در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | نسیم مقدم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:25:23
 

اندکی بازیگر/اندکی کارگردان/اندکی نویسنده

 ۰۴ اردیبهشت ۱۳۶۱
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
این کار یک سعید چنگیزیان بسیار خوب داشت در نقش هنگامه. اما نکاتی وجود داشت که مرا از کار منفک میکرد. متوجه منطق مطرح شده پنجره ها نشدم، البته که شاید چون رشته تحصیلی و کاری من معماری است ناخودآگاه متوجه منطق اشتباهی میشدم که تماشاگران دیگر را اینقدر مثل من درگیر نمیکرد. متوجه ارتباط هفت شهر عشق عطار و سیر و سلوک عرفانی و داستان هم نشدم. یعنی داستان به نظرم داشت کار خودش را به درستی انجام میداد این ربط دادن بین این موضوعات مختلف هیچ ارزش افزوده ای برای کار نداشت، البته باز از نظر من. ولی جدا از این موارد داستان را دوست داشتم و قابهای ساخته شده را و صد البته شخصیت هنگامه را که توانست کاملا مرا با زنانگی ام روبرو کند و در لیست کارهایی قرار گرفت که همیشه جایی در ذهنم باقی خواهد ماند
https://theater.ir/fa//content/158006

نگاهی به نمایش «مجلس شبیه­‌خوانی نسوان»
ناگزیر از مدرن بودن
علیرضا نراقی
منتشرشده در سایت ایران تاتر. چهارشنبه 5 مرداد 1401

روایت در معنای اعم خود در همه چیز و هر بیانی حضور دارد. اما به معنای اخص کلمه در هنر نمایش، روایت در برابر کنش قرار می­‌گیرد. تئاتر روایی ... دیدن ادامه ›› در معنایی کلی، تئاتری است که در آن اعمال و وقایع جای آنکه رخ بدهند، با ابزار زبان روایت می‌شوند.

نمایش «مجلس شبیه‌خوانی نسوان»، نوشته نسیم مقدم و به کارگردانی او و ارغوان راستی که این روزها در کارگاه نمایش تئاتر شهر به صحنه می‌­رود، با روایت آغاز می­‌شود. روایت یک صحنه که با تمهیدات و آرایه­‌های تصویرساز زبانی، به خوبی نمایش و حال و هوای آن را از همان ابتدا، وارد ذهن مخاطب می­‌کند و به او می‌‌گوید که با چه نمایشی روبه‌رو است. اینجا جنس بازی نیز در معرفی نمایش و فضای آن بسیار گویاست. اتکا به روایت پس از صحنه آغازین در طول نمایش همچنان ادامه دارد؛ در خلال حدیث نفس و یادآوری خیال­‌انگیز و گاه مالیخولیایی رخدادها توسط چهار کاراکتر نمایش. روایت، اینجا تمهیدی است که فواصل زمانی رخدادها را به حلقه اتصال بدل می­‌کند و همچون پاساژی دگرگون کننده، تمهیدات نمایشی مختلف اجرا را به هم متصل می­‌کند.

همچنین روایت، عاملی است که محدوده واقعیت را در اجرا باز می­‌گرداند و کمک می­‌کند نمایش پا را از واقعیت فرا بگذارد و به خیال و رؤیا و جهان مردگان سفر کند. سفری که گویی از امروز و از روان زنان شهید نمایش به دیروز می‌­رود تا رخداد دیروز را در مسئله امروز بازنمایی کند. بدیهی است که اینجا روایت سبب می‌­شود که زمان نمایشی از زمان عادی جدا شود و نمایش در مرزهای زمان همچون مرزهای واقعیت و خیال در نوسانی سیال قرار گیرد. در لابلای روایت، درام و کنش در زمان صحنه‌­ای هم وجود دارد، اما سهم روایت و فرم‌گرایی در خلق موقعیت نمایشی بیش از درام و لحظات رخداد و گفت‌و‌گوست. حتی بافت زبانی در روایت پیچیده‌­تر و جنس بازی­‌ها در این لحظات و همچنین اجرای فرم و حرکت گویا، گیرا و اثرگذارتر از زمان اجرای دیالوگ­‌ها و کنش­‌هاست.

هم‌­زمان با ساختاربندی متن به واسطه روایت، با فرمی روبه‌رو هستیم که خود اجرا را فارغ از آنچه در پی بیان آن است، صاحب هویت می‌­کند. صحنه با نشانه­‌هایی از زمان زیست کاراکترها از فضایی به فضایی دیگر می­‌رود، نشانه‌هایی که اغلب متعلق به جهانی سنتی و همچنین دنیای نمایش شبیه­‌خوانی هستند. زنانی مشغول اجرای نمایش و شبیه­‌خوانی‌­اند و این شبیه­‌خوانی به واسطه رخدادها در فرمی سبک پردازی شده به شبیه خوانی درباب خود بدل می­‌شود و هویت سنتی ابزار به کارکردی مدرن منتهی می­‌شود. نمایش با طراحی حرکات فرم­ و ساختار سیال روایی مدرن خود، عناصر سنت را بازتعریف می‌­کند و به آنها معنایی تازه می‌­بخشد. رویکرد انتقادی متن نیز در همین بازتعریف مدرن عناصر سنت است که شانی اجرایی پیدا می‌­کند. متنی که در خصوص مبارزه هویتی و حقوقی زنان در جهانی است که زن در سیطره سنتی پدرسالار، فاقد وجود است، ناگزیر مدرن است. این رویکرد مضمونی و تنش اساسی درون متن «مجلس شبیه‌خوانی نسوان» اساساً اجازه مدرن نبودن را هم به اجرا نمی‌­دهد. اجرا از مدرنیت ناگزیر است به همین دلیل هر نشانه‌­ای از جهان قدیم و سنتی، در بدنه اجرای طراحی شده توسط مقدم و راستی به کارکردی مدرن و امروزی رسیده است.
یکی از عناصر با اهمیت اجرای «مجلس شبیه‌خوانی نسوان»، نور است. نور در تضاد با تاریکی و در سایه و روشن‌­های صحنه، کارکردی فضاساز دارد و تبدیل به ابزار اصلی تغییر فاز و مکان می­‌شود. همچنین در نسبت با تغییر رنگ و دمای نور نیز با تغییر فضا و فرم روبه‌رو هستیم. نور قرمز، اصلی‌ترین رنگی است که در کنار کار با تضاد سیاهی و سفیدی یا تاریکی و روشنی، رخداد صحنه‌­ای را به لحاظ بصری شکل می­‌دهد. نور قرمز، ما را از یک سو وارد فضای شبیه‌خوانی و نشانگان آن می­‌کند – مثلاً به مثابه خون به عنوان یکی از عناصر اصلی مجلس شبیه و خود این نمایش- و هم فضای وهم‌آلود ایجاد شده در رفت و برگشت­‌های زمانی را برسازی تصویری می­‌کند. تمهیدی که به رؤیاگونه بودن برخی صحنه­‌ها و روایت مردگان تجسم می­‌بخشد. زنانی که جان خود را بر سر هدفی متعالی و اخذ هویت اجتماعی از دست داده‌­اند، با فضاسازی نوری و استفاده انتخاب شده از ابزارهای نشانه‌­گذاری شده شبیه­‌خوانی و زندگی روزمره دورانی که نمایش در آن رخ می‌دهد، از گور بازمی­‌گردند و آنچه را بر آنها گذشته است، امروز روایت می­‌کنند.

ستون دیگر نمایش، موسیقی آن است. موسیقی در «مجلس شبیه‌­خوانی نسوان» فقط ابزار کمک به تکمیل احساسات صحنه نیست، بلکه خود شکلی از اَشکال متنوع روایت در این نمایش است. درست مثل نمایش شبیه‌خوانی، موسیقی و نوع استفاده از دستگاه­ها و لحن، بخشی از روایت و مهم‌تر از آن هویت کاراکتر­هاست. موسیقی برای هر کاراکتر، نقشی مجزا و لحنی متفاوت دارد و در همین راستا بخشی از ترکیب­بندی درام در بدنه اجرا می­شود.

نگرش روایی، فرم‌گرایی در طراحی حرکت، نور و لحن بازیگران، موسیقی و همین‌طور نشانگان ابزاری به کار رفته روی صحنه به دلیل طرح اجرایی پیچیده و دقیق نمایش، بافتی چند لایه را به صحنه داده است. درست است که هیچ یک از کاراکترهای نمایش، شخصیت­‌پردازی ریزبافت ندارند و نوعی تیپ نمایشی هستند –که البته با ساختار متن و اجرا همساز و هماهنگ است- اما تنوع لحن در باز­ی­‌ها و استقلال حرکتی و اجرایی آنها نسبت به یکدیگر باعث شده است که کاراکترهای نمایش تخت نباشند و هر کدام ویژگی­‌های منحصر به فردی- اجرایی و نه متنی- پیدا کنند. این استقلالِ احترام، منصوره، انسیه و نورالنساء، چهار کاراکتر نمایش در عین حفظ هارمونی جمعی اثر و آن تجربه اجرایی یکه‌­ای است که کلیت نمایش را شکل می­‌دهد.

نمایش «مجلس شبیه‌خوانی نسوان» به یک اعتبار در ادامه تلاش­‌های تئاتر مدرن ایرانی برای بازتعریف عناصر نمایش‌­های کهن ایرانی خاصه نمایش­‌های سوگ، به منظور خلق یک تئاتر مدرن و چندمعنایی است. اثری که تلاش می­‌کند این حرکت تاریخی تئاتر ایران خاصه در عرصه درام‌نویسی را پیش ببرد و عناصر تازه‌­ای را به جهان آن چه از نظر متنی و چه اجرایی وارد کند؛ عناصری که به روز است و با تئاتر معاصر در پیوند است. مضمون نمایش نیز همین نکته را در درون خود دارد؛ تضاد سنت و مدرنیته در قالب مناقشه حقوق زنان هم ناگزیر از بیان سنت است و هم آن‌طور که پیشتر اشاره شد بنا به نگاه انتقادی خود چاره‌­ای جز مدرن بودن ندارد. در این میان، تلاش گروه جوان «مجلس شبیه‌خوانی نسوان»، لحظه با اهمیتی از این حرکت تاریخی تئاتر ایرانی است. نمایشی یک‌دست، پیچیده، فکر شده و پُرجزئیات که فضاسازی و موتیف‌­های جذاب اجرایی آن ذهن مخاطب را بیش از 60 دقیقه اجرا به خود مشغول می­‌دارد.
فرهاد آقارضائی، سپهر، امیرمسعود فدائی و امیر مسعود این را خواندند
ارغوان راستی و آیدا این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نسیم مقدم (nasim.moghadam)
درباره نمایش باغ i
من کار رو دوست داشتم در کل، خیلی شگفتزده نشدم اما لذت بردم. کار روان و سرراست بود، صحنه‌های زیبایی میساخت و لحظات خوبی خلق میکرد. رضا بهبودی مثل همیشه عالی بود. صدای خانمها به سختی شنیده میشد که البته با پیش رفتن کار بهتر شد. من همیشه مواجهه معجونی با متنهای چخوف را دوست دارم که این کار هم از این قاعده مستثنی نبود. در کل تجربه دلچسبی بود برایم
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر