«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
من کار رو دیشب دیدم. اجرا واقعا عالی بود. وفاداری به متن ایرج میرزا و اشارههای دقیق به سبک زندگی ایرج و آثارش بسیار خوب بود. ادای دین به قمرالملوک وزیری کار ارزشمندی بود. اجرای گروه موسیقی مناسب این متن بود. طنزی که در متن میبینید هم ریشه در ادبیات داره هم یاداور حاضر جوابی خود ایرج میرزاست. سالها بود اثری ندیده بود که از دل متن ادبی بیرون بیاد و بتونه اینقدر وفادارانه و بدون اغراق و ادا باشه.
میزانسنها خوب بود. شاید نقطه طلایی این اثر رو بشه روان بودن اجرا دونست. گروه ول شدگان رو من قبلا در اجرای شیرهای خان بابا سلطنه دیده بودم اما در این اجرا انگار به اون توانایی حقیقیشون نزدیکتر بودن و بسیار قوی ظاهر شدن.
در کل اگر هنوز کار رو ندیدید فرصت رو از دست ندید.
من این اجرا رو دیدم و باید بگم همه چیز خوب بود. بازیها خوب بود، محتوا خوب بود، موسیقی خوب بود.
با دیدن این کار شما فرصت پیدا میکنید مجموعهای از آثار نمایشی سنتی ایران رو یک جا ببینید.
فقط چندتا باگ ریز داستانی وجود داشت مثلا درمورد شخصیت حسن که چرا بخشیده شده. اما کاملا قابل چشمپوشیه. واقعا لذت بردیم.
یه خانم بسیار بیادبی هم با دوستانشون اومده بودن که دیر رسیدن، با زور و کتک کاری و با تاخیر وارد شدن که فدای سر خانم کارگردان و گروهشون و زحمتهاشون. ما متوجه شدیم شما چقدر استرس کشیدید بابت این آدمها. بذارید به این حساب که همیشه آدمهای بیتربیت پیدا میشن و یک بار بوده.
من دیروز کارو دیدم. اجرای و بازیها خوب بود اما در متن چیزی کم بود، اپیزود آخر فضای مدرن داشت پس ازون نمیشه انتظار ساختار کلاسیک داشت، اما بقیهی اپیزودها خیلی پتانسیل بهتر شدن داشتند. اپیزود دوم بدون هیچ کدی به ضربهی پایانی میرسید. شاید اشاره و کد دادن به دستهای خاکی اشاره به کندن میتونست لذت کشف بیشتری به مخاطب بده و خب خط داستان اطلاعات کمی از شخصیت به ما میداد. یک اتفاق پیش اومده بود اما پرداخت کم بود درحالیکه بازیگر اپیزود دوم بسیار قرتمند ظاهر شد.
درمورد اپیزود بازیگر خانم باز هم اطلاعات کم بود. خانم شاکری چجور ویژگیهایی داشته؟ چرا؟ چیکار کرده؟
اینها سوالاتی بود که از متن پاسخ داده نمیشد. شاید جزئیات بیشتر میتونست شخصیتها رو برامون روشنتر کنه.
این نظرات شخصی من بود ولی نمیتونم این موضوع رو کتمان کنم لذت بردم. از بازیها از موسیقی و از تصاویر زیبایی که اجرا میساخت.
هر قاب یک عکس کامل بود و میشد برای یک تابلو چاپش کرد.
هیچ بازیای مصنوعی نبود، همه چیز سرجای خودش بود و یک ساعت لذت بردم.
هفتهٔ گذشته کار را دیدم. دیدن متن اکبر رادی اینقدر کامل و روان واقعا جذاب بود. میزانسنها دقیق و بدون خطا بود و بازیگرها دقیقا جایی که باید باشن حضور داشتند و بدون ذرهای خطا با مهارت و تساط نقششان را بازی میکردند. بهروز پناهنده و کهبد تاراج مقابل هم تناقض کاملی را نشان میدادند که میل همیشگی مخاطب به دیدن تضاد را ارضا میکند. بازی روان امیر عدل پرور در نقش امیر آنتونی یک تصویر کامل از بازی خوب بود. دیالوگهای روان و بینقص و استفاده کاربردی از بدن نقش امیر آنتونی رو تبدیل به مثال خوبی برای بازیگری کرده بود. کهبد تاراج تمام ویژگیهای منفور بودن را به بهترین شکل نشان بود و همین ویژگیها گیرایی نقشش را چندبرابر کرده بود.
جز تعریف دو نکته رو بگم اینکه راه و کاری آماده کرده بودند وقتی بازیگرها پشت به تماشاگر هستند صحنه صداشون رو نخوره و مخاطب بشنوه خیلی اتفاق خوبی بود اما چندجا باز هم پیش میومد که صدای بازیگران پشت به صحنه (بدون میکروفون) کامل شنیده نشه و نکته دیگه پایان اثر انگار بیش از تمام اجرا بزرگنمایی داشت. متن شکل رئالی پیش میره اما پایان بخاطر نوع میزانسن و حرکت بازیگر کمی از بافت اجرای اصلی جدا میشه. البته که این نظر شخصیه وخب چیزی از زیبایی اجرا کم نمیکنه.
این اثر ادای دینی بود به «انجمن حریت نسوان» که سالهای آغازین مشروطه فعالیتشان را شروع کردند. در آن دوران وقتی لاتها به سمت باغ گلفروشی پرتیوا که محل جلسات انجمن بود حمله میکنند نظمیه جلوی نیروها رو نمیگیره اما یکی از شاگردان ارمنی مغازه عکاسی آنتوان خان عکاس با دوچرخه خودش را میرساند و خبر میدهد. محمدعلی شاه پیش از به توپ بستن مجلس نامهای به شهرهای مختلف میفرسد و یکی از دلایلی که مشروطه مضر است را همین آگاهی زنان معرفی میکند.
من تو نمایش راپورتهای شبانه دکتر مصدق بازی نرگس محمدی رو در نقش «پری بلنده» دیده بودم. اجرای بد و درهم رفتن کلمات و صدای پایین و مصنوعی بودن اجرا اونقدر هنوز تو ذهنم مونده که با تمام علاقهام به کارهای حسین کیانی ترجیح میدم این کارو نبینم.
بازیها خوب بود اما متن خیلی از بافت اجتماع دور بود شاید کمی ایرانیزه کردن کار میتونست تغییر واضحی بوجود بیاره، موضوع عدالت موضوع جذابیه اما قطعا در جامعهی ما متفاوته و شاید کمی وفادار نبودن به متن به داستان کمک میکرد
چرا سه روز اخر یک سانس داره ؟؟؟گفته بودن تا پایان اجرا دو سانس در روز خواهد بود
این کار خیلی خیلی بهتر از اجرای آقای علی اکبر علیزاد بود که سال قبل اجرا رفت...
بچه ها کسی اطلاع داره این کار به چه زبانی اجرا میشه؟!؟
دوستان من یک بلیط برای پنجشنبه دارم.ردیف 6صندلی 13 اگه کسی میخواد اطلاع بده،روزش و اشتباهی رزرو کردم :(
Sadeghi.niraa@gmail.com
یه بلیط برای پنجشنبه دارم ردیف6 صندلی 13 اگه کسی میخوادد زووود بگه .
Sadeghi.niraa@gmail.com