که به نظر من بعد کمدی اش به سمت هجو بیشتر رفته بود تا طنز ! نقطه قوت اش بازی دوست داشتنی عطاران بود ولی واقعااا اگر این بازی سیمرغ بهترین بازیگر مرد رو داشت باید فاتحه بقیه فیلم ها رو خوند.
بنظر من که خیلی خوب بود...طنز این فیلم از استانداردهای سینمای ما بالاتر بود...کاملا مشخصه که قاسمخانی از بیگ بنگ و خانواده مدرن و سیت کامای مطرح،خلاقانه ایده میگیره...کارگردانی تبریزی هم عالی بود..اون جا که تو رستوران با فست فود شوخی اروتیک میگردن خیلی خوب بود(احساس میکنم تو نسخه جشنواره چن ثانیه بلن تر بود..)
بنظر من که خیلی خوب بود...طنز این فیلم از استانداردهای سینمای ما بالاتر بود...کاملا مشخصه که قاسمخانی از بیگ بنگ و خانواده مدرن و سیت کامای مطرح،خلاقانه ایده میگیره...کارگردانی تبریزی هم عالی بود..اون جا که تو رستوران با فست فود شوخی اروتیک میگردن خیلی خوب بود(احساس میکنم تو نسخه جشنواره چن ثانیه بلن تر بود..)
نمایش خون و گل سرخ رو امشب دیدم و از اینکه به تماشای این نمایش رفتم پشیمون نیستم چون احساسم این بود تنها نباید بعضی کارهای خاص رو ببینم و حمایت از تئاترهای وطنی هم ازاولویت هاست
نمایش بد نبود ولی می تونست خیلی بهتر باشه ، گسستگی زیادی در نمایش به چشم میخورد و ساختار منظمی نداشت به نظرم میشد با قالب بهتر و منظم تری اجرا بشه ، برخی از بازیگرها با نقش هایی که بازی میکردن ارتباط کمی داشتن مثلا دخترهای دم بخت و جوان روستا سن های کمی داشتن و بیشتر به درد شاگران مدرسه می خوردند ، خانم معلم خیلی مصنوعی بود ولی تا دلتون بخواد بازی پرانرژی و خوب کامران تفتی رو دوست داشتم . به امید کارهای بهتر و موفقیت گروه.
مادرم را عاشقانه دوست داشتم. خیلی بیشتر از علاقه ی یک دختر به مادرش. ما همدیگر را درک می کردیم. وقتی تابوتش را برای آخرین خداحافظی به خانه ای آورده اند که هر دوی ما از آن خاطره داشتیم، دلم برای روزهایی سوخت که حالا باید خاطره شوند. جسدش آرام و مهربان در خانه اش چرخید. خواهش کردم از او که مواظب خودش باشد. من با جسم او حرف می زدم. جسم مطهرش که می رفت تا در خاک بخوابد و همان جا آرزو کردم که ای کاش به جای خاک، آب بود... دلم می خواست مادرم را به آب بسپارم...به ماهی های کوچک و بزرگ.کاش پری های دریایی جسد مادرم را می بردند کف دریا و آن جا خزه ها را کنار می زدند و می خواباندنش همان جا و رویش را پر صدف می کردند. لابد یکی از صدف ها مروارید داشت و لابد ماهی کوچکی آن را به من می رساند وتا آخر عمرم آن گردنبند مروارید را می آویختم.
اگر شما مردی چون مرا بکشید بیشتر از اینکه به من آسیب رسانید به خود آسیب زدهاید زیرا او خرمگسی بود که مردمان را نیش زده و آنان را بیدار کرده و به سوی راستی میشتاباند.
سقراط
از اینجایی که من هستم تموم شهر معلومه
کنارم خیلیـا هستن.. دلم پیش تــو آرومه
به من بدبین نشو هرگز بگو چی بوده تقصیرم
به جز آرامش و حسی که از صدات می گیرم
به قول یه دوستی که نوشته دورهمی !! آره واقعا یه تاتر دورهمی بود برای اونایی که وقت اضافه دارن.
به نظر من این نمایش چیز زیادی برای عرضه نداشت یا شاید من به دیدن این سبک عادت ندارم
از وقتی وارد سالن شدم یه عده با بچه های یکی دو ساله و چیپس به دست در حال دست زدن و خندیدن بودن و من به این فکر میکردم کجاش انقدر خنده داره و سعی میکردم لبخندی بزنم که من هم شریک باشم ولی جز چند لبخند در بعضی جاها چیزی نصیبم نشد.نمایش رو پنج شنبه شب دیدم و به خانم لادن مستوفی تقدیم شد.
دورهمی رو خیلی خوب اومدین! :) بخصوص که فضای ایجاد شده در همین تیوال عزیز بسیار بالاتر از داشته های حقیقی اثر بود. واکنش های کلی سالن هم خیلی اغراق شده بود و مخل ارتباط معقول و با طمانینه!
فقط حیف که فرصت ایستادن نداشتم تا گپی با بانو مستوفی بزنم.